ردّ حدیث مقام و منزلت ابوبکر و عمر نسبت به پیامبر، همانند هارون به موسی
دین اسلام با سختی و مشقت فراوان در شبه جزیرهی عربستان پا گرفت، آن هنگام که این دین با کلمه توحید در این سرزمین، طنینانداز شد، مشرکان و مخالفان این دین، چه ظلمها و جنایاتی را که مرتکب نشدند و آن زمان که سر تعظیم (پس از فتح مکه) در برابر مسلمین فرود آوردند، سران آن در ظاهر، تظاهر به مسلمانی کردند، اما باطناً مترصد فرصتی بودند تا این دین را محو و نابود سازند؛ لذا بعد از رحلت پیامبر اکرم و غصب خلافت از اهل بیت، معاویه که از طرف خلفا به حکومت شامات رسید و پس از صلح با امام حسن (علیهالسلام) که حکومت بر کل مسلمانان یافت، با احادیث و روایات ساختگی و دروغین، تلاش کرد تا دین اسلام را محو و نابود سازد؛ لذا با پرداخت هدایا و جوایز نفیس به دنیاپرستان، آنان را وسوسه کرد تا احادیثی را برای خلفا و صحابه ... بسازند و آن را در سرتاسر بلاد اسلامی نشر و گسترش دهند. پس از رهآورد اینگونه احادیث ساختگی، انحراف و اختلافات عدیدهای در میان مسلمین در اواخر سدهی اول هجری و در قرون بعدی رخ داد که هنوز هم بعد از هزار و اندی سال، این احادیث در لابلای کتب فریقین موجود است؛ هر چند که عالمان منصف و محدث از اهل سنت، تلاش کردند تا احادیث صحیح را از غیر صحیح جدا کنند، اما کم و بیش تفکرات انحرافی بنیامیه در میان کتب عالمان اهل سنت موجود و مشهود است.
ازجمله آن احادیث جعلی و ساختگی، این حدیث است که دربارهی شیخین ساختهاند که به حدیث منزلت شهرت دارد که البته آن را ناجوانمردانه به ساحت مقدس پیامبر اکرم نسبت دادهاند که حضرت فرمودند: «ابوبکر و عمر هر دو برای پیامبر، به منزلهی هارون برای موسی (علیهالسلام) هستند.»
مناوی با اینکه نقّاد حدیث و حدیثشناس است و اخبار زیادی را قدح و جرح کرده، اما وقتی به این حدیث برخورد میکند، میل به مضمون و متن آن پیدا میکند و خدشهای به آن وارد نمیکند و در کتاب خود به نقل از پیامبر اکرم مینویسد که حضرت فرمودند: «ابوبکر و عمر منّی بمنزله هارون من موسی...[1] ابوبکر و عمر نسبت به من، بهمنزلهی هارون نسبت به موسی هستند...»
در ردّ این حدیث ساختگی و دروغین، ابن جوزی در کتاب خود آن را از اخبار واهی و سست و بیاعتبار دانسته است و مینویسد: «حدیث آخر، اخبرنا ابو منصور القزاز... هذا حدیث لایصح و المتهم به الشاعر -ای علی بن زکریای شاعر...[2]... این حدیث صحیح نیست و متهم آن علی بن زکریای شاعر است...»
متقی هندی بعد از ذکر این حدیث جعلی مینویسد: «ابوبکر و عمر منّی بمنزله هارون من موسی، خطّ- ای خطیب- و ابن جوزی فی الواهیات، عن ابن عباس.[3] ابوبکر و عمر نسبت به من، بهمنزلهی هارون نسبت به موسی هستند، و این خبر را خطیب بغدادی و ابن جوزی در ضمن اخبار واهی و سست از ابن عباس آوردهاند.»
ذهبی نیز در سلسله سند این حدیث، از جمله «قزعه بن سوید بن جحیر باهلی بصری» از سوی ابوحاتم رازی، احمد بن حنبل، ابن قتیبه، بخاری، مسدد، ابن معین، نسایی، و ابن عدی مینویسد: به منقولاتش احتجاج نمیشود، اعتباری ندارد، گاهی توثیق و گاهی تضعیف شده، مضطرب الحدیث است، کلامش قابل استدلال نیست، منکر و غیر قابل قبول است.[4]
در نتیجه تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان
پینوشت:
[1]. کنوز الحقایق...، مناوی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص13 رقم84.
[2]. العلل المتناهیه...، ابن جوزی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص199 رقم 312. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج11 ص567 رقم32 682.
[4]. میزان الاعتدال، ذهبی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص472 رقم6900. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
إضافة تعليق جديد