چند سئوالی که وهابیت پاسخی بر آن ندارند!

  • 6 آذر, 1398 - 17:06
«امام قضاعی» استاد و امام جامعه الازهر مصر کتابی نوشت و سبب اصلی حلال شمردن خون مسلمانان و گردن زدن و نسل‌کشی مسلمانان و کافر شمردن آن‌ها از سوی ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه و پیروانشان را اشتباه در تعریف مفهوم عبادت دانست و گفت آن‌ها میان مفهوم شرعی و قرآنی عبادت با مفهوم لغوی آن تفاوت قائل نشدند.

در طول تاریخ اسلام، مذاهب گوناگونی با تفکرات و عقاید خاص و بعضاً عجیب و غریب شکل گرفته و طبعاً هر فرقه و مذهبی، خود را بر حق و مذاهب دیگر را ناحق می‌دانند، در حالی‌که این مذاهب همیشه در کنار هم زندگی کرده و هم‌دیگر را مسلمان می‌دانستند و هیچ‌گاه دست به تکفیر فرق و مذاهب دیگری نمی‌زدند، تا این‌که در برخی از قرون و ازمان، عده‌ای دیدگاه تکفیری خود را نمایان کردند و همگان را کافر و مشرک دانسته و خود را مسلمان واقعی جلوه دادند که یکی از این فرقه‌های افراطی تکفیری که طی دو سده‌ی اخیر ظهور کرده، فرقه ضاله وهابیت است که بنیان‌گذار آن -محمد بن عبدالوهاب- بوده است که با افکار باطل و عقاید بی‌اساسش باعث تفرقه و خونریزی از یک طرف، و مخدوش کردن چهره‌ی حقیقی دین اسلام در میان ادیان و فرق دیگر جهان از طرف دیگر شده است. فرقه‌ای که فقط بر پایه سطحی‌نگری، برداشت نادرست از آیات و روایات وارده، ندانستن مبناهای علمی و دینی و نیز جمود فکری و اعتقادی، با شعار برگشت به اعتقادات سلف صالح در صدر اسلام و گام نهادن در مسیر آن‌ها، خود را داعیه‌دار اسلام ناب و اصیل فرض می‌کنند، در حالی‌که مفتیان جاهل ایشان از ابتدایی‌ترین مسئله فقهی و دینی عاجزند و پاسخ سؤالات دیگران را با فتواهای مضحک و مسخره جواب می‌دهند و بعضاً ندارند که بدهند، از جمله این سؤالات:
- چرا وهابیان سلفی تا این مقدار به علمای لغت و کلام و تفسیر و فقه که میراث‌دار بخش اعظم از معارف دین بودند و امروزه مطالب آن‌ها در اختیار اهل سنت و جماعت است، صرفاً به‌واسطه اصرار بر نظر عالمی مانند محمد بن عبدالوهاب می‌تازند و همه آن‌ها را انکار می‌کنند تا نظر عبدالوهاب تأیید شود؟ 
- آیا مفتیان وهابی معاصر احساس نمی‌کنند که باید به دیدگاه باطل و افراطی محمد بن عبدالوهاب اندیشه کرد و ممکن است نظرات این شخص اشتباه باشد، نه سایر علمای مذاهب دیگر؟
- آیا صحیح است هجوم شدید به عالمانی مثل ابونعیم اصفهانی، زمخشری، فیروزآبادی، سیبویه، ابن عقیل، محمد عبده و ...، به بهانه دیدگاه‌های مخالف آن‌ها با محمد بن عبدالوهاب و دفاع از نظرات ابن عبدالوهاب؟
- چه توجیهی می‌تواند باشد که عالمان مذاهب مختلف نمی‌فهمند، اما محمد بن عبدالوهاب می‌فهمد و همه چیز را می‌داند؟ در نتیجه، این اختلاف دیدگاه‌ها (فهمیدن محمد بن عبدالوهاب و نفهمیدن عالمان اهل سنت مذاهب مختلف) مجوزی برای مشرک و کافر دانستن آنان از سوی وهابیت گردد؟
- به خاطر کتاب «التوحید» محمد بن عبدالوهاب که مصداق کتاب فتنه است، میلیون‌ها نفر از مسلمانان جهان کشته، آواره، و... شدند در حالی‌که او و ابن تیمیه طبق نظر عالمان زمانشان و علمای بعدی، اهل بدعت بودند. حال چگونه است که وهابیان سلفی افراطی معاصر، دین و افکار و عقایدشان را با این تعصب و جمود فکری ایشان، از آن دو اخذ می‌کنند، در حالی‌که به ناصبی بودن و تجسیم به صورت جدّی متهم هستند؟
- آیا با این همه تاکیدی که پیامبر اکرم بر دوری از شبهه و ظنون غیرمعتبر و کنار گذاشتن اهل بدعت و حفظ انسجام و وحدت امت داشتند، می‌توان بر پذیرش نظرات شاذ، مشکوک، بعضاً باطلی که مخالف کتاب و سنت وارده است توجه و عمل کرد؟
- تمام طوایف مسلمین این را می‌دانند که تفکر وهابیان سلفی افراطی بر دو محور قرار گرفته است، اول: این‌که هر کس به پیامبر اکرم توسل کند، مشرک و کافر است. دوم: این‌که هر کس بگوید خدا در عرش به صورت حس و جسمی ننشسته است، مشرک و کافر است و نتیجه این دو محور این‌که صاحبان کتب سته، پیشوایان اهل سنت مثل شافعی، مالکی، فخررازی، زمخشری و... که قائلند خداوند به مفهوم حسی و جسمی بر عرش نمی‌نشیند و توسل به پیامبر اشکال ندارد، به فتوای محمد بن عبدالوهاب باید کشته شوند و همانند گوسفند ذبح گردند، چون مشرک و کافرند؟ آیا به پیامدهای آن ملتزم هستند؟
- صد سال قبل «امام قضاعی» استاد و امام جامعه الازهر مصر کتابی نوشت و وهابیت آن کتاب را حرام دانستند. چرا که او در کتاب خود نوشته بود که سبب اصلی حلال شمردن خون مسلمانان و گردن زدن و نسل‌کشی مسلمانان و کافر شمردن آن‌ها از سوی ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه و پیروان ایشان این است که در تعریف مفهوم عبادت اشتباه کرده‌اند، آن‌ها میان مفهوم شرعی و قرآنی عبادت با مفهوم لغوی آن تفاوت قائل نشدند... معنای عبادت در قرآن و لغت متفاوت است، اما وهابیان اصرار دارند که معنای این دو کلمه یکسان است... این جملات امام قضاعی حاکی از این است که آن زمان هم وهابیت، قتل و تکفیر را در دستور کار داشتند و دیگر این‌که علمای اهل سنت هم مخالف آنان بودند و هم‌چنین وهابیت مبانی سست و بی‌اساسی را برای خود برگزیده‌اند، وهابیت تکفیری چه پاسخی به این نکات امام الازهر مصر دارند؟[1]

پی‌نوشت:

[1]. مرزبان نامه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، خرداد 1393، قم، ایران، شماره 9، ص93- 94. (با تلخیص و دخل تصرف).

تولیدی

إضافة تعليق جديد

CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
Fill in the blank.