تهمت فخر رازی و استدلال عجیب او نسبت به مذهب امامیه
برداشتهای نادرست و مغرضانه یا جاهلانه باعث تفرقه و جدل میشود، تا جایی که گمراهی یک امتی را به همراه دارد. همه میدانیم تعصب بیجا حس تشخیص را از انسان میگیرد. در این مقاله تهمت واستدلالی اشتباه و خندهدار یک عالم بزرگ اهلسنت را با هم میخوانیم و نقد میکنیم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
استدلال فخر رازی بر فساد مذهب امامیه
معنای آیه 54 سوره مائده توسط فخر رازی: ای کسانیکه ایمان آوردید، هر کس از شما کافران را دوست یا ناصر بگیرد، بنابراین از دینش برگردد باید بداند که خدای تعالی اقوام دیگری را میآورد که این دین را به بهترین صورت یاری میکنند.
«فخر رازی» اینگونه تفسیر میکند: «این آیه محکمترین دلیل بر فساد مذهب امامیه است، چون آنها میگویند کسانیکه به خلافت و امامت ابوبکر اقرار کردهاند، همه آنها کافر و مرتد شدند، زیرا نص روشنی را که دربارهی امامت علی است منکر شدند. بنابراین میگوییم: اگر چنین بود طبق آیه قرآن، مسلماً خداوند قومی به صحنه میآورد که آنان را با جنگ به دین حق برگرداند. زیرا در آیه فرموده است: «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ..» تا آخر آیه و کلمه «مَن» در جایگاه یک شرط عمومی قرار دارد و به این حقیقت دلالت دارد که هر که از دین اسلام برگردد، خداوند قومی را به صحنه میآورد که آنها را مغلوب کند و برگرداند و شوکت آنها را نابود سازد. بنابراین اگر کسانیکه ابوبکر را به خلافت منصوب کردند (به قول امامیه و شیعه) مرتد بودند، به حکم آیه، واجب بود خدا قومی را بیاورد تا آنها را مغلوب کند و مذهبشان را باطل سازد و چون چنین کاری صورت نپذیرفت، بلکه عکس آن عمل شد، پس رافضیها هستند که شکست خوردند و از اظهار نظر باطلشان برای همیشه منع شدند، از همینجا بود که ما فساد گفتار و مذهبشان را فهمیدیم و این سخن برای هر شخص با انصافی روشن است.»[1]
پاسخ:
1- اول با هم معنای درست آیه را ذکر میکنیم، تا تفاوت معنا آشکار شود.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ.[مائده/54] اى كسانىكه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، به خدا زيانى نمىرساند؛ خداوند جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد؛ و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست.»
اما وقتی معنای آیه توسط فخر رازی را نگاه میکنیم میبینیم دو جمله بیجهت اضافه و اشتباه معنی شده؛ جمله اول: «هر کس از شما کافران را دوست بدارد» جمله دوم: «باید بداند که خدای تعالی اقوام دیگری را میآورد که این دین را به بهترین صورت یاری کنند.» و این در حالی است که این دو جمله از مفهوم آیه بهدست نمیآید.
2- دوم اینکه مذهب امامیه هیچگاه نگفتهاند و نخواهند گفت که پیروان ابوبکر و مکتب خلفا، کافر و مرتدند؛ بلکه مذهب امامیه آنان را مسلمان میدانند. اما اینکه نص آشکار امامت حضرت علی را انکار کردهاند، شکی نیست و همچنان تلفات و بازتاب آن را مشاهده میکنیم، چون گمراهی و کتمان حقیقت بعضی افراد همچنان ادامه دارد. اما به دلایل زیر، به هیچوجه شیعه اهل سنت را به حکم قرآن و سنت کافر و مرتد نمیداند.
دلیل اول از قرآن و سنت در کتب اهل سنت:
1- تکفیر مسلمانان خلاف نص قرآن و سنت و سیره پیامبر است، مگر خداوند نمىفرماید: «لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَیْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً.[نساء/94] به كسىكه اظهار صلح و اسلام مىكند، نگویید مسلمان نیستى.» همچنین سنت پیامبر نیز حاکی از نهی شدید از تکفیر مسلمانان است.
2- عایشه میگوید: «از پیامبر گرامی شنیدم که فرمود: هیچیک از اهل قبله را به خاطر گناه تکفیر نکنید، اگرچه گناهان بزرگ انجام داده باشد.»[2] پس اگر کسی، چه شیعه یا غیرشیعه، اهل سنت را کافر بداند، کلام و عمل او خلاف کلام پیامبر است.
3- نبی مکرم اسلام فرمودند: «کسیکه مانند ما نماز بخواند و به طرف قبله بایستد و از گوشت ذبح شده ما بخورد، پس او مسلمان است و در پناه خدا و رسول است، عهد خدا را درباره او نشکنید.»[3]
دلیل دوم از فقه شیعه:
1- فتوای مرحوم سید کاظم یزدی (ره)، صاحب عروه الوثقی: کافر کسی است که منکر خداوند یا رسالت یا امری ضروری از ضروریات دین شود، البته انکار ضروری دین در صورتی موجب کفر میشود که توجه به ضروری بودن آن داشته باشد، به گونهای که انکار آن، به انکار رسالت بازگشت کند.[4]
2- نظر آیتالله خویی (ره): جمعی از محققین معتقد هستند، انکار ضروری دین، زمانی باعث کفر میشود که منجر به تکذیب رسالت و نبوت شود[5] و در کتاب «التنقیح» بابی دارند به نام «حكم غير الاثناعشرية من فرق الشيعة»، که 3 صفحه به طور کامل در مورد مخالفین شیعه، از فرق شیعه بحث کردهاند، اما در ادامه مباحث از منکرین ضروری دین، مانند امامت اهل بیت بحث و با ذکر ادله بیان میکنند که منظور از مخالفین شیعه در روایات، که کافر حساب شدهاند، افراد ناصبی، و افرادی هستند که منکر توحیدند و ضروری دین، مانند محبت و حب اهل بیت را انکار میکنند، و در ادامه اشاره میکنند که بعضی از مخالفین، خارج از ایمان هستند، اما خارج از اسلام نیستند و حکم مسلمان را دارند. چون ولایت و امامت اهل بیت، جزء ضروریات مذهب است، نه دین اسلام.[6]
3- آیتالله مکارم شیرازی میفرماید: «تمامی فرقههای اسلامی پاکند، مگر آنها که با معصومین (علیهمالسلام) عداوت و دشمنی دارند، مانند خوارج و غلات.»[7]
نتیجه: خوانندگان عزیز باید بدانند مذهب امامیه از این تهمتها که در کتب اهل سنت، کم هم نیست بهدور است و اعتقادات مذهب شیعه را باید از منابع اصیل و مهم فهمید و استخراج کرد، نه از رسانههای تبلیغی مخالفین و بعضی از کتب مثل «کتب ابنتیمیه و محمدبن عبدالوهاب» و در آخر اینکه انکار نص آشکار امامت حضرت علی و نپذیرفتن ولایت و امامت اهل بیت، به معنای خلافت و جانشینی، فرد را فقط از شیعه بودن خارج میکند، نه از دایره اسلام، پس اهل سنت، نزد شیعه، به هیچوجه تکفیر نمیشوند، بلکه شیعه اهل سنت را نفس و جان و برادر خود، و مسلمان میداند.
پینوشت:
[1]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، كلامى سنى، دار احياء التراث العربي، بیروت، 1420ق، ج12، ص378، ذیل آیه 54و 55 سوره مائده.« المسألة الثالثة: معنى الآية: يا أيها الذين آمنوا من يتول منكم الكفار فيرتد عن دينه فليعلم أن اللَّه تعالى يأتي بأقوام آخرين ينصرون هذا الدين على أبلغ الوجوه..»« و هذه الآية (مائده /54) في حق علي، فكان الأولى جعل ما قبلها أيضا في حقه، فهذه جملة الأقوال في هذه الآية و لنا في هذه الآية مقامات: المقام الأول: أن هذه الآية من أدل الدلائل على فساد مذهب الإمامية من الروافض، و تقرير مذهبهم أن الذين أقروا بخلافة أبي بكر و إمامته كلهم كفروا و صاروا مرتدين، لأنهم أنكروا النص الجلي على إمامة علي عليه السلام...»
[2]. هیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، بیروت: موسس مکتبه القدسی و بالقاهره: دارالکتب العلمیه، ج1، ص106و 107(لا تکفروا احدا من اهل قبله بذنب)
[3]. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، دارالطباعه العامره استانبول دارالفکر( 1401 ق) ج1، ص102، ح391. کتاب الصلاة باب فضل استقبال القبله.
[4]. يزدى، سيد محمد كاظم طباطبايى، العروة الوثقى فيما تعم به البلوى، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. بيروت- لبنان، چاپ دوم، 1409ق،ج1، ص67،« و المراد بالكافر من كان منكرا للألوهية أو التوحيد أو الرسالة أو ضروريا من ضروريات الدين مع الالتفات إلى كونه ضروريا بحيث يرجع إنكاره إلى إنكار الرسالة و الأحوط الاجتناب عن منكر الضروري مطلقا....»
[5].خويى، سيد ابو القاسم موسوى، التنقيح في شرح العروة الوثقى، تحت اشراف جناب آقاى لطفى،1418 ه ق، چاپ اول ، قم ایران،ج2، ص59،« و ذهب جمع من المحققين الى ان إنكار الضروري إنما يوجب الكفر و الارتداد فيما إذا استلزم تكذيب النبي (ص) و إنكار رسالته كما إذا علم بثبوت حكم ضروري في الشريعة المقدسة و ان النبي- ص-»«قد اعتبر في الشريعة المقدسة أمور على وجه الموضوعية في تحقق الإسلام و«منها»: الاعتراف بنبوة النبي و رسالته، و «منها»: الاعتراف بالمعاد، و قد قرن الايمان به بالايمان باللّه سبحانه في غير واحد من الموارد»
[6]. همان ج2، ص84، 85، 86« ما ورد في الروايات الكثيرة البالغة حد الاستفاضة من أن المخالف لهم- ع- كافر فهو غير موحد للّه سبحانه فلا محالة يحكم بكفره»««الثاني»: ما ورد في جملة من الروايات من ان المخالف- ع- ناصب» «لأن الضروري من الولاية إنما هي الولاية بمعنى الحب و الولاء، و هم غير منكرين لها- بهذا المعنى- بل قد يظهرون حبهم لأهل البيت عليهم السلام. و أما الولاية بمعنى الخلافة فهي ليست بضرورية بوجه» «نعم الولاية- بمعنى الخلافة- من ضروريات المذهب لا من ضروريات الدين..»
[7]. مکارم شیرازی، رساله عملیه، ص۳۴، مسئله۱۲۲.
إضافة تعليق جديد