سلفیت و وهابیت
سرکرده وهابیت ابن تیمیّه حرّانی در تمجید از قاتلان امام حسن و امام حسین مىنویسد: «شیعه نمىتواند ایمان و عدالت على را ثابت کند، چون اگر به اسلام و هجرت و جهاد على که به تواتر ثابت شده است استدلال کند، خواهیم گفت که اسلام معاویه، یزید، خلفاء بنوامیه و بنوعباس، و همچنین نماز، روزه و جهاد آنان نیز به تواتر ثابت شده است.»
اهل سنت، پیروی یکی از مذاهب اربعه (حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی) را واجب می دانند، ولی وهابیت تقلید کردن از مذاهب اربعه را، حرام و مخالف قرآن می دانند. از باب نمونه: محمد بن عبدالوهاب، مؤسس سلفی معاصر و احیاگر سلفیگری در دوران معاصر، فتوا به جواز قتل هر کس میدهد که این عقیده اهلسنّت و جماعت را دارد.
عربستان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است، اما به جای اینکه چنین سرمایهای در راه اعتلای اسلام هزینه شود، به آمریکا و متحدانش بخشیده میشود. در واقع حاکمان وهابی تبدیل به گاوی شیری شدهاند، که آمریکا آنان را میدوشد. چنانچه در سفر اخیر ترامپ به عربستان، قراردادهایی افزون بر 400 میلیارد دلار بین این دو کشور امضاء شد.
یکی از مهمترین سیاستهایی که وهابیت در جهت اهدافِ خود با آن به مبارزه برخاستهاند، سیاست تقریب بین مذاهب اسلامی است، که این مسئله با مطالعه ریشههای اندیشه سلفیت و وهّابیت در قرن هفتم و هشتم بر همگان روشن میباشد. ابنتیمیه از همان ابتدا تمامی مسلمانانی را که با عقائد شخصیاش، هم رأی و هم مسلک نبودند، کافر معرفی کرد.
وهابیون با کسانی که در جهت افکار و سلیقه شخصی آنها نباشند، مخالفت کرده و با تعبیرهای تندی آن ها را مورد خطاب قرار می دهند. به عنوان نمونه حنفیها را با اینکه فرقه مستقل فقهی کلامی هستند و اکثریت نسبی دارند، ولی در هجمه وهابیها به طرز شدیدتری تکفیر میشوند. و گاهی با عداوت شدید آنها را در زمره یهود قرار دادهاند.
تبرک جستن به صالحان و اولیاء الهی، از سیره مسلمین در طول تاریخ بوده است و علمای بسیاری چه از شیعه و چه از اهل سنت، به جواز و مشروعیت تبرک تصریح کردند. ابن حجر عسقلانی از عالمان طراز اول اهل سنت از جمله کسانی است که چندین اثر خویش به جواز تبرک به صالحان و آثارشان تصریح نموده ولیکن محققان وهابی کتاب سخن وی را باطل شمردهاند.
بر خلاف همه مسلمانان که یزید را مسئول شهادت امام حسین (علیه السلام) میدانند، و حتی او را لعن میکنند، وهابیت برای دفاع از یزید و تبرئه وی، وقایع عاشورا را تحریف میکند. ابنتیمیه يکي از تئوريسينهاي اصلي وهابيت، بر خلاف نظر همه علماء اهلسنت، میگوید: «یزید امر به کشتن حسین و حمل سر او در مقابلش نکرد»
بر خلاف همه مسلمانان که یزید را مسئول شهادت امام حسین (علیه السلام) میدانند، و حتی او را لعن میکنند، وهابیت برای دفاع از یزید و تبرئه وی، وقایع عاشورا را تحریف میکند. ابنتیمیه يکی از تئوريسينهای اصلی وهابيت، بر خلاف نظر همه علماء اهلسنت، میگوید: «يزيد به هيچ وجه دستور به قتل امام حسين (علیه السّلام) نداد.»
ریشه و تفکر داعش از دیدگاه اندیشمندان:1- «عبدالباری عطوان»: داعش دقیقا در مسیر فکری آیین وهابیت حرکت میکند. 2- «فؤاد ابراهیم» داعش پیرو محض و خالص وراثت شرعی وهابیت است، و مطالب کتابهای داعش استعارهای از مطالب قدیمی وهابیت است. 3- «عمر فاروق» گفته: داعش همان روشهای آموزشی عربستان را اخذ کرده و بهکار گرفته است.
ابن تیمیه، خود را پیرو مذهب حنبلی و امام احمد بن حنبل میدانست و این در حالی است که وی در مواردی مانند جواز و مشروعیت تبرک به آثار صالحین و پیامبر با احمد بن حنبل به مخالفت پرداخته و بر خلاف نظر احمد، تبرک را شرک دانسته که در این صورت احمد بن حنبل نیز باید طبق نظر او مشرک باشد، چراکه بارها به آثار پیامبر تبرک جسته است.
یکی از دلایل وهابیت در تکفیر شیعه، توسلی است که شیعیان به پیامبر و ائمه معصومین و صالحین انجام میدهند؛ چراکه وهابیت توسل را شرک اکبر میدانند اما جالب آنکه ابن تیمیه بزرگترین رهبر معنوی وهابیت، خود اعتراف میکند توسل امر مشروعی است و تنها استغاثهای حرام است که به معنای پرستش و عبادت غیر خدا باشد. حال، مگر شیعه جز این میگوید؟!
ابن تیمیه تئوریسن بزرگ وهابیت، تبرک به آثار صالحین را حرام و شرک دانسته، ولیکن پیروان او پس از مرگش به بدن او و حتی به شپشهای بدنش تبرک جسته و آب غسلش را نوشیدند و زنان جنازه او را بوسیدند و مردان عمامههای خود را بر بدن او میکشیده و کلاه و ریسمان گردنش را به نیت تبرک با قیمت زیادی خریدند! که نمونهای است از تناقضات وهابیت!
.تبرک از موضوعاتی است که وهابیت بر خلاف سیره مسلمین، آنرا حرام و بدعت و شرک دانستهاند ولیکن این سخنشان هیچ ملاک شرعی و عقلی نداشته چراکه آیاتی از قرآن و نیز احادیثی در منابع دست اول اهل سنت مشروعیت تبرک را اثبات میکنند که از جملهی آن احادیث، روایاتی است که تبرک صحابه به موهای پیامبر را بیان میکند.
آنچه خشم علمای سعودی رسمی و غیررسمی و همپیمانان آنها از جمله «یوسف قرضاوی» را بیشتر کرده، عدم دعوت آنان برای مشارکت در کنفرانس چچن بوده است. این کنفرانس، از این نظر مهم بود که 200 عالم اهل سنت از کشورهای مختلف عربی و اسلامی و علمای ساکن کشورهای اروپایی حاضر شدند در حالیکه علمای وهابیت و سلفی تکفیری به این کنفرانس دعوت نشدند.