ادعای صوفیه در داشتن مقام شفاعت
مطلب اجمالی_ برخی بزرگان صوفیه مدعیاند دارای مقام شفاعت، برای مریدان گناهکار خود هستند و گناه هیچ ضرری به حال ایشان ندارد! چنانچه یکی از ایشان میگوید: «من از آن اولیاام که متابعان (پیروان) ما هرچه کنند (از گناه) ایشان را خلاص توانم کرد.» [مناقب العارفین، ص 678] ادعای بزرگی که حتی از سوی اهل بیت (علیهم السلام) نیز مطرح نشده است. از طرف دیگر اهل بیت (علیهم السلام) بارها در سخنان خود به این نکته اشاره کردهاند که محبت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) بدون انجام واجبات و عمل صالح و تقوا برای تقرب به خداوند متعال و ورود به بهشت کفایت نمیکند. حال چطور ممکن است که بزرگان صوفیه بتوانند به راحتی از مریدان گناه کاری که اهل هرگونه معصیتی بودهاند شفاعت کنند و گناه ایشان ضرری به حال ایشان در شفاعت نداشته باشد؟!
پینوشت:
افلاکی، شمسالدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 678
مطلب تفصیلی_ یکی از ادعاهای بزرگان صوفیه، داشتن مقام شفاعت است. حتی شفاعت مریدان گناهکاری که اهل هیچگونه عملی نیستند. در کتاب مناقب العارفین افلاکی از شمس نقل شده: «عدهای به شیخ حریری اعتراض کردند که: مریدان تو واجبات خود را انجام نمیدهند! چرا تو به این عمل آنها اعتراض نمیکنی و هیچ نمیگویی؟ حریری (به شوخی) میگوید: آنها از دستور خدا و رسول اطاعت نمیکنند! چگونه از تذکر و سخن من پیروی کنند؟ سپس خندید و گفت: ایشان اگر نماز کنند و روزه دارند و فرمانهای الهی بهجای آورند، ایشان را خود این طاعت خلاص کند، من چه حاجتم ایشان را (پس من چه کارهام) ایشان دست در دامن من، بهر آن زدهاند، تا هرچه هوا ایشان است کنند (انجام دهند) و من ایشان را دست گیرم و خلاص کنم (از هر گناه و هراندازهای). [1] شمس در ادامه او را شایسته مقام شفاعت مریدان ندانسته و میگوید: «او صریح گفت ولی نتواند، این مقام او نیست. اما حضرت مولانا اگرچه صریح نمیگوید اما آن جولان کردن در سماع ... به معنی گفتن است.» [2] او در ادامه این مقام را برای خود نیز قائل شده و میگوید: «من از آن اولیاام که متابعان (پیروان) ما هرچه کنند (از گناه) ایشان را خلاص توانم کرد.» [3]
اگرچه شمس، شیخ حریری را شایسته شفاعت مریدان گناهکار خود ندانسته ولی سخنان او نشان دهنده این است که هرکدام از آنها ادعای مقام شفاعت داشتهاند. در حالی بزرگان صوفیه ادعا میکنند که میتوانند از مریدان گناهکاری که اهل هیچگونه عملی نبوده، شفاعت کنند که اهلبیت (علیهم السلام) نیز چنین ادعایی نکردهاند و شفاعت خویش را در صورت اطاعت از خداوند متعال دانستهاند. امام باقر (ع) خطاب به جابر چنین فرمود: «بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ، وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَینَنَا وَ بَینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَایتَقَرَّبُ إِلَیهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ. یا جَابِرُ، مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِینَا، وَ مَنْ عَصَیاللَّهَ لَمْینْفَعْهُ حُبُّنَا [4]. به شیعهٔ من سلام مرا برسان و به آنان اعلام کن که میان ما و خداوند متعال قرابت و آشنایی نیست و جز با اطاعت خداوند، تقرب به او حاصل نمیشود. ای جابر، هر کس خداوند را اطاعت کند، او ولیّ ماست و هر کس خداوند را معصیت کند، محبت ما او را سودی نمیبخشد.» این روایت نشان دهنده این است که حتی محبت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) بدون انجام واجبات و عمل صالح و تقوا برای تقرب به خداوند متعال و ورود به بهشت کفایت نمیکند. این روایت برملا کننده این ادعای دروغ صوفیه است، زیرا چطور ممکن است اهل بیت (علیهم السلام) از کسانی که به ایشان محبت داشته ولی اهل عمل نبودهاند شفاعت نکنند و اجازه شفاعت از آنها را نداشته باشند ولی بزرگان صوفیه بتوانند بهراحتی از مریدان گناهکاری که اهل هرگونه معصیتی بودهاند شفاعت کنند و گناه ایشان ضرری به حال ایشان در شفاعت نداشته باشد؟!
پینوشت:
[1]. افلاکی، شمسالدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 678
[2]. همان
[3]. همان
[4]. ابنبابویه، محمد بن علی، الامالی، قم، نشر مؤسسه بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه. ق، ص ۲۹6
إضافة تعليق جديد