وهابیت مصداق این آیات و روایات
فرقه وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب تأسیس و در قرن دوازدهم ظهور کرد، و با دیدگاههای افراطی خود مانند خوارج، فتواهای نادرست صادر کرده، بهراحتی مسلمین را متهم به شرک و کفر میکردند و مسلمانان را قتل و عام کرده و به آن افتخار هم میکنند. این گروه گمراه، عقل خود را در اختیار هوا و هوس شیطان قرار داده و فریب دشمنان قسم خورده اسلام، ازجمله آمریکا، انگلیس و اسرائیل را خوردهاند و دست به فجایع و اعمال ننگینی به نام اسلام زدهاند.
در مورد قتل و عام و تکفیر مسلمانان جهان، وهابیت زنده کننده افکار و عقاید باطل ابن تیمیه که مانند آتش زیر خاکستر مدفون گردیده بود هستند و خونهای بیشماری توسط اینان ریخته شد که اگر کمی دقت در قرآن و روایات کنیم، مواردی که وهابیت مصداق آن است را میتوانیم بیابیم.
مثلاً خداوند میفرماید: «وَمَنْ یقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا.[نساء/93] هر که یک مومنی را عمداً بکشد، جزایش جهنم خواهد بود که در آن برای همیشه خواهد ماند و خداوند بر او غضب میکند و او را لعنت میکند و برای او عذاب عظیمی آماده کرده است.» و پیامبر اکرم این روایت را فرمودند: «امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله فمن قال لا اله الا الله فقد عصم منی نفسه و ماله الا بحقه و حسابه علی الله رواه عمر و ابن عمر عن النبی.[1] من امر شدم که با مردم بجنگم تا اینکه «لا اله الا الله» بگویند، پس هر کس «لا اله الا الله» گفت، جان و مالش از من در امان و حسابش با خداست.» و ابنعمر میگوید که پیامبر فرمودند: «ایما رجل مسلم کفر رجلاً مسلماً فان کان کافراً و الا هو الکافر.[2] هر مسلمانی که مسلمان دیگر را کافر بخواند، اگر کافر باشد (که هیچ) و الاّ خودش کافر خواهد شد.» و نیز فرمودند: «اذا قال الرجل لاخیه یا کافر و هو کقتله.[3] هرگاه مردی به برادرش بگوید، ای کافر! مانند این است که او را کشته باشد.»
تمام این صفات که در آیه و روایات کتب اهل سنت ذکر شده است، در وجود وهابیان موجود است، وهابیانی که متأسفانه دور اندیشی نمیکنند و هوشیار نیستند و آلت دست نقشههای دشمنان اسلام از جمله اسرائیل و آمریکا و استعمار پیر یعنی انگلیس خبیث هستند و در راه تحقق خواستههای آنان، آگاهانه یا ناآگاهانه قدم برمیدارند و خون مسلمانان را میریزند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، لبنان، ج4 ص50.
سنن، نسایی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج6 ص7.
[2]. سنن، ابی داود، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص409 حدیث4687.
[3]. المصنف، عبدالرزاق، المکتب الاسلامی و المجلس العلمی، بیروت، لبنان، ج8 ص482 حدیث15974.
إضافة تعليق جديد