خیانت آشکار حاکمان وهابی و توطئه‌های ایشان در سرزمین وحی، از دو قرن گذشته تا به اکنون در جریان است، چرا که در اعتقادات باطل وهابیت، هر آن‌چه که از سوابق مسلمانان و آثار به جای مانده از ایشان وجود داشته باشد، شرک و کفر است، لذا باید از بین برده شود؛ در حالی‌که همگان می‌دانند هیچ‌گاه این محو و نابودی‌ها جبران نخواهد شد.[1] اما آن‌چه مورد سؤال است و قابل تأمل، این است که این تلاش‌های خائنین آل سعود، از تخریب و نابودی آثار و بناهای اسلامی تا قتل و کشتار و...، در کنار حفظ و ترمیم بناهای تاریخی قوم یهود در بلاد عربستان، خصوصاً در مدینه و نواحی خیبر و دیگر بناهای غیر اسلامی، مورد توجه وهابیان است؟!!!
وهابیان با شعار عبودیت و بندگی در برابر خداوند، عمداً یا سهواً، اماکن و آثار اسلامی را نابود می‌کنند تا مردم را از توجه به غیر خدا دور کنند. اما وقتی به نفس اعمال و رفتار و کردار نظام حاکم آل سعود بنگریم، دنیا طلبی و هوا و هوسی را می‌نگریم که هیچ تناسبی با آموزه‌های دینی اسلامی ندارد.[2]
بنابراین دیده می‌شود وهابیان تمام همت خود را در از بین بردن آثار نبی اکرم و صحابه و اماکن متبرکه و ... به بهانه‌ی جلوگیری از بدعت و شرک صرف کرده‌اند تا چیزی از اسلام حقیقی باقی نماند. اما از آن‌جایی که حق همیشه پابرجاست، هستند افراد و اشخاصی که خود را وهابی مسلمان می‌دانند، اما نگران تاریخ و آثار و نمادهای دین اسلام هستند که توسط هم‌مسلکان خود، به تدریج محو و نابود می‌شود که از جمله این افراد، شیخ احمد زکی الیمانی وهابی، مسئول بلند پایه‌ی کشور عربستان و وزیر نفت سابق این کشور بوده است، او پس از تخریب مقبره و کتابخانه علی بن جعفر العریضی و هم‌چنین برخی از آثار مهم و اماکن مقدسه در سال (1381هجری) طی نامه‌ای گلایه‌آمیز و شکوائیه‌ای تند بر علیه این جریان، در رمضان سال (1423هجری) چنین بیان می‌دارد که: «اسلام یگانه دینی است که تاریخ آن را در کتاب‌ها می‌خوانیم و آثار برجای مانده از آن، که تجسّم عینی آن تاریخ است، در پهنه‌ی طبیعت به نظاره می‌نشینیم و بدین ترتیب باورهای دینی و اسلامی ما تقویت می‌گردد، لذا تخریب آثار رسول خدا، اهل بیت پیامبر، صحابه آن حضرت، در هر وضعیتی، جایز نیست. این‌ها امانت‌هایی است که به دست ما رسیده و سپرده شده است و چنان‌چه نسبت به این مواهب الهی، شتاب‌زده و بد عمل کنیم، تاریخ از ما به نیکی یاد نخواهد کرد و در برابر آن مسئولیم.»[3]
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان

پی‌نوشت:

[1]. بنیاد تفکر سلفی، سازمان انتشارات فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ایران، فصل 5 ص335.
[2]. همان، فصل 5 ص336.
[3]. فصلنامه میقات حج، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیاره, تهران، ایران، شماره44 ص135.