آیا شیعه حدیثی در جماعت خواندن نماز تراویح توسط پیامبر دارد؟
یکی از پاسخهای وهابیت در بدعت بودن تراویح این بوده که خود شیعه هم روایاتی دارد که ثابت میکند تراویح سنت نبوی است نه بدعت؛ میگویند شیخ طوسی نقل کرده در سؤالی که از امام صادق (علیهالسلام) شد: «آیا در ماه رمضان، نمازهای مستحبی زیاد میشوند؟ ایشان فرمودند: بله! رسول خدا (صلیاللهعليهوآله) بعد از نماز عشاء، در مکان نمازشان، نماز میخواندند، پس نماز را زیاد به جا میآوردند؛ مردم جمع شده تا پشت سر ایشان نماز بخوانند، هنگامیکه مردم زیاد میشدند، رسول خدا آنها را رها میكرد و به منزل میرفت. دوباره وقتی مردم پراكنده میشدند، رسول خدا به مصلای خودش بر میگشت، و نماز میخواند؛ دوباره مردم میآمدند، هنگامیکه مردم پشت سر ایشان زیاد میشدند، دوباره رسول خدا آنها را رها كرده و به منزل میرفتند و این کار چند مرتبه تکرار شد...»[1]
در این حدیث دلالت صریح است بر جواز زیادتر خواندن نماز نافله (در ماه رمضان) و اینکه پیامبر این نمازهای نافله را به جماعت خواندهاند، ولی هنگامیکه اشتیاق مردم و تجمع آنان را در جماعت خواندن نافله مشاهده کردند، ترسیدند که این نماز جماعت بر آنان واجب گردد.
هنگامیکه پیامبر اکرم رحلت کردند و وحی قطع گردید، عمر بن خطاب که دید علت منع از جماعت (وحی از طرف خداوند به دلیل اشتیاق مردم) منتفی شده، پس آنها را دعوت به جماعت خواندن نماز مستحبی ماه رمضان کرد و صحابه این دعوت را اجابت کردند. پس بدعت این قضیه کجاست، در حالیکه برای این امر در دین اسلام اصلی وجود داشته است.
پاسخ
در روایتی که برای اثبات مشروعیت جماعت، و اثبات آن از کتابهای شیعه نقل شده، روایت محمد بن یحیی از امام صادق (علیهالسلام) است که در کتاب تهذیب الاحکام آمده است؛ شبهه کننده از این حدیث، دلالت صریح بر جواز زیادتر خواندن نماز نافله ماه رمضان و جواز جماعت خواندن این نمازها به دلیل فعل صحابه و عدم ردع پیامبر به جهت حرمت جماعت خواندن این نماز را استنباط کرده است؛ چنانچه در این حدیث آمده است، وقتی مردم پشت سر پیامبر زیاد میشدند، رسول خدا اشتیاق مردم و تجمع آنان را در جماعت خواندن نافله مشاهده کرد، ترسید که این نماز جماعت بر آنان واجب گردد و به این دلیل آنان را رها کرده به خانه میرفتند تا جمعیت متفرق شوند.
در مورد جواز زیادتر خواندن نماز نافله شبهای ماه رمضان، ایرادی نیست و در مورد خواندن نماز جماعت توسط پیامبر اکرم تا وقتی که تعداد مأمومین کم بود، و وقتی زیاد میشدند، جماعت را ترک میکردند نیز باید بگوییم که این حدیث، طبق گفته علامه مجلسی در شرح تهذیب الاحکام، مجهول است،[2] و قابل احتجاج نیست، همچنین این حدیث با همین سند غیر معتبر در کتاب حدیثی دیگر شیخ طوسی به صورتی آمده که این استنباط از آن نمیشود که تا وقتی که مردم پشت سر پیامبر زیاد نمیشدند، ایشان نماز جماعت را رها نمیکردند (که تأیید جواز جماعت خواندن نافله باشد)، بلکه به محض تکبیر گفتن آنان نماز را رها کرده و به خانه میرفتند.
در کتاب «الاستبصار» آمده است که از امام صادق (علیهالسلام) سؤال شد: «آیا در ماه رمضان، نمازهای مستحبی زیاد میشوند؟ ایشان فرمودند: بله! رسول خدا (صلیاللهعليهوآله) بعد از نماز عشاء، در مکان نمازشان، نماز میخواندند، مردم میآمدند به نماز ایشان اقتداء میكردند، به محض اينكه آنها تكبير میگفتند، رسول خدا نماز را رها میكرد (میشکست) و به منزل میرفت. دوباره وقتی مردم پراكنده میشدند، رسول خدا به مصلای خودش بر میگشت، و نماز میخواند؛ دوباره مردم میآمدند و تکبیر میگفتند، دوباره رسول خدا نماز را رها كرده (میشکست) و به منزل میرفتند و این کار چند مرتبه تکرار شد.»[3]
بنابراین این حدیث، دلیلی بر مشروعیت جماعت خواندن نمازهای مستحبی شبهای ماه رمضان، نزد شیعه نیست، زیرا حدیث معتبر نیست و به صورتی دیگر که سخن شیعه را تأیید میکند نیز روایت شده که احتمال تصحیف در کتاب تهذیب الاحکام را زیاد میکند، و این دلیل بر نفی نماز تراویح است، پس حدیث اول هم از حیث دلالت، هم از حیث سند تمام نیست (دلالت بر مدعا ندارد، سنداً هم ضعیف است.)
پینوشت:
[1]. «وعن محمد بن يحيى قال: كنت عند أبي عبد الله عليه السلام فسُئل هل يُزاد في شهر رمضان في صلاة النوافل؟ فقال: نعم، قد كان رسول الله عزوجل يصلي بعد العتمة في مصلاه فيُكثر، وكان الناس يجتمعون خلفه ليصلّوا بصلاته، فإذا كثروا خلفه تركهم ودخل منزله، فإذا تفرق الناس عاد إلى مصلاه فصلى كما كان يُصلّي، فإذا كثر الناس خلفه تركهم ودخل منزله، وكان يفعل ذلك مراراً ..» تهذيب الأحكام، ج3، ص60.
[2]. «الحديث الثامن: مجهول.» ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، علامه مجلسی، ج5، ص13.
[3]. «عن محمد بن يحيى قال : كنت عند أبي عبد الله عليه السلام فسئل هل يزاد في شهر رمضان في صلاة النوافل؟ فقال: نعم قد كان رسول الله صلىاللهعليهوآله يصلى بعد العتمة في مصلاه فيكبر وكان الناس يجتمعون خلفه ليصلوا بصلاته، فإذا كبروا خلفه تركهم فدخل منزله فإذا تفرق الناس عاد إلى مصلاه فصلى كما كان يصلي، فإذا كبر الناس خلفه تركهم ودخل وكان ذلك يصنع مرارا.» الاستبصار، شیخ طوسی، ج1، ص462. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
إضافة تعليق جديد