گناه مرید به گردن قطب است!!!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نورعلی تابنده قطب دراویش سلطان علیشاهی در یکی از جلسات، پس از نقل واقعهای از زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره خلخالی که از پای زن یهودی کشیدند میگوید: چون مردم در بیعت با امیر المومنین (علیه السلام) بودند پس هر کار خلافی انجام میدادند بهپای آن حضرت نوشته میشد! کاری به شخص تابنده نداریم که حتی از نقل صحیح یک واقعه تاریخی نیز عاجز است! اما... سؤال اینجاست که آیا نورعلی تابنده اعمال خلاف دراویش را به گردن میگیرد و آیا سزا و تقاص جنایات صوفیان را به جان میپذیرد؟!
بعد از منتشر کردن فیلم صحبت نورعلی تابنده دراینباره در شبکههای مجازی، یکی از دراویش گفت: حرف، حرف درستی است. منتهی چون ادمین، آدم نادانی است، توانایی درک این حرف را ندارد.
من: گذشته از بی ادبی شما که ما به آن عادت کردیم، توضیح بدهید که چطور این حرف نورعلی تابنده حرف درستی است؟ اینکه چگونه گناه مریدان، بر گردن مرادشان است؟
درویش: هرچند این بحث از درک و فهم امثال شما خارج است، ولی برای رفع این جهالت لازم است که توضیح بدهم که وقتی پای در راه عرفان گذاشتید، همهچیز خود را از مراد میبینید. سالک باید مطیع مراد خود باشد، چرا؟ چون او متضمن آخرت سالک شده است. پس نباید کاری غیر از خواسته مراد خود انجام بدهد، چرا؟ چون به بیعت او در آمده است .چون دیگر زیر بیرق او قرار گرفته و جز خواسته او کار دیگری انجام نمیدهد. لذا در این بین اگر اشتباهی از او سر بزند، با توجه به همان بیعتی که با او بسته است که جز سعادت نصیب سالک بیعتکننده نخواهد شد، مراد مجبور است که گناه او را به گردن گرفته تا سالک را نجات دهد و به سعادت برساند.
من: خوب اینکه یکجور تفویض است. واقعاً چطور معتقدید که با بیعت کردن با پیر و مراد، امورات دنیا و آخرت شما به عهده مراد است. این سخن درستی نیست که بگویید ما درویش میشویم و مراد درهرصورت حتی با گردن گرفتن گناه ما همه مریدان خود را به بهشت میبرد.
درویش: پیر متضمن این میشود که سالکان را به ساحل حقیقت و نجات میرساند. پس اگر احیاناً خطایی ناخواسته رخ دهد آن را به گردن میگیرد.
من: پس اگر اینطور است که شما میگویید نباید برای شما دراویش در روز قیامت حساب و کتابی باشد. چون قطب شما بهشتی شدن دراویش را به گردن گرفته است. در اینجا سؤالی که پیش میآید این است که پس تکلیف این آیه قرآن چه میشود که میفرماید: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ [زلزال 7 و 8] در روز قیامت کوچکترین عمل خیر و شر هرکسی برایش محاسبه میشود.»
درویش: چراکه نه. شاید حسابی نداشته باشیم الله اعلم
من: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم اینچنین ادعایی را برای اصحاب و یاران خودشان نداشتن که شما مدعی آن هستید. اما این حرف و عقیده شما با آیات قبلی که ذکر شد و همچنین آیه قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ [حجرات / 14] منافات داشته و در تضاد است. چون این آیه هم میفرماید که اعراب گفتند که ما از ته دل ایمان آوردیم ولی خداوند متعال به پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود بگویید ایمان نیاوردهاید ، بلکه بگویید اسلام آوردیم. همچنین خداوند متعال انجام عمل و دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به آنها گوشزد میکند که لازم و ضروری است. این آیه نشان میدهد که صرف سخن و ادعا نیست بلکه ایمان و عمل با یکدیگر است نه صرف ادعا.
نکته دیگر درباره صحبتهای جناب تابنده اینکه قیاسی که نورعلی تابنده برای بیعت دراویش با خودش ذکر کرد اشتباه است. ایشان نقل تاریخی درباره زن یهودی را به اشتباه نقل کردند. تابنده کسانی که خلخال را از پای زن یهودی درآوردند را از لشکریان واصحاب امام علی (علیه السلام) معرفی کردند، درحالیکه آن افراد از لشکریان معاویه و از دشمنان اسلام بودند که به اراضی حکومت اسلامی تجاوز کرده بودند. نکته دوم اینکه حضرت علی (علیه السلام) به خاطر درآوردن خلخال از پای زن یهودی ناراحت نشدند، بلکه به خاطر دفاع نکردن این افراد از خودشان ناراحت شدند و از این بابت گلهمند بودند [1] اما جناب نورعلی تابنده برای اینکه در نقلهای تاریخی دچار اشتباه نشود، بهتر است بهجای اینکه این نقلهای تاریخی را سلیقهای و به میل خود بازگو کند برود و به اصل سخنان حضرت مراجعه کند، تا باعث انحراف دیگران نشود.
پینوشت:
[1]. نهجالبلاغه نامه 27
إضافة تعليق جديد