نظر علمای اهل سنت در مورد جبرئیل چیست؟
جبرئیل از فرشتگان مقرب الهی و مأمور رساندن وحی به پیامبر اسلام است؛ طبق روایات اهل سنّت پیامبر اکرم، دوبار جبرئیل را به صورت حقیقیش مشاهده کرده است.[1] یک بار در «افق اعلی»، هنگامیکه پیامبر از او درخواست کرد تا صورت واقعیش را ببیند، و بار دیگر در معراج، نزد «سدرة المنتهی»؛ در توصیف حقیقت جبرئیل گفته شده که پیامبر اکرم او را با ششصد بال دیده است.[2] در مورد اینکه جبرئیل به چه صورتی بر پیامبر ظاهر میشد، ابن حجر عسقلانی از قول حلیمی از علمای اهل سنت گفته است که وحی به 46 صورت بر پیامبر نازل شد که بیشتر این اختلاف حالات وصفهای مختلف حامل وحی (جبرئیل) است.[3]
ابن حجر میگوید: متکلمین معتقدند ملائکه موجودات برتر و لطیفند به هر شکلی بخواهند میتوانند درآیند و برخی از فلاسفه گمان کردهاند که ملائکه موجودات مستقل روحانی هستند.[4]
وی در توضیح عبارت «یتمثل لی الملک رجلا» آورده که جبرئیل مانند یک مرد بر پیامبر ظاهر میشد، و در مورد اینکه جبرئیل به چه صورتی به شکل انسان در میآمده، اقوال مختلفی را از علمای اهل سنت نقل میکند:
از قول جوینی شافعی اشعری نقل میکند که خداوند برای اینکه جبرئیل بتواند نزد پیامبر بیاید، قسمتهای زاید از وجود جبرئیل را از بین میبرد، و یا قسمت زیادی از وجود جبرئیل (که 600 بال دارد و با آن بالها نمیتواند محضر پیامبر شرفیاب شود) را میکند و جدا میکرد و هنگام برگشت جبرئیل نزد خداوند، دوباره آن قسمتهای کنده شده یا از بین رفته، را به جبرئیل اضافه و یا احیاء میکرد.[5]
از قول عبدالعزيز بن عبدالسلام شافعی اشعری نیز نقل میکند که وی معتقد بود که قطعات زاید وجود جبرئیل در مراحل مختلف کنده میشد (مثلاً تعدادی از بالهای ایشان در ایستگاههای مختلف از ایشان باز شده و در آن محل تا زمان برگشت جبرئیل نگهداری میشد) و نابود شدن آن قسمتها را قبول نداشت (اماته و احیای آن قطعات را قبول نداشت)، به این بیان که اگر روح از جسد جدا شود، مردن جسد از لحاظ عقلی واجب نیست، بنابراین قسمتهایی از وجود جبرائیل که برای آمدن به زمین و رسیدن به محضر پیامبر اکرم از وجودش جدا میشد، با اینکه روح جبرئیل از آن قسمتها جدا شده، ولی باز هم به صورت زنده میماند و بعداً دوباره به وجود جبرئیل افزوده میشد.[6]
قول دیگری که ابن حجر آورده است، قول ابن تیمیه است که از او اینطور نقل کرده است: اتفاقی که برای وجود جبرئیل برای رسیدن به محضر پیامبر، از جوینی نقل شد، به این صورت ذکر شده (کنده شدن از وجود جبرئیل به صورت قطع شدن همراه با مرگ یا قطع شدن با زنده بودن آن قسمت قطع شده) منحصر نیست؛ بلکه جایز است که جبرئیل به صورت اصلی خود بیاید ولی برای مواجهه با پیامبر در هیئت مردی ظاهر شود و هنگامیکه نزد خداوند بر میگردد، به شکل اصلی خود برگردد، برای تقریب به ذهن شما پنبهای که فشرده میشود را تصور کنید که میتوان این پنبه را با فشار به هر صورتی درآورد، و وقتی فشار برداشته شده و پنبه زده میشود، شکلهای بزرگتری پیدا میکند و ذاتش تغییر نمییابد.[7]
حق این است که ملائکه که به صورت مردی ظاهر میشوند، به این معنی نیست که ذاتشان به ذات یک مرد تبدیل شده، بلکه قیافه و صورت او برای انس با مخاطب به این صورت درآمده است و ظاهر این است که قدر اضافه بر این صورت ظاهر شده نه کنده شده و نه از بین رفته، بلکه از چشم بیننده مخفی گشته است.[8]
همه این تفاسیر به تصورات ما نسبت به ملائکه برمیگردد؛ اگر تصور کنیم که جبرئیل 600 بال دارد، وقتی گفته میشود که جبرئیل نزد پیامبر شرفیاب میشد، باید به گونهای توجیه کنیم؛ مثلاً بگوییم که بالها در ایستگاههای فضایی از وجود جبرئیل جدا میشده و وقتی از زمین به آسمان بر میگشت در آن ایستگاهها دوباره بر روی بدن او نصب میگردید و توجیهاتی از این قبیل ... .
پینوشت:
[1]. «رَأَى جِبْرِيلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي صُورَتِهِ مَرَّتَيْنِ.» صحیح بخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، ج6، ص141. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «أَنَّهُ رَأَى جِبْرِيلَ لَهُ سِتُّ مِائَةِ جَنَاحٍ.» صحیح بخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، ج4، ص115 و ج6، ص141. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «وَقَدْ ذَكَرَ الْحَلِيمِيُّ أَنَّ الْوَحْيَ كَانَ يَأْتِيهِ عَلَى سِتَّةٍ وَأَرْبَعِينَ نَوْعًا فَذَكَرَهَا وَغَالِبُهَا مِنْ صِفَاتِ حَامِلِ الْوَحْيِ.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة - بيروت، 1379ق، ج1، ص20. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «قَالَ الْمُتَكَلِّمُونَ الْمَلَائِكَةُ أَجْسَامٌ عُلْوِيَّةٌ لَطِيفَةٌ تَتَشَكَّلُ أَيَّ شَكْلٍ أَرَادُوا وَزعم بعض الفلاسفة أَنَّهَا جَوَاهِر روحانية.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة - بيروت، 1379ق، ج1، ص21.
[5]. «ورجلا مَنْصُوبٌ بِالْمَصْدَرِيَّةِ أَيْ يَتَمَثَّلُ مِثْلَ رَجُلٍ أَوْ بِالتَّمْيِيزِ أَوْ بِالْحَالِ وَالتَّقْدِيرُ هَيْئَةَ رَجُلٍ قَالَ إِمَامُ الْحَرَمَيْنِ تَمَثُّلُ جِبْرِيلَ مَعْنَاهُ أَنَّ اللَّهَ أَفْنَى الزَّائِدَ مِنْ خَلْقِهِ أَوْ أَزَالَهُ عَنْهُ ثمَّ يُعِيدهُ إِلَيْهِ بعد.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة - بيروت، 1379ق، ج1، ص21. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. «وَجزم بن عَبْدِ السَّلَامِ بِالْإِزَالَةِ دُونَ الْفَنَاءِ وَقَرَّرَ ذَلِكَ بِأَنَّهُ لَا يَلْزَمُ أَنْ يَكُونَ انْتِقَالُهَا مُوجِبًا لِمَوْتِهِ بَلْ يَجُوزُ أَنْ يَبْقَى الْجَسَدُ حَيًّا لِأَنَّ مَوْتَ الْجَسَدِ بِمُفَارَقَةِ الرُّوحِ لَيْسَ بِوَاجِبٍ عَقْلًا بَلْ بِعَادَةٍ أَجْرَاهَا اللَّهُ تَعَالَى فِي بَعْضِ خَلْقِهِ وَنَظِيرُهُ انْتِقَالُ أَرْوَاحِ الشُّهَدَاءِ إِلَى أَجْوَافِ طُيُورٍ خُضْرٍ تَسْرَحُ فِي الْجَنَّةِ.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة - بيروت، 1379ق، ج1، ص21. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. «وَقَالَ شَيْخُنَا شَيْخُ الْإِسْلَامِ مَا ذَكَرَهُ إِمَامُ الْحَرَمَيْنِ لاينحصر الْحَال فِيهِ بل يجوز أَن يكون الَّاتِي هُوَ جِبْرِيلَ بِشَكْلِهِ الْأَصْلِيِّ إِلَّا أَنَّهُ انْضَمَّ فَصَارَ عَلَى قَدْرِ هَيْئَةِ الرَّجُلِ وَإِذَا تَرَكَ ذَلِكَ عَادَ إِلَى هَيْئَتِهِ وَمِثَالُ ذَلِكَ الْقُطْنُ إِذَا جُمِعَ بَعْدَ أَنْ كَانَ مُنْتَفِشًا فَإِنَّهُ بِالنَّفْشِ يَحْصُلُ لَهُ صُورَةٌ كَبِيرَةٌ وَذَاتُهُ لَمْ تَتَغَيَّرَ وَهَذَا عَلَى سَبِيلِ التَّقْرِيبِ.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة - بيروت، 1379ق، ج1، ص21. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. «وَالْحَقُّ أَنَّ تَمَثُّلَ الْمَلَكِ رَجُلًا لَيْسَ مَعْنَاهُ أَنَّ ذَاتَهُ انْقَلَبَتْ رَجُلًا بَلْ مَعْنَاهُ أَنَّهُ ظَهَرَ بِتِلْكَ الصُّورَةِ تَأْنِيسًا لِمَنْ يُخَاطِبَهُ وَالظَّاهِرُ أَيْضًا أَنَّ الْقدر الزَّائِد لايزول وَلَا يَفْنَى بَلْ يَخْفَى عَلَى الرَّائِي فَقَطْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ » فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة - بيروت، 1379ق، ج1، ص21. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
إضافة تعليق جديد