داستان اهدای گوسفند بریان مسموم برای پیامبر، در جنگ خیبر
خلاصه مقاله
ابنکثیر، مورخ اهل سنت در کتاب خود، به تفصیل داستان هدیه گوسفند مسموم بریانشده به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را پس از فتح خیبر توسط زینب دختر حارث یهودی و برادرزاده مرحب نقل میکند و برای آن عنوان «قصة الشاة المسمومة والبرهان الذی ظهر» را میآورد و قصد دارد بیان کند که مسموم نشدن پیامبر اکرم در این سوء قصد، دلیلی آشکار بر نبوت پیامبر و معجزهای بر پیامبری ایشان است.
از روایاتی که نقل میکند که در برخی موارد اختلاف دارند، میتوان به این نتیجه رسید که پس از فتح خیبر گوسفند بریانشده مسموم از طرف یهودیان برای پیامبر اسلام و یارانشان به عنوان هدیه آورده شد، و اثر نکردن این سم و کشته نشدن پیامبر در این ماجرا، نشانهای بر صدق نبوتشان به شمار آمد، زیرا توسط غذای مسموم به ایشان خبر داده شد، که این موارد مورد اتفاق بین روایات است؛ اما موارد دیگری اختلافی است، ازجمله اینکه آورنده طعام زینب بنت حارث، برادرزاده مرحب بوده، یا عدهای از یهودیان؛ پیامبر از آن غذا تناول فرمودند، یا قبل از خوردن توسط غذا یا استخوانی از گوسفند بریانشده باخبر شدند؛ پس از خوردن اصحاب و خودشان حجامت کرده دیگران را به حجامت امر فرمودند یا نه؛ از زن یهودی گذشتند یا نه؛ آن زن مسلمان شد یا نه و ...، و یقیناً رحلت پیامبر ناشی از خوردن این غذای مسموم در 3 یا 4 سال بعد باشد، امری تحکمی و غیر قابل قبول است که در این صورت، این قضیه، معجزه و کرامتی جهت اثبات حقانیت پیامبر نمیگردد.
اگر این إخبار غیبی، حالت معجزه داشته و حقانیت پیامبر را اثبات کرده، چرا بر ایشان اثر گذاشته، و چگونه این سم پس از 3 یا 4 سال در پیامبر اثر کرده و ایشان را به شهادت رسانده است؟!
متن مقاله
ابنکثیر، مورخ اهل سنت در کتاب خود، به تفصیل داستان هدیه گوسفند مسموم بریانشده به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را پس از فتح خیبر توسط زینب دختر حارث یهودی و برادرزاده مرحب نقل میکند و برای آن عنوان «قصة الشاة المسمومة والبرهان الذی ظهر» را میآورد و قصد دارد بیان کند که مسموم نشدن پیامبر اکرم در این سوء قصد، دلیلی آشکار بر نبوت پیامبر و معجزهای بر پیامبری ایشان است.
او روایاتی که در این زمینه از کتابهای حدیثی مختلف بیان شده را در عین تکراری بودن (البته با اختلاف کم در عبارت یا اختلاف در عاقبت) بیان میکند؛ ابتدا میگوید در یک حدیث در صحیح بخاری به صورت مختصر بیان شده است که پس از فتح خیبر گوسفندی به پیامبر هدیه شد که در آن سم بود و مفصل این واقعه را از مسند احمد بیان میکند که در روایتی از ابوهریره آمده پس از فتح خیبر گوسفندی به پیامبر هدیه شد که در آن سم بود، پیامبر یهودیان را احضار فرمودند، از آنها سؤال کردند پدرتان کیست؟ گفتند: فلانی! پیامبر فرمود: دروغ میگویید بلکه فلانی پدر شماست! تأیید کردند؛ پیامبر پرسید اگر سؤال کنم راستش را میگویید: گفتند اگر دروغ بگوییم مانند سؤال قبلی شما متوجه میشوید! پیامبر پرسید: چه کسی جهنمی است؟ گفتند در آن اندکی میمانیم و خلاص میشویم (به بهشت میرویم)! پیامبر فرمود: به خدا قسم! از آن خلاص نخواهید شد! سپس پرسید در این گوسفند سم ریختهاید؟ گفتند: بله! پرسید: چرا چنین کردید؟ گفتند: قصد داشتیم اگر دروغگویی از دستت راحت شویم و اگر پیامبری، ضرری به تو وارد نمیشود. (این روایت در صحیح بخاری نیز دو مرتبه ذکر شده است)[1]
ابنکثیر روایتی به همین مضمون را از بیهقی نقل میکند و میگوید: ابوهریره گفت زنی یهودی گوسفند مسمومی به پیامبر هدیه کرد؛ پیامبر به اصحاب فرمود: دست نگهدارید که غذا مسموم است و به آن زن فرمود: چرا چنین کردی؟ گفت: خواستم بدانم که اگر پیامبری، خدا تو را مطلع خواهد کرد، و اگر دروغگویی، مردم از دستت راحت شوند. (بیهقی از جابر همین حدیث را نقل کرده و مسند احمد از ابنعباس؛ در ادامه احمد بن حنبل نقل میکند که پیامبر فرمود اگر کسی از خوردن این غذا احساس بدی یافت، حجامت کند، که این حدیث را احمد بن حنبل به تنهایی ذکر کرده است.)[2]
سپس ابنکثیر از صحیحین نقل میکند که انس گفت: زنی یهودی گوسفند مسمومی برای پیامبر آورد، پیامبر از آن خورد؛ وقتی آن زن نزد پیامبر آمد، از او سؤال شد؛ گفت: قصد داشتم تو را بُکشم! پیامبر فرمود: خداوند تو را بر من مسط نمیکند! (یا خداوند تو را بر آن کار مسلط نمیکند.)[3]
پس از ذکر این روایات، ابنکثیر دو نقل متفاوت را از ابوداود بیان میکند که در نقل از جابر آمده، پیامبر آن زن را بخشید، و در نقل از ابوسلمه آمده که بشر بن براء در اثر مسمومیت کشته شد، و پیامبر دستور قتل آن زن را صادر فرمود (که بیهقی هم همین حدیث را از ابوسلمه از ابوهریره آورده و گفته احتمالاً پیامبر در ابتدا آن زن را نکشت، ولی وقتی بشر بن براء کشته شد، دستور قتل آن زن را صادر فرمود.) بیهقی حدیث دیگری نیز بدین مضمون بیان کرده که زن یهودی گوسفند مسموم بریانشده را به عنوان هدیه داد و ترسید بگوید صدقه است و پیامبر نپذیرد؛ پیامبر فرمود: دست نگهدارید و از زن پرسید: آیا مسموم است؟ زن پرسید: که به شما خبر داد؟ فرمود: استخوانی که در دستم است؛ زن گفت: بله! فرمود: چرا چنین کردی؟ گفت: میخواستم اگر دروغگویی از دستت راحت شویم و اگر پیامبری، ضرری به تو وارد نمیشود؛ پیامبر حجامت کرد و به اصحاب دستور حجامت داد و بعضی مردند؛ زهری نقل میکند آن زن مسلمان شد و پیامبر او را رها کرد.[4]
ابنکثیر از قول ابناسحاق نقل میکند پس از آنکه رسول خدا از کار صلح و تقسیم غنایم خیبر فارغ شد، زنی از یهودیان که زن سلام بن مشکم و دختر حارث بود، گوسفندی را کشته و بریان کرد و آن را با زهر مسموم کرده، به عنوان هدیه برای رسول خدا و مسلمانان آورد و چون شنیده بود که پیغمبر اسلام کتف گوسفند را بیش از جاهای دیگر دوست می دارد زهر بیشتری در کتف ریخته بود. رسول خدا و مسلمانان دست دراز کرده و پیغمبر و بشر بن براء بن معرور پیش از دیگران لقمه ای از آن در دهان گذاردند، بشر بن براء بن معرور لقمه خود را از گلو فرو داد، ولی پیغمبر آن را از دهان بیرون انداخته فرمود: استخوان این گوشت به من خبر داد که زهرآلود است؛ از اینرو مسلمانان دیگر از آن نخوردند، ولی بشر که لقمهای از آن خورده بود، مسموم شد و در اثر همان زهر از دنیا رفت و چون آن زن را طلبیدند و جریان را از او پرسیدند، صریحاً اعتراف کرد که آن را مسموم ساخته است. رسول خدا از او پرسید: برای چه این کار را کردی؟ گفت: تو خود میدانی با قوم و قبیله من چه کردی، از اینرو من این کار را کردم و با خود گفتم: اگر این مرد پادشاه است و قصد کشورگشایی دارد که بدین وسیله از دستش آسوده خواهیم شد و اگر پیغمبر است که از مسموم بودن آن باخبر خواهد شد! رسول خدا از آن زن درگذشت.[5]
در نقل دیگری از بیهقی پس از ذکر حدیث آمده که پیامبر حجامت کرد و سه سال پس از آن واقعه زندگی کرد (پس از سه سال به دلیل آن غذای مسموم به شهادت رسید.) ابناسحاق نیز پس از نقل حدیث میگوید خود پیامبر به خواهر بشر فرمود مریضی من از همان غذای مسمومی است که برادرت سه سال قبل با آن کشته شد.
چنانکه ملاحظه میشود، روایات قبل حاکی از آن است که یهودیان (یا زن یهودی)، قصد آزمایش پیامبر و اینکه ایشان در قول به نبوت صادق است داشتند و به آن رسیدند؛ گوشت مسموم یا استخوان به پیامبر از مسمومیت خبر داد؛ اگر این إخبار غیبی، حالت معجزه داشته و حقانیت پیامبر را اثبات کرده، چرا بر ایشان اثر گذاشته، و چگونه این سم پس از 3 یا 4 سال در پیامبر اثر کرده و ایشان را به شهادت رسانده است؟!
بزار از ابوسعید خدری نقل میکند زنی یهودی گوسفند مسمومی به پیامبر هدیه داد؛ اصحاب دست بردند که از غذا تناول کنند؛ پیامبر فرمود: دست نگهدارید که عضوی از این گوسفند به من خبر داد که غذا سمی است، از آن زن سؤال کردند، تأیید کرد و علت را امتحان پیامبر دانست که اگر دروغگوست مردم از دستش راحت شوند و اگر راستگوست، خداوند او را اطلاع خواهد داد؛ سپس از قول پیامبر گفته شده که به اصحاب فرمودند: «بسم الله» بگویید و از این غذا بخورید که با یاد خداوند، سم این غذا بر احدی از ما ضرری نمیرساند.[6]
بنابراین از این روایات که در برخی موارد اختلاف دارند، میتوان به این نتیجه رسید که پس از فتح خیبر گوسفند بریانشده مسموم از طرف یهودیان برای پیامبر اسلام و یارانشان به عنوان هدیه آورده شد، و اثر نکردن این سم و کشته نشدن پیامبر در این ماجرا، نشانهای بر صدق نبوتشان به شمار آمد، زیرا توسط غذای مسموم به ایشان خبر داده شد (چنین معجزهای از پیامبر اکرم، در حدیثی در صحیح بخاری از صحابی پیامبر نقل شده است که تسبیح غذاها را در حال خوردن پیامبر میشنیدیم)[7] که این موارد مورد اتفاق بین روایات است؛ اما موارد دیگری اختلافی است، ازجمله اینکه آورنده طعام زینب بنت حارث، برادرزاده مرحب بوده، یا عدهای از یهودیان؛ پیامبر از آن غذا تناول فرمودند، یا قبل از خوردن توسط غذا یا استخوانی از گوسفند بریانشده باخبر شدند؛ پس از خوردن اصحاب و خودشان حجامت کرده دیگران را به حجامت امر فرمودند یا نه؛ از زن یهودی گذشتند یا نه؛ آن زن مسلمان شد یا نه و ...، و یقیناً رحلت پیامبر ناشی از خوردن این غذای مسموم در 3 یا 4 سال بعد باشد، امری تحکمی و غیر قابل قبول است که در این صورت، این قضیه، معجزه و کرامتی جهت اثبات حقانیت پیامبر نمیگردد.
پینوشت:
[1]. البدايه والنهايه، ابن كثير، ج4، ص237. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. البدايه والنهايه، ابن كثير، ج4، ص238. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. البدايه والنهايه، ابن كثير، ج4، ص238. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. البدايه والنهايه، ابن كثير، ج4، ص239. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. البدايه والنهايه، ابن كثير، ج4، ص239. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. البدايه والنهايه، ابن كثير، ج4، ص240. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. صحیح بخاری، بخاری، ج2، ص523. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. «علت شهادت پیامبر کدام است؟»
Add new comment