انحرافات، بدعتها
یکی از راههای رسیدن به قرب الهی، ذکر و یاد خداوند متعال است که این قرب، هم با ذکر زبانی حاصل میشود و هم با ذکر قلبی، که ذکر زبانی علاوه بر اینکه مقدمه ذکر قلبی محسوب میشود، باید خالصانه، طمأنینه و غیرجعلی باشد، برخلاف فرقه صوفیه که با شیوهای عجیب و ساختگی، مشغول ذکر خدا میشوند که این یک نوع بدعت در اسلام است.
بزرگان صوفیه برای فرار از مذمت دیگران در پاسخگویی درباره برخی از بدعتهای خود بهمانند مسیحیان عمل میکنند و آن عمل را از اسرار به شمار میآورند کما اینکه شاهدبازی را برای اهل آن از اسرار میدانند. این دقیقاً شبیه پاسخ مسیحیان درباره تثلیث است که میگویند اول ایمان به یار تا بعد از آن تثلیث را بفهمی. حالآنکه اسلام حقیقی برخلاف تصوف میگوید اول بفهم بعد ایمان بیاور.
ذکر و یاد خداوند، سبب قرب انسان به حقتعالی میشود، چه ذکر زبانی باشد یا ذکر قلبی، اما فرقهی صوفیه از ذکر زبانی سوء استفاده کرده و آن را برای فریب مردم به کار میبرند، هر چند این ذکر لاالهالاالله باشد که بیشتر برای جذب مردم و ریا آن را بر زبان جاری میکنند.
شطح از جمله بدعتهای است که دوری و مخالفت صوفیه با قرآن و روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) را آشکار میکند. چنانچه باخرزی از بزرگان صوفیه، شطح را سخنی مخالف شرع میداند که نتیجه آن حق است. حال آنکه در روایات شیعه بر این امر تأکید شده است که هر آنچه مخالف قرآن باشد امری باطل است، حتی اگر روایتی باشد که به ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت داده باشند.
صوفیه خود را صاحبان حقیقت تشیع میدانند زیرا قائل به این هستند که در درایت و تلقین اذکار و دستور قلبیه از امام معصوم صاحب اجازه هستند و در طرف مقابل علماء فقط متصدی امر احکام شرعیه هستند. در واقع صوفیه با این تقسیم، دست به تفکیک امر ولایت زده اند. حال آنکه نه اینچنین تقسیمی ممکن است و نه در آیات و روایات و نه در زمان غیبت صغری چنین تقسمی را توسط امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمیبینیم.
یکی از اعمال صوفیه، ذکر خدا با شیوههای ساختگی و جعلی است که نمونهای از این ذکر، رقصیدن و چرخیدن به دور خود و لگدمال شدن است، که آن را موهبتی عظیم برای خود میشمارند، در حالی که در اسلام، ذکری سفارش شده که با آرامش و طمأنینه باشد.
حسین بن منصور حلاج از شخصیت های تاثیرگذار صوفیه است. او شاگرد جنید بغدادی بود. اما بعد از مدتی جنید بغدادی و پدرزنش که قبل از جنید استاد او بود، به خاطر انحرافات عقیدتی حلاج او را طرد کردند. با وجودی که اساتید حلاج را از خود طرد کردند، اما هنوز عدهای حلاج را از بزرگان صوفیه میدانند.
فرقه صوفیه، دربارهی حضرت امیرالمؤمنین و فرزندانش غلو کرده و گزافهگوییهای مختلفی دربارهی آنان گفتهاند، بهگونهای که امام را از حدّ ذات خود فراتر برده، به مقام الوهيّت رساندند و همچنين امام را از حدّ خود خارج كرده، و قائل به نبوّت ايشان شدند. در حالی که هم در قرآن و هم در کلام ائمهی معصومین(علیهمالسلام) به شدت از غلو و گزافهگویی پرهیز و از آن نهی شده است.
"سماع" در لغت به معنای شنیدن و در اصطلاح تصوف به حضور در مراسم آواز و ذکر خوانی همراه با رقص و تواجد است. به حکم شریعت حضور در مراسم رقص و آواز حرام بوده و فرقی نیست که مجلس غنا همراه با عبارات و اذکار عرفانی باشد یا لهو و لعب. صوفیه را این باور است که برای خواص از صوفیه به شرط زهد پیشگیشان، حضور در مجلس رقص جایز بلکه مستحب است!
صوفیه برای رسیدن به خلسه با الگوبرداری از شمنیست ها که همان ساحران و کاهنان هستند، شباهتهای زیادی به آنها در راه رسیدن به وجد و خلسه پیدا کردهاند. ازجمله این شباهتها میتوان به توصیفناپذیر بودن تجارب و مشاهدات در هنگام خلسه، گفتن سخنان کفر آلود در هنگام وجد و خلسه، رسیدن به خلسه بهوسیله رقص و سازوآواز و استعمال مواد مخدر و مشربات مسکر اشاره کرد.
تصوف مانند سایر فرقههایی که با تشکیلاتی انحرافی هدایت میشوند، دارای بدعتهایی هستند که خارج از چهارچوب قوانین و مقررات ادیان الهی تعریف شدهاند. غسل اسلام که از قرن هشتم در تصوف ایجاد شده، یکی از این نوآوریهایی است که برای تشرف به درویشی نیاز به انجام آن میباشد!
شیوه و روشهای مختلف فرق برای جذب افراد به این فرقهها متنوع است. یکی از این شیوهها بهرهگیری از ادبیات و واژههاست. باید به این مطلب مهم دقت داشت که زیباسازی ادبیاتی و واژهسازی دلیل بر حقانیت فرقه نیست و برای این منظور باید به عقاید و آثار ایشان مراجعه نمود.
شاید پیروی از شیطان را در تنها مورد شیطانپرستان و شیطانگرایان تصور کنیم؛ اما فرقهی تصوف که ادعای سیر و سلوک در مسیر عرفان را دارد، یکی از گروهی است که به نحوی از شیطان پیروی میکنند. این در حالی است که قرآن، شیطان را دشمن درجه یک انسان برشمرده است.
صوفیه با فرافکنی در پی سرپوش گذاشتن بر شریعت گریزی برخی از بزرگان خود هستند و شریعت گریزی آنان را تهمت و دروغ خواندهاند. در حالی برخی مدعی دروغ بودن این مسئله هستند. کتب معتبر و موثق صوفیه مملو است از اعتراض بزرگان صوفیه بر شریعت گریزان و معتقدین به ساقط شدن تکلیف در مقام وصل، چنانچه برخی دیگر از صوفیه معتقدین این اعتقاد را اهل جهنم و خون آنان را حلال دانستهاند.