مناظره درباره حکم اعدام معصوم علیشاه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انتقادات مکتوب بر تصوف در قرون 12 و 13 شدت بیشتری یافت. آقا محمدعلی بهبهانی مشهور به کرمانشاهی با نگارش کتاب "قطع المقال فی رد اهل الضلال" به عربی و کتاب "خیراتیه" به فارسی تیغ تیز نقد را بروی صوفیه کشید و خود باعث تبعید جمعی از صوفیه و قتل معصوم علیشاه از اقطاب طریقت نعمت اللهی گردید. فرزند او محمدجعفر وحید بهبهانی نیز با تألیف کتاب "فضایح الصوفیه" در این زمینه به مبارزه با تصوف پرداخت. بعد از پرداختن به زندگی مرحوم محمدعلی کرمانشاهی در شبکههای اجتماعی یکی از دراویش گفت: کتب محمدعلی کرمانشاهی رو باید جزو کتب ضاله دانست، زیرا سراسر انحراف و دروغ است که باعث گمراهی دیگران میشود. نکته دیگر اینکه ایشان در حکمشان اشتباه کردند و باعث شهادت جناب حضرت معصوم علیشاه شدند.
من: اینکه کتب آقا محمدعلی کرمانشاهی رو ضاله بدانی عجیب نیست، چون هیچ به نفع دراویش نوشته نشده و شما هم نباید از این کتب تعریف کنید. اما در مورد حکم ارتداد معصوم علیشاه باید به عرض شما برسانم که این حکم مورد تأیید سایر علما از نجف هم بود. شما ناراحت نشوید.
درویش: کدام عالم؟ معروف است که کرمانشاهی در این حکم سرخود اقدام کردند.
من: مگر میشود یک عالمی مثل کرمانشاهی سرخود این کار را کرده باشد و یک نفر را همینطوری اعدام کند و حکومت وقت کوچکترین اعتراضی به او نکند. مرحوم کرمانشاهی از چندین نفر از علمای طراز اول استشهاد گرفتن تا مبادا حکومت وقت به ایشان اعتراض کنند و برای اثبات حکم خودشان از دیگر علما هم در این موضوع استشهاد گرفتند. بهعنوانمثال پاسخ علامه بحرالعلوم به استشهاد محمدعلی کرمانشاهی: «بسمالله خیر الاسماء. در خروج این طایفه (صوفیه) از طریقه سداد و رشاد و سعی اینها در فساد و افساد عباد و بلاد، شکی نیست و شبهه نه و به سر حد ظهور رسیده و تأملی در آن نیست.»[1]
درویش: از اینکه حکم اعدام و ارتداد فهمیده نمیشود.
من: خیلی ببخشید ولی جواب مرحوم علامه در پاسخ به سؤالی هست که از جانب مرحوم کرمانشاهی مبنی بر ارتداد و اعدام معصوم علیشاه پرسیده شده و اگر درست دقت کنید میبینید که مرحوم علامه در آخر میفرمایند شک و شبههای نیست و به سرحد ظهور رسیده و تأملی در آن نیست.
درویش: کدام بحرالعلوم؟
من: سید محمدمهدی طباطبایی.
درویش: اینکه بحرالعلوم نیست، طباطبایی هست.
من: بحرالعلوم، لقب ایشان هست.
درویش: با یک نفر که چیزی ثابت نمیشود. یک نفر کالعدم محسوب میشود.
من: یک نفر نیست، مرحوم کرمانشاهی از چندین نفر از علمای نجف استشهاد گرفتند. مثلاً پاسخ مرحوم آقا سید محمدمهدی شهرستانی به آقا محمدعلی کرمانشاهی: «بسمالله تعالی. مخالفت رفتار و طریقه ناهنجار این اشقیا با طریقه شرع انور و ملت مطهر حضرت سید البشر (صلی الله علیه و آله) درنهایت وضوح و ظهور کالنور علی الطور بر کافه خلایق ظاهر میباشد، خصوصاً این شقی الاشقیا (معصوم علیشاه) که پیر و مرشد بقیه ارباب ضلال بود و آن شقی (نورعلیشاه) که در اطراف و اقطار او را مرشد میدانند و تعظیم و توقیری که نسبت به او مینمودند، به حدی بود که او را در السنه و افواه این اشقیاء مسمی به معبود نموده و به همین لقب این بدبخت نامحمود را اسم برده و خود هم ابا و امتناعی از این خطاب نداشته، برای کفر و الحاد و زندقه او کفایت میکند. وَکفَی بِهِ إِثْمًا مُّبِینًا همین گناه آشکار، (برای مجازات آنان) کافی است. مجملاً بر کافه اهل اسلام، تعزیر و تکفیر و طرد و نفی و ابعاد ایشان متحتم و از لوازم ایمان است. لکن چون داعی با این شقی بدبخت ملاقات و مکالمه ننموده تا حکم صریح به جواز قتل او نماید، لهذا تصریح به جواز او نمیتواند نمود مگر آنجاها ما فی الضمیر او بروز کند، به حدی که شبهه را در آن راه نباشد. نظر به اعتقاد داعی، حبس مخلد او در همان کرمانشاه اولی و الیق و به مراعات دین احوی و اوفق خواهد بود که در هر بلد و مکان روانه شود، باعث اضلال و کفر و زندقه عباد خواد شد.»[2]
درویش: این مطلب هم ازاینجا روشن است که بزرگان و علمایی که با عرفان و تصوف آشنا بودند چنین حکمی نکردند و حاضر نشدند چنین اشتباهی را انجام دهند.
من: شما میخواهید اینطور وانمود کنید که حضرت آیتالله محمدعلی کرمانشاهی با تصوف آشنا نبودند. این در حالی است که ایشان چندین کتاب بزرگ ازجمله خیراتیه در رد این مسلک نوشتند و پرده از انحراف این جماعت برداشتند. این کتاب و دیگر کتب ایشان نشان میدهد که ایشان چقدر در بحث تصوف و دیگر علوم سرآمد زمان خودشان بودند.
پینوشت:
[1]. مبلغی آبادانی، تاریخ تصوف و صوفیان، انتشارات حر، چاپ اول، 1376، ج 2، صص 980- 991
[2]. همان
التعليقات
منطق
20 بهمن, 1398 - 06:02
الرابط الثابت
جواب ابلهان خاموشیست
saman
20 بهمن, 1398 - 09:15
الرابط الثابت
شهید اول یکی از علمای شیعه
إضافة تعليق جديد