شیعه چه پاسخی در حدیث سلسله الحمار اصول کافی دارد؟
در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی، مخالفین شیعه شبهه کردهاند: «شما شیعیان کتاب کافی را برترین کتاب خود میدانید، آیا میدانید که در این کتاب چه توهینهایی به پیامبر و ائمه شده است؟ یکی از این توهینها حدیث سلسله الحمار است که طبق این روایت پیامبر با الاغی صحبت میکند و الاغ از پدران خود حدیثی را از حضرت نوح بیان میکند.»[1] این روایت چند چیز را ثابت میکند، اول: سخن گفتن الاغ با انسانها! دوم: الاغ به پیامبر میگوید جان من و پدر و مادرم فدای شما!
اولا: با وجود صحابه، آیا نوبت به الاغ میرسد که خود را فدای پیامبر کند؟ ثانیاً: بر فرض که این الاغ اختیار جان خود را داشته، آیا اختیار جان پدر و مادرش را نیز دارد؟ سوم: بین نوح و پیامبر، هزاران سال فاصله است در حالیکه این حمار، روایت را با چهار واسطه از حضرت نوح نقل کرده است، خودش از پدرش از جدش و او از پدرش؛ چگونه این چند حمار هزاران سال عمر کردهاند؟ ببینید شیعیان عقل و دین خود را به دست چه کسانی سپردهاند؟
در پاسخ به ایشان و همفکرانشان باید گفت:
اولاً: شیعیان نام برخی از کتب خود را «صحیح» نگذاشته و همه روایات هیچ کتابی را صحیح نمیدانند و نقد و بررسی روایات این کتابها را مساوی با بدعت در دین نمیپندارند.
ثانیاً: هیچیک از علما و بزرگان شیعه در مورد تصانیفشان با قاطعیت تمام نگفتهاند که این کتب و احادیث موجود در کتاب، تماماً صحیح است.
ثالثاً: کتاب اصول کافی و دیگر کتب روایی شیعه، احادیثی را در خود دارند که از حیث سندی، دلالی و مدلولی دارای اشکال است و از نظر علمای شیعه غیر قابل استدلال است.
رابعاً: اگر چنین احادیثی در کتب روایی شیعه باشد، قطعاً ضرر به مذهب شیعه نمیزند، ضمن اینکه در کتب روایی اهل سنت هم از اینگونه احادیث فراوان یافت میشود.[2]
خامساً: سخن گفتن پیامبر با حیوانات چیز تازهای نیست که شگفتانگیز باشد، یا اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام گردد، بلکه خداوند در قرآن مواردی را از سخن گفتن پیامبران با حیوانات مطرح میکند، همانند مورچه و هدهد با حضرت سلیمان در سوره نمل آیه[18 تا 24].
سادساً: جمله جان من و پدر و مادرم فدای شما! در این حدیث به منظور تکریم و بزرگداشت و تعظیم طرف مقابل است. ابن اثیر جزری سخن زیبایی دارد و مینویسد: «اغفر فداء لک ما اقتفینا: اطلاق هذا اللفظ مع الله تعالی محمول علی المجاز و الاستعاره...[3] اطلاق لفظ خدایا فدایت شوم، مرا ببخش و... دربارهی خداوند، حمل بر مجاز و کنایه میشود ... و مراد از فدا شدن، تعظیم و بزرگداشت است! زیرا انسان خود را جز برای کسیکه او را بزرگ میداند، فدا نمیکند و به همین جهت است که جان خویش را در راه او میدهد.»
سابعاً: فاصلهی هزاران سال بین حضرت نوح و پیامبر اسلام با قدرت الهی یقیناً امکانپذیر است، چرا که وقتی کسی بپذیرد، حیوان با انسان گفتگو کند، آن هم با قدرت پروردگار عالم، چه اشکالی دارد که خداوند عمر حیوانی را آن قدر طولانی کند تا بتواند پیامبر آخرالزمان را ملاقات کرده، با او به گفتگو پردازد که از اینگونه وقایع زمانی، در قرآن هم یافت میشود، مثل داستان اصحاب کهف و ...
ثامناً: این حدیث در اصول کافی مرفوع، ضعیف، مرسل، و غیر قابل استناد است و علامه مجلسی در کتاب خود به آن تصریح کرده است.[4]
تاسعاً: قبل از اهانت و استهزاء، بهتر است به دو کتاب صحیح خود نگاه انداخته که پر از اهانت به پروردگار عالم و ساحت مقدس پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان و برخی صحابه جلیل القدر است، آن وقت به مذهب تشیع خدشه و اشکال کنید.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. اصول کافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ایران، ج1 ص237 حدیث9. «و روی امیر المومنین قال: انّ ذلک الحمار کلّم رسول الله بابی انت و امّی انّ ابی حدثنی عن ابیه عن جدّه عم ابیه انّه کان مع نوح فی السفینه فقام الیه نوح فمسح علی کفله ثمّ قال: یخرج من صلب هذا الحمار حمار یرکبه سیّد النبیین و خاتمهم...».
[2]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج4 ص232.
البدایه و النهایه، ابن کثیر، مکتبه المعارف، بیروت، لبنان، ج6 ص151.
خصائص الکبری، سیوطی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص107.
[3]. النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ابن اثیر جزری، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ایران، ج3 ص422.
[4]. مرآه العقول...، علامه مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ایران، ج3 ص52 حدیث9.
إضافة تعليق جديد