سلام و عرض ادب
اول باید به این نکته توجه کرد که دیدگاه صوفیه با دیدگاه علمای اسلام در مورد وحدت وجود کاملا متفاوت است و اینکه اشتباه صوفیانه در این بحث چیست، بهتر است پاسخ به این سوال را از عارف واصل، مرحوم آیت الله بهجت(ره) بشونیم. ایشان در جواب به این سوال که وحدت وجود مورد نظر صوفیه چیست؟ و هدف آنها از طرح این مسئله چیست؟ فرمود:« آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کردهاند. من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را) گفته باشد. آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند، عملا همین اعتقاد را دارند. مثل سید محمد کربلایی، که یک شب تا صبح گریه میکند. اگر وحدت حقیقیه باشد، گریه برای چه؟ قرآن و احادیث اسلامی وحدت حقیقیه را رد میکند (کانا یاکلان الطعام)[مائده / 75] سپس اضافه کردند: (جمع میان) کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه محال است، مگر اینکه کسی بگوید تناقض محال نیست! آنچه در روایات آمده که (یبصر به) و (یسمع به)، اشاره به همان وحدت حُکمیه است. الله بهجت در ادامهی توضیحاتشان دربارهی وحدت حقیقیه فرمودند: وقتی خورشید آمد ستارگان، دیده نمیشوند اما واقعا هستند …» [زمزم عرفان، ری شهری، ص130]
موضوع وحدت وجود در فلسفهٔ نوافلاطونی بیش از هر چیز نظر صوفیه را جلب کرده، زیرا وحدت وجودی همه دنیا را آینهٔ قدرت حق میبیند و هر موجودی در حکم آینه ای است که خدا در آن جلوهگر شده باشد. شخص مولوی هم بهترین مترجم و معرف افکار افلوطین و فلسفهٔ نوافلاطونی است و هر کس در دیوان و مثنوی ایشون تتبع کرده باشه، تقریباً تمام مسائل فلسفهٔ نوافلاطونی رو در این کتاب می بینه.
mahdi121
28 شهريور, 1398 - 12:48
الرابط الثابت