ردّ حدیث فرار شیاطین انس و جنّ از عمر و عجایبی در توجیه آن

  • 3 دى, 1399 - 19:29
یکی از احادیث و فضایل ساختگی برای عمر، این حدیث است که نقل کرده‌اند پیامبر فرمود: می‌بینم که شیاطین انس و جن، از عمر بن خطاب فرار می‌کند؛ این حدیث در فضیلت عمر ساخته شده است که در توجیه اشکالات مختلف آن، به مطالب عجیب و غریب روی آورده‌اند؛ عمر را از پیامبر برتر تصویر کرده‌اند و انجام خلاف شرع به ایشان نسبت داده‌اند.

تاریخ می‌نویسد زمانی که پیامبر اکرم رحلت کردند، اختلافات عدیده‌ای میان صحابه به‌وجود آمد، از جمله غصب خلافت، هتک حرمت به اهل بیت پیامبر، به‌ویژه دختر گرامی ایشان، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، تبعید و شکنجه صحابه جلیل‌القدر پیامبر، مثل ابوذر غفاری و ...، لشکرکشی‌های نابجای سپاه اسلام به سرزمین‌های دیگر، منصوب شدن حاکمان بی‌کفایت از طرف خلفاء بر بلاد مسلمین، تبعیض نژادی‌ها، ظلم و ستم به مردم به نام دین اسلام، بدعت‌ها و ...؛ همه و همه منجر به این شد تا بعد از قرن‌های متمادی هنوز هم در میان مسلمانان اختلافات بی‌شماری وجود داشته باشد، یکی از این بدعت‌ها که از طرف بنی‌امیه پایه ریزی شد، جعل احادیث دروغین و ساختگی بود، تا علاوه بر این‌که جایگاه اهل بیت پیامبر در روایات وارده در میان مردم تضعیف و عادی نشان داده شود، و باعث انحراف و اختلاف در دین اسلام شدند، که ظاهراً این حربه‌ی شوم توسط معاویه، تا حدود زیادی کارگر افتاد؛ چرا که وقتی به کتب فریقین مراجعه می‌کنیم، در لابلای آن، احادیث جعلی و ساختگی فراوانی را مشاهده می‌کنیم که باعث گمراهی مسلمین شده است. از جمله‌ی آن احادیث ساختگی و دروغین این حدیث جعلی است که به پیامبر اکرم نسبت داده‌اند که رسول خدا رقص رقّاصه‌های حبشی را مشاهده کردند و به عایشه هم نشان داده و در آخر فرمودند: «... انّی لانظر الی شیاطین الانس و الجن قد فرّوا من عمر...[1] به‌درستی که هر آینه من می‌بینم که شیاطین انس و جن، از عمر بن خطاب فرار کرده‌اند.»
در ردّ این حدیث دروغین باید گفت که، اولاً: این حدیث ساختگی جسارت و تهمت به ساحت مقدس پیامبر اکرم است؛ چرا که حاکی از این است که رسول خدا –العیاذ بالله- رقص حبشی‌ها را نظاره کرده و حتی عایشه را هم تشویق به نگاه کردن می‌کند، که به‌طور قطع و یقین، حرام و فسق آن آشکار است، در حالی‌که پیامبر، ترک تقوا و پرهیزگاری، و ترک شعار اسلامی کرده است.
ثانیاً: این حدیث مستلزم برتری عمر بن خطاب بر پیامبر اکرم است؛ زیرا این روایت صراحت دارد که شیاطین (رقاصه‌ها) از آن حضرت فرار نکردند، اما به محض حضور عمر بن خطاب فرار کرده‌اند.
ثالثاً: توجیهی که ذیل این حدیث بیان کرده‌اند، ناشی از عدم تأمل قائلین آن‌هاست، چرا که عبدالحق دهلوی در کتاب خود، هر چند اقرار بر فعل حرام و لهو بودن رقص دارد، اما با زیرکی تمام سؤالی را مطرح می‌کند تا نفس کار، طوری دیگر نشان داده شود، او می‌گوید: «این‌که رسول خدا فرمود می‌بینم شیاطین جنّ و انس را که از عمر فرار می‌کنند، عایشه می‌گوید بازگشتم و از دیدن این رقص منصرف شدم، گویا این فعل لهو و لعب دانسته شده، سؤال این است که اگر مشروع نبود، چگونه پیامبر آن را ملاحظه می‌کرد و به عایشه نشان می‌داد و از دیدن او جلوگیری نمی‌کرد؛ پاسخ مانند حدیث قبل است[2] در صحیحین نیز این حدیث (رقص حبشیان) آمده، که عایشه تماشا می‌کرد، عمر آمد و منع کرد و با سنگ آنان را می‌زد که پیامبر فرمود: عمر از آنان درگذر، امروز روز عید است، یعنی در روز عید مقداری از لهو لعب مباح می‌گردد؛ هم‌چنین در این حدیث (نقل شده در سنن ترمذی)، رقص زن حبشیه آمده که مانعی از دیدن عایشه به آن وجود ندارد (چون نظر زن بر اجانب نیست) و احتیاجی نیست که مانند دیگران این‌گونه توجیه کنیم که چون عایشه صغیره بوده، این نظر منعی ندارد، البته ممکن است که جریان حدیث سنن ترمذی با حدیث صحیحین متفاوت و در زمان‌های متفاوت بوده است (که برای توجیه آن مورد و اشکال نظر عایشه بر اجنبی چنین توجیه کرده‌اند.)»[3] که در جواب وی باید گفت فعلی که مسلماً حرام است، نسبت دادن هر یک از مراتب آن به رسول خدا، دلیل بر حلیّت آن کار نیست، بلکه حرمت مقطوعه آن کار، دال بر کذب و دروغ بودن آن نسبت به رسول خدا خواهد بود، در نتیجه این خود دلیل بر ساختگی بودن این حدیث است؛ قرائن مختلفی در حدیث موجود است که جعلی بودن آن را می‌رساند؛ ازجمله اگر رقص توسط زن حبشی در حال انجام بوده و عایشه منعی نداشته ببیند، چگونه پیامبر آن را می‌دید.
رابعاً: ملاعلی قاری هر چند متوجه تمام زوایای این حدیث ساختگی و دروغین، اعم از «رؤیت رقص پیامبر، نشان دادن آن به عایشه، فرار شیاطین از عمر بن خطاب، برتری عمر بر پیامبر و...» بوده، اما باز دست به توجیه غیرمعقول زده و می‌نویسد: «و فیه دلیل علی عظمه خلقه علیه الصلاه و السلام، و غلبه صفات الجمال علیه، کما یدلّ علی غلبه نعت الجلال علی عمر بن خطاب[4] این حدیث دلیل است بر خُلق عظیم و شرح صدر پیامبر اکرم و غلبه‌ی صفات جمال بر وجود آن حضرت، کما این‌که دلالت بر غلبه‌ی صفت جلال بر عمر بن خطاب دارد.» و در ادامه توجیه خود می‌نویسد: «ثم لایخفی علیک... حبشیه بفتحتین أی جاریه او المراه منسوبه الی الحبش.[5] ... کلمه حبشیه، کنیزان و زن‌های حبشی که منسوب به آن‌جا هستند، مراد است» که با این توجیه خواسته رؤیت عایشه به آن رقاصه‌ها را مانع نداند تا چندان قبحی نباشد، در حالی‌که در حدیث صحیحین ثابت شده، جماعتی از مردان رقاص حبشی در روایات بودند نه زنان.
در پاسخ به او نیز باید گفت: کلام این عالم سنی از بزرگ‌ترین لغزش‌های گفتاری اوست که تلاش کرده این حدیث را تصحیح کند و حال این‌که وقتی کار یا فعلی از سنخ کارهای شیاطین باشد، چگونه دیدن آن و نشان دادنش بر دیگران، دلیل بر عظمت خُلق بیننده و غلبه صفات جمال در او باشد؟ و هم‌چنین دلالت این حدیث بر غلبه‌ی صفت جلال بر عمر بن خطاب قابل تشکیک نیست، اما باید دانست که این مدلول، موجب برتری عمر بن خطاب بر رسول خداست، زیرا تصریح این روایت این است که رسول خدا بهره‌ای از این فضیلت نداشتند و به همین خاطر شیاطین از او فرار نکردند، اما چون عمر این صفت را داشت، از او فرار کردند.
فاعتبروا یا اولی الابصار

پی‌نوشت:

[1]. سنن، ترمذی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج6 ص63 رقم3691.
[2]. در جواب از اشکال در حدیث قبل گفته شد: دف زدن در شکرگزاری و سرور که نذر شده، از لهو به عبادت و از کراهت به استحباب تبدیل شده، و ادای این نذر واجب است؛ این امر با کمترین مقدار صورت می‌گیرد و چون از حد گذشت حرام نمی‌شود ولی به دلیل رفتن به سوی کراهت می‌توان اطلاق شیطان به او کرد.
[3]. أشعه اللمعات، عبدالحق دهلوی، ج4 ص358. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. مرقاه المفاتیح...، ملا علی قاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج10  ص406 رقم6049. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. همان.

تولیدی

إضافة تعليق جديد

CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
Fill in the blank.