پیروان وهابیت معاندند یا جاهل غافل؟!
بنیانگذار فرقه وهابیت -محمد بن عبدالوهاب- هر چند مسلمان و حنبلی مذهب بوده است، اما بهخاطر هوا و هوس دنیایی از یک طرف و جهل به آیات و روایات وارده با برداشتهای غلط و به دور از شرع و عقل از طرف دیگر، علاوه بر اینکه خود را به ورطهی هلاکت کشانیده است، باعث گردیده که پیروان خود را هم به نابودی بکشاند، چرا که او با تکفیر و طرد توأم با خشونت نسبت به برادران مسلمان خود، در برههای از تاریخ اسلام مسئلهساز شد و پایههای اسلام را با عقاید و افکار خشک و افراطیاش به لرزه در آورد و منجر به این شد که با فتاواهای باطل خود، خون میلیونها مسلمان به زمین ریخته شود که بخش قابل توجهی از پیروانش هم چشم و گوش بسته نسبت به دیدگاه او، دست به فجایع و جنایات وحشتناکی بزنند در حالیکه جاهل غافل هستند، لذا باید آنها را بیدار کرد و با آگاهی دادن به ایشان، انحراف بینانگذار وهابیت را به آنان و همگان فهمانید که اگر این بیداری اتفاق بیفتد، دیگر برادرکشی صورت نمیگیرد و کینه و ظلم در میان مسلمین صورت نمیپذیرد و آنان هم عمل مقابله به مثل را انجام نمیدهند.
این روش مصداق این آیه شریفه را به ذهن خطور میدهد که خداوند در قرآن میفرماید: «وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا...[مائده/8] ... و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد، که از راه عدل بیرون روید...»
آن وقت چطور مسلمانی اینگونه آیات را میخواند و یا میشنود، میتواند به خود اجازه دهد مسلمانان دیگری را تکفیر و به بدترین وجه کشتار کند، این نیست مگر ناآگاهی و جهالت از احکام اسلام و نفهمیدن آیات قرآن و روایات وارده، آیاتی که حتی نسبت به کفار هم خداوند برای مسلمانان خط قرمز ترسیم کرده است، مثلا میفرماید: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ...[انعام/108] و شما به آنچه مشرکان غیر از خدا میخوانند دشنام ندهید تا مبادا آنها از روی ظلم و جهالت خدا را دشنام دهند...» یعنی شما مسلمانان حق ندارید خدای کفار را دشنام یا سبّ کنید، چون این عمل شما باعث میشود که آنان هم به خدای شما فحاشی کنند. بر اساس این آیه و آیات دیگر، حتی کافر را هم نباید دشنام داد، چه رسد که مسلمانان به جان یکدیگر بیفتند و همدیگر را سبّ و لعن و فحاشی کنند و نسبت کفر را به یکدیگر بدهند و خون همدیگر را بریزند. و یا در آیه دیگر خداوند میفرماید: «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا...[نساء/94] ... و به آن کس که اظهار اسلام کند و به شما سر تسلیم فرود آورد، نسبت کفر ندهید...» یعنی مسلمان حق ندارد کسی را که به او اسلام را ابراز کرده، بگوید تو مسلمان و مومن نیستی. البته این آیه مربوط به کسانی است که ایمانشان ثابت نشده است، حال چطور کسی میتواند به قاطبه مسلمین، عدم ایمان و کفر را نسبت دهد و این یعنی همان غفلت و جهل و کم سوادی و سادگی افراد، که دشمنان اسلام و شیاطین غربی از آن سوء استفاده کرده و از همین روزنه، مسلمین را به جان یکدیگر انداخته تا خون همدیگر را مباح کنند و بریزند.
لذا به برخی از جهالتها و تغافل ایشان از باب نمونه اشاره میکنیم که همان عقاید باطل محمد بن عبدالوهاب است:
وهابیان در مسئله اطاعت از هر حاکمی چه ظالم و چه عادل به احادیث و عمل برخی از صحابه استناد میکنند از جمله این عبارت: «الجهاد واجب علیکم مع کل امیر برّاً کان او فاجراً.» جهاد با هر حاکم و امیری بر شما واجب است، چه نیکوکار باشد و چه فاسق فاجر.
حال آنکه این تفکر مخالف قرآن است و آیات زیادی تبعیت از ظالمان را معصیت میداند و از آن نهی میکند از جمله این آیه شریفه: «وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ...[مائده/2] در راه نیکی با هم تعاون کنید و در راه گناه همکاری نکنید.» و نیز این حدیث که اطاعت از مخلوق گنهکار را نهی میکند: «لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق.[2] در معصیت خداوند، مخلوقات را تبعیت نکنید.»
و همچنین وهابیان توسل به هر شکل را کاملاً رد کرده و آن را شرک اکبر میدانند، چرا که به اعتقاد محمد بن عبدالوهاب که ایشان از او پیروی میکنند، این است که توسل نمیتواند بیاجازه و رضایت خدا بهدست آید، چرا که شخص پیامبر نمیتوانست بدون اراده خداوند، آنهایی را که خود میخواهد هدایت کند و نیز اجازه نداشت برای مشرکان طلب بخشایش کند...[3]
درنتیجه اعمال و رفتار وهابیون تماماً حاکی از جهل و غفلت ایشان، و برداشتهای غلط همراه با تعصب و کینه است که در عصر کنونی جلوه کرده است و در مسائل خرد و کلان دینی اعتقادی، نظرات باطل میدهند که هیچ سنخیتی با دین اسلام ندارد، خصوصاً برچسب کفر و شرک را به همگان میزنند، در حالیکه آنها معنای آن را نفهمیدند. مثلاً محمد بن عبدالوهاب معتقد است که مسلمانان به مجرد بعضی افعال مشرک شده و به محض وقوع شرک، کافر میشوند...، که در ردّ او، برادرش سلیمان بن عبدالوهاب میگوید: «کفر زمانی حاصل میشود که انسان با زبان سبّ حضرت رسول اکرم کرده، از دین بیزاری بجوید یا آگاهانه انکار احکام دین کند و کفر را بر ایمان ترجیح دهد، این کفری است که هر مسلمانی بر آن صحه میگذارد...»[4] و در جای دیگر به برادرش محمد بن عبدالوهاب میگوید: «اعمالی همانند نذر، ذبح، توسل، تبرک به قبور و... بر فرض اینکه حرام باشند، دلیلی در شرع وجود ندارد که این اعمال را شرک، آن هم شرک اکبری که قرآن موجب حبط عمل میداند، برشماریم و بهواسطه آن خون و مال مسلمین را حلال کنیم.»[5]
فعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. زوائد السنن، دارقطنی، دار النفائس، ریاض، عربستان، ج1 ص1398 زقم 670.
[2]. شرح نهج البلاغه، سید رضی، عصر غیبت، قم، ایران، حکمت 165.
[3]. التوحید، محمد بن عبدالوهاب، جامعه الامام محمد بن سعود، ریاض، عربستان، ص7.
[4]. الصواعق الالهیه فی الردّ علی الوهابیه، سلیمان بن عبدالوهاب، دارالهدایه، تهران، ایران، ص194.
[5]. همان، ص195.
إضافة تعليق جديد