گناه شیعیان کمتر از گناه لشکریان معاویه نیست
ابن تیمیه از بزرگان سلفیه است، او با نظریات خشک و خشن خود، در تالیفات و کتب خود اهانتهای بیشماری نسبت به شیعیان داشته است. در کتابی که به نام «منهاج السنه النبویه» به رشته تحریر درآورده است، مطالب به دور از واقعیت، اکاذیب و خرافات فراوانی را آورده است.
وی در این کتاب که باید منهاج البدعه نامید، گناه شیعیان را بیش از گناه لشکریان معاویه و نواصب میداند؛ او معتقد است که سبّ و دشنام به هیچ یک از صحابه را جایز نمیداند، اما گناه دشنام به امیرمومنان علی (علیهالسلام) را قابل توجیه و در مقابل دشنام به ابوبکر و عمر و عثمان را چندان سنگین ندانسته و نکوهش چنین کسی را جایز نمیداند و گناه شیعیان را به خاطر لعن برخی از صحابه، سنگینتر از لشکریان معاویه میداند.
او میگوید: «بدون شک، سبّ و دشنام هیچ یک از صحابه جایز نیست، نه سبّ و دشنام علی و نه عثمان و نه غیر آن دو. اما گناه کسی که به علی دشنام دهد، کمتر از گناه کسی است که به ابوبکر و عمر و عثمان دشنام دهد. اگر کسی برای دشنام به علی توجیه داشته باشد، برای دشنام به ابوبکر و عمر و عثمان توجیه ندارد. لشکریان معاویه مورد نکوهش نیستند، اگر هم نکوهشی برای آنها باشد، نکوهش شیعه که به خلفای ثلاثه دشنام میدهند، بیش از آنها و ناصبیهایی است که تنها به علی دشنام میدهند.»[1]
ابن تیمیه دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) که همان شیعیان باشند را مرتد و کافر دانسته، اما کسانیکه حضرت علی (علیهالسلام) را تکفیر و لعن کرده و برای رسیدن به قدرت با امیرالمومنین علی (علیهالسلام) به جنگ پرداختند، مثل معاویه و ... را مسلمانان واقعی و عمل کنندگان به احکام اسلام معرفی کرده؛ او دشنام دهندگان به حضرت علی (علیهالسلام) و همه کسانی را که آن حضرت را فاسق و کافر میدانستند، از گروهها و افراد معروف و شناخته شده مسلمانان دانسته و دربارهی یاران معاویه و فرزندان مروان مینویسد: «به درستی که آنان جزو مسلمین و از عاملین به احکام الهی و جزو نمازگزاران و زکات پردازان و روزهداران و حجگزاران معتقد به محرمات بودند و هیچگونه کفر آشکاری در آنان مشاهده نمیشد! بلکه نشانههای اسلام و شریعت در اعمالشان آشکار بود و احکام دینی، نزد آنان از جایگاه خوبی برخوردار بود!»[2] با چنین عقیدهای، حرفی باقی نمیماند؛ چرا که فسق و کفر برخی از یاران معاویه، در شرح حالشان از زنا و شرابخواری گرفته تا قتل و غارت و... در کتب تاریخ اهل سنت فراوان نوشته شده است، و طبق مبانی اهل سنت، قیام کنندگان علیه خلیفه مسلمین، کافر و مرتد هستند، و خارج از دین بهشمار میروند، لذا چگونه ابن تیمیه آنان را از مسلمانان میپندارد؛ آنان در مقابل امام و خلیفه پیامبر اکرم شورش کردند، گرچه نماز بخوانند و... مرتدند.
چگونه گناه آنان را از گناه شیعیان که پیرو محض و بیچون و چرای حضرت علی (علیهالسلام) بودهاند، کمتر دانسته؟! والله العالم.
ضمن اینکه اگر شیعیان نسبت به برخی از صحابه پیامبر اکرم موضع منفی دارند، فقط و فقط به خاطر اعمال و رفتار ناشایست آنان در قبال کارهایی بود که به اقرار و اعتراف بزرگان اهل سنت، از ایشان صادر شده، پس گناهی بر شیعیان نخواهد بود که به آنان بدبین باشند و این چیزی است که عقل هم آن را میپسندد.
درنتیجه تعجب است از این سخن غلط، که او چنین نسبت به شیعیان اهل بیت پیامبر مینگرد!
پینوشت:
[1]. «لاریب انّه لایجوز سبّ احد من الصحابه لاعلی و لاعثمان و لاغیرهما، و من سبّ ابابکر و عمر و عثمان فهو اعظم اثماً ممّن سبّ علیاً، و ان کان متاوّلاً فتاویله أفسد من تاویل من سبّ علیّاً...» منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه، موسسه قرطبه، قاهره، مصر، ج4، ص46.
[2]. «فان هولاء کانوا مقرین بالاسلام و شرائعه، یقیمون الصلاه و یوتو ن الزکاه و یصومون رمضان و یحجون البیت العتیق و بحرمون ما حرم الله و رسوله و لیس فیه کفر ظاهر، بل شعائر الاسلام و شرائعه ظاهره فیهم معظمه عندهم.» منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه، ج4، ص46.
إضافة تعليق جديد