جبرگرایی علت حمایت عین القضات همدانی از شیطان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در شبکههای اینترنتی و مجازی به بحث درباره دفاع متصوفه از شیطان پرداختیم و به این سخن عین القضات در دفاع از شیطان، اشاره کردیم که میگوید: «گیرم که خلق را، اضلال ابلیس کند. ابلیس را بدین صفت که آفرید؟ دریغا گناه خود همه از اوست، کسی را چه گناه باشد؟!» [1] منظور عین القضات این است که اگر شیطان این خطا را مرتکب شده و انسانها را گمراه کرده و میکند، این درواقع خواست و اراده خداوند متعال بوده است. این در حالی است که این مطلب، کاملاً با قرآن، روایات و عقاید شیعه در تضاد است. بعد از مطرح کردن این مطلب در شبکه مجازی، یکی از کاربران موافق نظر و عقیده عین القضات بود و گفت: در مورد خالق آیا در قران نخواندید که همه اسماء حسنی از خالقه و مضله و هدایتگر برای خداست. آیا در آیات قرآن اندیشه نکردید که همه امور به خدا برمیگردد. آیا شما به توحید در اسماء و صفات در قرآن برنخوردید؟ همه به سمت خالق خودشان برمیگردند. انسان بدکار به صفت مضل و منتقم میرسد و انسان نیکوکار به صفت رحمان. تنها خداست و هر وجودی از وجود او است. هر بودی از وجود او وجود، دارد. چه این وجود، در عالم ماده باشد، چه عالم برزخ، خیال و چه عالم غیب. خالق در ذات و اسماء و صفات یگانست، ولی شما همهچیز را متکثر دیدید و فکر کردید که عین القضات و حلاج گمراه شدند. خدا روز قیامت در آن چیزی که اختلاف میکنیم قضاوت میکند، هرچند که همین دنیا هم انسان حقبین، با کتاب قرآن میتواند خیلی رازها را بفهمد.
من: پس تکلیف اختیار داشتن چه میشود؟ اگر بخواهیم بپذیریم که آنچه شیطان مرتکب آن شد و به انسان سجده نکرد، خواست و اراده خدا بوده است. این یعنی جبر و شما خدا را به جبر متهم میکنید! در جواب این حرف شما باید بگویم که چون خداوند به ما و شیطان اختیار داده است، پس هرکدام از ما انسانها طبق اختیار خودمان عمل میکنیم و درواقع، خداوند متعال علم به نتیجه اختیار و عمل انسانها دارد نه اینکه در اختیار و عمل آنها تصرف کند.
کاربر: من نه طلبه هستم و نه روحانی و جز بهاندازهای که خالق من، به من آموخته است برای من هیچ علم و آگاهی نیست. شما ناخواسته و بدون علم، حرف بزرگی میزنید که برای غیر خدا هم ارادهای قائل میشوید. هیچ مؤثری جز حضرت حق، وجود ندارد و هیچ مخلوقی در کناره خالق خودش ارادهای ندارد. شما جبر را نعوذبالله اهانت به مقام کبریایی حضرت حق میدانید درحالیکه فراموش کردید جبار از صفات حضرت حق است. خدا پاک و منزه است از صحبتهایی که شما کردید. در قرآن هیچ تضادی نیست، اما این کتاب برای همه نازل شده و هرکسی بهاندازه خودش استفاده میبرد. صحبتهای من هیچ تضادی با اختیار داشتن انسان و گمراه بودن شیطان نداشت. من مختارم که به صفت مضل الله جل جلاله یا به صفت رحمانیتش برسم. حضرت حق در صفات خودش کامل است و هرگز شریکی ندارد. اگر شما گمان میکنید که در برابر خالق خودتان اختیار دارید و مثلاً میتوانید کاری خلاف اراده حضرت حق جل جلاله انجام دهید، بسیار از راه توحید دور شدهاید.
من: پس شما خودت قائل به جبری! اولاً شاید ندانید که بنی امیه و بنی عباس همگی قائل به جبر بودند و هر کاری که کردند و هر ظلمی که کردند را به خدا نسبت دادند و گفتند کار خدا بوده. مثلاً یزید شهادت امام حسین (علیه السلام) را به خدا نسبت میدهد و میگوید کار خدا بود. طبق اعتقاد شما به جبر، تمام کارها و ظلمهایی که بنی امیه و بنی عباس به اهل بیت (علیهم السلام) داشتند کار درستی بوده، چون کار خدا بوده است. این درحالیکه این نظریه با اعتقاد شیعه مخالف است و شیعه به چنین چیزی معتقد نیست. ثانیاً ما نباید همینطوری قرآن را تفسیر و تأویل کنیم، پس کلمه جبار را باید ببینیم در قرآن به چه معناهایی آمده است. طبق تفسیر نمونه و گفته راغب، در کتاب لغتش این واژه در قرآن مجید در ده مورد بهکاررفته است که نه مورد آن درباره افراد ظالم و گردنکش و مفسد است و تنها یک مورد آن درباره خداوند قادر متعال است که این آیه است. [2] این واژه در آیه 23 سوره حشر در مورد خداوند سبحان آمده است: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوس السلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبرُ سبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشرِکون َ». [حشر / 23] راغب در مفردات میگوید: «اصل جبر، اصلاح کردن چیزی است با غلبه و قدرت، این واژه هنگامیکه در مورد خداوند به کار رود بیانگر یکی از صفات بزرگ اوست که بانفوذ و کمال قدرت به اصلاح هر فسادی میپردازد و هرگاه در مورد غیر خدا به کار رود، معنی مذمت رو دارِد.» [3] مبنای ما در اعتقادات و کلام، مبنای شیعه است نه اشاعره و یا معتزله. شما هم که معلوم است طبق مبنای اشاعره که جبری هستند بحث میکنید، پس طبق مبنای شما، هرکسی به شما و یا نزدیکان شما توهین یا جسارتی کند یا ... مقصر نیست، چون اختیاری از خودش ندارد و همهکاره خداست. چون خود شما گفتید که نمیشود اراده و اختیاری برای غیر خدا قائل شد.
پینوشت:
[1]. عین القضات همدانی ، عبدالله ، تمهیدات ، به کوشش عفیف عسیران ، تهران، 1341 ش ، ص 188
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1380 ش، ج 23، ص: 554
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غرایب القرآن، مصحح داوودی، ماده جبر
إضافة تعليق جديد