حنبلیها و جعل فضیلت برای رهبران فکری و دینی خود
مذهب حنبلی یکی از چهار مذهب اصلی اهل سنت است، این مذهب هم مانند دیگر مذاهب اسلامی، عالمان و دانشمندانی دارند؛ آنان با جعل حدیث سعی کردهاند تا برای بزرگان خود جایگاهی را ترسیم کنند. لذا بسیار تلاش کردهاند تا احادیثی را به پیشوایان و عالمان خود نسبت دهند و از رهآورد این تلاش، کارشان به غلو کشیده شده است. علامه امینی صاحب کتاب گرانسنگ «الغدیر» بحثی را با عنوان «المغالاه فی الفضائل» ارائه کرده و به صورت مبسوط نمونههایی از غلو و بدعت صورت گرفته دربارهی عالمان اهل سنت، به خصوص ارباب اهل حدیث را بیان کرده است.[1]
صاحب کتاب «طبقات الحنابله»، ابن ابی یعلی حنبلی (متوفای526هجری)، مصادیق فراوانی از فضیلتتراشی برای ارباب اهل حدیث و جایگاه بزرگ ایشان را به تصویر کشیده است و به حدّی که تا مرز غلو پیش رفته و ازایشان تمجید و تعریف شده است.
مثلاً دربارهی احمد بن حنبل پیشوای حنابله وارد شده است که: «احمد الیوم حجه الله علی خلقه.[2] او امروز حجت خداوند بر خلقش است.» و نوشتهاند: «کان الله جمع له علم الاولین و الاخرین.[3] او فردی است که خداوند علم اولین و آخرین را برایش جمع کرده است.» و نیز آمده است که: «ما من یوم و لیله الاّ و یدخل الله ببرکته الجنه ما لایحصی من الناس کثره.[4] نیست شب و روزی، مگر اینکه خداوند به برکت او افراد زیادی را وارد بهشت میکند، به طوری که شماره نمیتوان کرد.» و نیز نوشتهاند: «من لم یرض به و... فهو مبتدع.[5] هر کس به او رضایت ندهد و راه و روش او را نپیماید و از عقاید و باورهای او تبعیت نکند، بدعتگذار است.»[6] در نتیجه جایگاه او را با فضیلت تراشیهای عجیب و غریب چنان بالا میبرند که او را شاخصهی برای شناخت کفار میدانند.
و یا دربارهی یکی دیگر از بزرگان حنابله به نام «یحیی بن معین» (متوفای233هجری) از شاگردان طراز اول احمد بن حنبل هم اینگونه غلو کردهاند و مینویسند: «... کتبت بیدی هذه ستمائه الف حدیث...[7] ... او محدثی است که با دستان خود 600 هزار حدیث را نوشته است.» و نوشتهاند: «از زمان حضرت آدم تاکنون هیچ کس به اندازهی او حدیث ننوشته است.» در ادامه نوشتهاند: «اذا رایته یبغض یحیی بن معین فاعلم انه کذاب.[8] هر کس با او دشمنی داشته باشد، پس بدانکه او آدم دروغگویی است.» و دربارهی کرامات او بیان شده که در خواب او را دیدهاند که مدعی شده: «... فقلت ما فعل الله بک؟ قال ادخلنی علیه فی داره، و زوجّنی ثلاثمائه حوراء.[9] ... خداوند با تو چه کرد؟ او گفت خداوند مرا به خانهی خود برد و 300 هزار حوری را به ازدواج من درآورد.»
همچنین دربارهی یکی دیگر از پیشوایان مذهب حنابله به نام «علی بن موفق» (متوفای265هجری) بسیار غلو کردهاند و نوشتهاند که او بارها و بارها به عرش خداوند راه یافته و خداوند را دیده است، و مدعی شدهاند که او از خداوند نامه دریافت کرده است و به سخن او استناد میکنند که در این نامه خداوند برای او چنین نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن موفق: تخاف الفقر و انا ربّک...؟[10] ... ای علی بن موفق آیا تو از فقر میترسی در حالی که من پروردگار تو هستم؟» علامه امینی ذیل این عبارت غالیانه که دربارهی او گفتهاند میفرماید: «گویا این فضیلت بهانهای شده است که از زندگی تجملی او سخن به میان آید و این زندگی اشرافی به نامه ارسالی از سوی خداوند مستند گردد.»[11]
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. الغدیر، علامه امینی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج11 ص32-51.
[2]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج11 ص195.
[3]. همان، ج11 ص188.
[4]. طبقات حنابله، ابن ابی یعلی حنبلی، دار المعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص389.
[5]. همان، ج1 ص15.
[6]. همان، ج1 ص13.
[7]. همان، ج1 ص405.
[8]. همان، ج1 ص403.
[9]. همان، ج1 ص406.
[10]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج12 ص111.
[11]. الغدیر، علامه امینی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج11 ص188.
إضافة تعليق جديد