برخی آیات قرآن راجع به حضرت مهدی از کتب اهل سنت
خلاصه مقاله
ابن ابیالحدید در مورد آیه 4 سوره قصص میگوید: «این آیه اشارهای است به آن امامی که مالک زمین و مسلط بر ممالک خواهد شد.»
از ابن عباس در مورد آیه اول سوره شوری نقل شده که گفته: معنی حرف «ح» در این حروف مقطعه، جنگی است که بین قریش و موالی اتفاق میافتد و قریش بر موالی غلبه پیدا میکنند. معنی حرف «م»، سلطنت بنی امیه است. معنی حرف «ع»، برتری و علوّ بنی عباس است. معنی حرف «س»، نور و رفعت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) است و معنی حرف «ق»، قوت عیسی بن مریم در زمان نزول از آسمان است.»
مقاتل بن سلیمان درباره آیه 61 سوره زخرف میگوید در شأن حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) نازل شده است، که در نهایت دجّال را به قتل میرساند.
و از قول سعید بن جبیر درباره آیه 33 سوره توبه نقل شده که منظور از این آیه، مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) است که از فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) است.
بنابراین میبینیم که علمای اهل سنت هم به نحوی به مهدی موعود که از فرزندان امیرالمؤمنین و از خاندان پیامبر است، پرداختهاند.
متن مقاله
بحث مهدویت یکی از مباحث اختلافی در میان فرق و مذاهب اسلامی است و علما و بزرگان هر مذهبی، طبق ادله و شواهد، نسبت به این موضوع در کتب خود اظهار نظر کردهاند. البته باید توجه داشت که اکثر مذاهب اسلامی به اصل موضوع معتقدند، اینکه فردی خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، منتها در نوع و کیفیت آن و مسائل و حواشی جانبی این بحث، اختلاف نظر دارند، چرا که عدهای بر این باورند که او به دنیا نیامده و در آخرالزمان متولد خواهد شد، بعضی دیگر معتقدند که او به دنیا آمده و بعد از مدتی رحلت کرده است، برخی دیگر هم یقین دارند که به دنیا آمده و تاکنون هم زنده است و زمانی به امر خداوند ظهور میکند و... اما آنچه که ما در این مختصر مقاله به دنبال آن هستیم، استفاده از برخی از آیات قرآن راجع به حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) است که علمای بزرگ اهل سنت ذیل این آیات اعتراف و اقرار کردند که مراد از اینگونه آیات، همان مهدی موعودی است که در روایات از آن نام برده شده است.
از جمله آیات و گفتار علمای اهل سنت این آیات شریفه است که خداوند در قرآن میفرماید: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ...[قصص/4] و میخواهیم که منت بگذاریم بر آنان که در زمین ضعیف داشته شدند و آن را پیشوا و وارث قرار دهیم.» در نهج البلاغه از حضرت علی (علیهالسلام) نقل شده که میفرماید: «دنیا بعد از عناد و دشمنی خود به جانب ما برمیگردد، آنطور که شتر بدخوی گزنده، به سوی بچهی خود برمیگردد.» پس آن امام همام، این آیه شریفه را تلاوت فرمود؛ ابن ابیالحدید در کتاب خود، ذیل این آیه شریفه میگوید: «این آیه اشارهای است به آن امامی که مالک زمین و مسلط بر ممالک خواهد شد.»[2]
همچنین این آیه شریفه: «حمعسق.[شوری/1] از حروف مقطعه از قرآن و رمزی میان خداوند و پیامبرش.» از قول بکر بن عبدالله مزنی و ... نقل شده که: «-ح- حرب تکون بین قریش و الموالی، فتکون الغلبه لقریش علی الموالی، -م- ملک بنی امیه، -ع- علوّ ولد العباس، -س- سناء المهدی، -ق- قوت عیسی حین ینزل...[3] از ابن عباس و بکر بن عبدالله مزنی و... نقل شده که میگویند: معنی حرف «ح» در این حروف مقطعه، جنگی است که بین قریش و موالی اتفاق میافتد و قریش بر موالی غلبه پیدا میکنند. معنی حرف «م»، سلطنت بنی امیه است. معنی حرف «ع»، برتری و علوّ بنی عباس است. معنی حرف «س»، نور و رفعت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) است و معنی حرف «ق»، قوت عیسی بن مریم در زمان نزول از آسمان است.»
و نیز درباره آیه شریفه: «وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ.[زخرف/61] حقاً که او علمی است برای قیامت.» صاحب کتاب تفسیر مقاتل بن سلیمان میگوید آیه مذکور در شأن حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) نازل شده است، که در نهایت دجّال را به قتل میرساند.[4]
و درباره آیه شریفه: «لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ.[توبه/ 33] تا او را بر تمام ادیان غالب کند ولو اینکه مشرکین خوش نداشته باشند.» در کتاب نورالابصار شبلنجی، از قول سعید بن جبیر نقل شده که منظور از این آیه، مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) است که از فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) است.»[5]
در مورد آیه شریفه: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ ْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ ...[نور/54] خداوند وعده داده به آن اشخاصی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند که آنها را در زمین خلیفه گرداند.» مولف کتاب غرائب القرآن ... یعنی نیشابوری میگوید: «اهل سنت آیه مذکوره را بر امامت خلفای راشدین میدانند، چرا که لفظ من در کلمهی -منکم- برای تبعیض است و آن بعض باید از آنِ افرادی باشد که موقع خطاب حاضر باشند و خلفا راشدین در موقع خطاب هم حاضر بودند و هم مقام خلافت و فتح برای آنان حاصل شد، پس واجب است که آنان هم از افراد این آیه باشند. بعد نیشابوری میگوید: اعتراض شده که چرا من در کلمه -منکم- بیانیه نباشد و چرا منظور از خلافت در زمین، امکان تصرف و وطن گرفتن در آن نباشد... چرا جایز نباشد که منظور خلافت علی (علیهالسلام) باشد و منظور از ضمیر -منکم- که جمع است، عظمت آن حضرت و یازده فرزندش نباشد...»[6]
در نتیجه میبینیم که علمای اهل سنت هم به نحوی از انحاء، گوشه چشمی به این موضوع دارند که این مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجه) همان مهدی در روایاتی است که از فرزندان حضرت علی (علیهالسلام) بوده که از یکی از افراد خاندان پیامبر بوده است.
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، سید رضی، فیض الاسلام، تهران، ایران، ج3 ص199.
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ج4 ص336. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. الکشف و البیان...، ثعالبی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص380. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «... یقول، نزله من السماء علامه للساعه، ینزل علی ثنیه ... یقال له أفیق، علیه ممصرتان، دهین الرأس معه حربه یقتل بها الدجّال...» تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان ازدی بلخی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان،ج3 ص194-195. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. نور الابصار، شبلنجی، شریف الرضی، قم، ایران، ص228. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. «... قال اهل سنه: فی الآیه دلاله علی امامه الخلفاء الراشدین... و اعترض بأن قوله -منکم- لم یجوز ان یکون للبیان... سلّمنا لکن لم لایجوز ان یراد به خلافه علی(ع)...» غرائب القرآن...، حسن بن محمد نیشابوری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص209.
إضافة تعليق جديد