از نگاه صوفیه، شیطان مظهر جباریت است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از نگاه برخی بزرگان صوفیه، ابلیس مظهر نام "الجبار" و "المتکبر" و به قولی مظهر "اسم المُضل" است. عین القضات همدانی از قائلین به این نظریه در مقام قیاس، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را مظهر اسم "الرحمن" و "الرحیم" و "الهادی" تلقی میکند. بنابراین در چنین دیدگاهی وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ابلیس بهعنوان تجلی کامل اسم الهادی و المضل خداوند هستند که یکی حاوی کلیه صفات جمالی و دیگری تجلی کلیه صفات جلالی است.
با این تفاسیر، شیطان باید از مقربان درگاه الهی باشد، حال آنکه مغضوب این درگاه است. اما برخی از متصوفه مانند عین القضات و برخی بزرگان دیگر از این مکتب، در توجیهی عجیب و غیرمعقول، به این پرداختند که کمال ابلیس، در بعد است نه در قرب. همچنان که عینالقضات به آن اشاره کرده و گفته است که: «مردانی باشند که در بُعد راه قرب روند و راه قرب رفتن خود ایشان ممکن نبود به هیچ وجه الا در بُعد...» [1] بعد از مطرح کردن این مطالب در فضای مجازی و نقد و بررسی کردن آنها، یکی از دارویش به دفاع از این عقاید پرداخت و گفت: ابلیس معلم عشقی است که باید به خاطر عشقش بسوزد. ابلیس معلم اسرار توحیدی است. چه سخن زیبایی است از غزالی که هرکس از ابلیس توحید نیاموزد، در صف زندیقان باشد. [2] ابلیس حاضر شد صفت جباریت خدا را به دوش بکشد ولی بر غیر او سجده نکند. ازاینرو ابلیس را باید اولین موحد دانست.
من: این ادعا را چطور اثبات میکنید؟
صوفی: اگر کتب عرفایی مثل حضرت غزالی و عین القضات همدانی را مطالعه کرده بودید، دچار این اشتباهات مهلکه نمیشدید که سخنان این بزرگان را بهنقد بگذارید. حضرت غزالی میفرمایند: «وقتی موسی با ابلیس در کوه طور ملاقات کرد از او پرسید چرا انسان را سجده نکردی. او گفت حاشا که من به بشری را سجده کنم، من دعوی توحید کنم و آنگاه به دیگری جز وی التفات کنم.» این سخن حضرت غزالی مؤید ادعای ماست.
من: خیلی ببخشید ولی اولاً غزالی سنی و دشمن اهل بیت (علیهم السلام) بوده. دوماً این سخن غزالی هم از جنس همان سخنان است، لذا شما دلیلی ارائه نکردید. حال همین سخن شما که میگویید شیطان ادعای توحید کرده را چطور ثابت میکنید. بعدازآن دلیل خود بر اینکه خدا صفت جباریت را برای شیطان قرار داده را بیان کنید.
صوفی: اول اینکه برو دهان نجست را آب بکش. توبه کن از بیاحترامی به بزرگان. درباره آنچه من گفتم عین القضات همدانی سخن زیبا و ملکوتی دارند که میفرماید: «هرگز دانستهای که خدا را دو نام است؛ یکی (الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) و دیگر (الجبّار المتکبّر) که از صفت جبّاریت، ابلیس را در وجود آورد، و از صفت رحمانیت، محمد را. پس صفت رحمت، غذای احمد آمد؛ و صفت قهر و غضب، غذای ابلیس است.» [3] حتماً کتب این عارف بزرگ را مطالعه کن، تا بفهمی به چه بزرگانی بیاحترامی کردید. بدا به حالت.
من: اگر دهان من نجس شده باشد به خاطر آوردن اسم احمد غزالی و عین القضات و.. اینهاست، که جادارد به خاطر نام بردن از آنها واقعاً دهانم را آب بکشم. ولی این سخن عین القضات همسخنی بیپایه و اساس است و نیازم به اثبات دارد. اما این سخن، که شیطان از صفت جباریت خداست، برمیکردد به مسئله جبرگرایی که با عقیده قاطبه مسلمین، علیالخصوص تمام شیعه در تضاد است، چون شیعه قائل به "امرٌ بین الامرین" است نه جبر و تفویض. درواقع شما برای اثبات ادعای خودتان باید به آیات و روایات رجوع کنید و بهوسیله آنها نظریه خود را اثبات کنید نه اینکه سخنان بزرگانتان را بهعنوان دلیل مطرح کنید. آنچه در قرآن و روایات مطرح شده است، برخلاف نظر شما است. در هیچ جای قرآن و روایات نیامده است که شیطان از صفت جباریت خداوند متعال است. واژه جبار در قرآن مجید در ده مورد بهکاررفته است که نُه مورد آن درباره افراد ظالم و گردنکش و مفسد است و تنها یک مورد آن درباره خداوند قادر متعال است، که همین آیه مورد اشاره شما یعنی "الجبار المتکبر" است و هیچ ارتباطی با شیطان ندارد. [4] راغب در کتاب مفردات میگوید: «این واژه هرگاه در مورد خداوند به کار رود یکی از صفات بزرگ خداست و هرگاه در مورد غیر خدا به کار رود، معنی مذمت را دارد.» [5] از اینرو کاملاً مشخص است که این تعاریف از شیطان، برای توجیه عملکرد شیطان بوده و در راستای عذرتراشی برای او است. حال آنکه گناه شیطان و نافرمانی او جای هیچ عذر و توجیهی ندارد، کما اینکه خداوند متعال بارها در قرآن، نهتنها از صفات خود برای خطاب به شیطان استفاده نکرده است بلکه بارها او را کافر، فاسق، ملعون، دشمن آشکار، فاجر، خنّاس، رجیم و صاغر خوانده است.
پینوشت:
[1]. عینالقضات همدانی، عبدالله، نامهها (دوجلدی)، به اهتمام علینقی منزوی و عفیف عسیران، بیروت، انتشارات حریث، 1350، ج 1، ص 313
[2]. زرینکوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1388 ش، ص 106
[3]. عین القضات همدانی ، عبدالله ، تمهیدات ، به کوشش عفیف عسیران ، تهران، 1341 ش، ص 227
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1380 ش، ج 23، ص: 554
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غرایب القرآن، مصحح داوودی، ماده جبر
إضافة تعليق جديد