علامه زاهد کوثری، وهابیت را یک خطر جدّی میداند
در دو قرن اخیر، با ظهور فرقه وهابیت، با عقاید افراطی و افکار باطل، در میان فرق و مذاهب اسلامی، آخر الامر منتهی به این شد که همگان در برابر این فرقه صف آرایی کنند و هر مذهبی دیدگاه خود را نسبت به آن مطرح کند و آن را خارج از دین اسلام بداند، چرا که وقتی فقر نظری مکتب سلفی وهابی و شیوهی افراط گونه آنان بر همه آشکار گردید، خود بهخود زمینهی تقویت مخالفان را فراهم ساخت و در این میان مذهب اهل سنت با تمام شاخههای دیگرش، بهعنوان جبهه مقابل مکتب سلفی وهابی و برملا ساختن نظرات سست و بیاساس و پوچ و باطل وهابیت، این فرقه را جدای از دیگر مذاهب منسجم مثل (حنبلی، حنفی، شافعی، مالکی و...) بداند، که از جمله این مذاهب اهل سنت، اندیشه کلامی گروهی به نام فرقه ماتریدی هستند که در بسیاری از جغرافیای بلاد اسلامیT به خصوص در مناطق شرق و شمالی خاورمیانهی امروزی حاکم و غالب هستند، چرا که در خاورمیانه کنونی و بیشتر کشورهای عربی منطقه، تقریباً عموم اهل سنت، از عقاید و افکار کلامی ماتریدی پیروی میکنند و در مدارس دینی اهل سنت اندیشهی ماتریدی تدریس و ترویج میشود.[1]
موسس فرقه ماتریدی، شخصی به نام ابومنصور ماتریدی (250- 248 هجری - 333هجری) است که فردی متکلم، فقیه، مفسر، و محدثی بزرگ و ایرانیتبار بوده است. او در حوالی سمرقند در ماوراء النهر به دنیا آمد. در ترویج عقاید و افکار ماتریدی افراد و شاگردانی مانند بزدودی (متوفای 493 هجری) و ابومعین نسفی(متوفای 508 هجری) و نجمالدین نسفی صاحب کتاب عقائد النسفیه هستند که هر کدام سهم بسزایی در نشر و عقاید و دیدگاههای این شخص داشتند...[2] فرقه ماتریدی بخش اعظم اندیشههای کلامی خود را از ابوحنیفه اخذ کرده است و در اندیشه خود تنزیهی هستند و هر آنچه را که مستلزم تجسیم و تشبیه خدا یا نقص و امکان در ساحت او باشد، مردود میشمارد، اما مانند معتزله هم نیستند که قائل به نفی صفات باشند. در نتیجه حدّ وسط میان معتزله و اهل حدیث هستند یعنی هرگاه گفته شود اهل سنت مقصود اشاعره و ماتریدیه منظور است.[3]
هیچگاه بزرگان ماتریدیه و اشاعره، به عنوان تفکر قدرتمند اهل سنت، فرقه وهابیت را به عنوان مذهب پیشرو به رسمیت نشناختند، لذا افرادی همچون محمد زاهد کوثری(متوفای 1371هجری قمری) از شخصیتهای مشهور و شاخص ماتریدی در دورهی معاصر، دیدگاه خود را نسبت به این فرقه اینگونه بیان میدارد: «وهابیت گونه جدیدی از شرک و کفر است و سران وهابیت را با عناوینی همانند (بت پرستان- سران بتپرست) توصیف میکند...»[4] از سوی دیگر، این مکتب هم از طرف وهابیت مورد هجوم وسیع تبلیغاتی قرار گرفته، به حدّی که در نگاه سلفیان وهابی معاصر، اشاعره -بخش اعظم اهل سنت- و ماتریدیه، لیاقت آن را ندارند که به عنوان اهل سنت معرفی شوند.[5] یعنی وهابیت به غیر از مذهب خود، هیچ مذهب دیگری را نمیشناسند و همگان را تکفیر میکنند.
درنتیجه این اختلاف دیدگاه هر فرقه و مذهب، نسبت به دیگری، حاکی از این است که هر کدام با نگاه خود طرف مقابل را خارج از دین اسلام میداند، که اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم با کمی تحقیق و تفحص در افکار و عقاید هر دو گروه، به این نتیجه میرسیم که وهابیت با آن دیدگاههای عجیب و غریب، هیچ گاه نمیتواند اهل سنت و جماعت واقعی در بدنهی دین اسلام باشد و اینان همانند غدهی سرطانی باید از پیکرهی زخم خوردهی دین اسلام که توسط اینان بهوجود آمده، جدا و محو و نابود شوند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. بنیاد تفکر سلفی، محمد باقر پور امینی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ایران، گفتار چهارم، ص380.
[2]. بحوث فی الملل و النحل، آیت الله سبحانی، موسسه نشر اسلامی، قم، ایران، ج3 ص22.
[3]. اتحاف الساده المتقین بشرح اسرار احیاء العلوم، زبیدی حنفی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص8.
[4]. الماتریدیه و موقفهم من توحید الاسماء و الصفات، شمس الدین سلفی افغانی، مکتبه الصدیق، طائف، عربستان، ج1 ص341. جهت مشاهده تصویر منبع اصلی کتاب کلیک کنید.
[5]. من مشاهیر المجددین فی الاسلام، صالح بن فوزان وهابی، للجنه الدائمه الافتاء و البحوث العمیه، ریاض، عربستان، ص18. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
إضافة تعليق جديد