جسارت بعضی صحابه نسبت به پیامبر اکرم !

  • 1392/12/23 - 21:55
مشکل بسیاری از انسان‌ها در عدم پذیرش حق و یا فرستادگان و رسولان پروردگار، عدم اعتقاد راسخ به خداوند و کلام او می‌باشد. در این میان بعضی از صحابه ،حتی با دیدن معجزه‌های فراوان و صدق گفتار ایشان مع ذلک هنگامی که پیامبر در پایان عمر خویش دستور به آوردن قلم و دوات برای نگارش وصیت نامه را دادند با جسارت به محضر ایشان، از آوردن قلم و دوات ممانعت ورزیدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاید بتوان گفت، ریشه تمام کج روی‌ها در امر دین، ناشی از عدم شناخت و اعتقاد لازم، به خداوند و پیامبر مرسل در هر دوره‌ای می‌باشد. اگر مردم هر زمان، نسبت به خداوند و پیام آور او شناخت و اعتقاد لازم را کسب می‌کردند، به راحتی حاضر به تمکین از فرمان خدا و رسولش می‌شدند. اما متاسفانه در هر دوره‌ای با وجود اینکه تمام پیامبران الهی برای صدق مدعای خویش، معجزه‌هایی آوردند که بشر قادر بر انجام آنها نبود، در عین حال گروهی از پذیرش حق سر باز زده و به بیراهه می‌‌رفتند و هم اکنون نیز می‌‌روند.

معجزه‌ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، قرآن مجید است که همه به معجزه بودن آن اقرار دارند مخصوصا هنگامی که قرآن در سوره بقره مردم را به تحدی دعوت کرد. آنجا که فرمود: « وَ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » [بقره/23]. ترجمه: (و اگر در آنچه بر بنده‌ی خود نازل کردیم شک دارید- پس اگر راست می‌گویید- سوره‌ای مانند آن را بیاورید. و گواهان خود را- غیر از خدا- بخوانید).  و کسی نتوانست مانند آن را بیاورد.

حال سوال اینجاست که: آیا همه صحابه در ایمانشان به خدا و اعتقادشان به معجزه بودن قرآن ثابت و استوار بودند؟ یا اینکه چون نتوانستند مانند آن را بیاورند ساکت ماندند؟ و این سکوتشان به خاطر ایمان و اعتقاد راسخ نبود ؟

برای پاسخ به این سوال، آیاتی را شاهد می‌آوریم که خداوند در مورد کلام رسولش می‌فرماید: « وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ»؛ «و از سر هوس سخن نمی‌گوید»[نجم/3]. و خداوند در آیه بعد از آن درباره کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: « إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ»؛ «این سخن بجز وحیی که وحی می‌شود، نیست». [نجم/4].
این آیات را مد نظر داشته باشید تا برویم به سراغ عملکرد عده‌ای از صحابه که هنگام احتضار پیامبر در آنجا حضور داشتند.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم در روز‌های پایانی عمر شریفش در حالی که در بستر بیماری بود دستور به آوردن قلم و دوات داد و فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسیم که هرگز گمراه نشوید. اما عدّه‌ای از حاضران در مجلس احساس کردند که پیامبر مطلبی در مورد خلافت خواهند نوشت. بنابراین گفتند: بیماری بر پیامبر غلبه پیدا کرده است! کتاب خدا برای ما کافی است. و پس از اینکه عدّه‌ای دیگر، اصرار بر آوردن قلم و کاغذ داشتند، نوعی اختلاف و دو دستگی بینشان به وجود آمد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برخیزید و بروید. ابن عباس می‌گوید: تمام مشکلات ما از آنجا سرچشمه گرفت که نگذاشتند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وصیت نامه‌اش را بنویسد[1]

ما این سوال را از طرفداران آن عده از اصحاب که مانع نوشتن وصیت نامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدند و بیان داشتند: «حسبنا کتاب الله» داریم که: اگر اعتقاد به کتاب خداوند داشته باشید، آنجا که می‌فرماید:  سخن او ( پیامبر) از روی هوا و هوس نیست، باید دستور او را برای نوشتن وصیت نامه اجراء می‌کردید. و جای این سوالات نیز باقی است که: مگر خداوند برای این کلامش حد و مرزی را مشخص کرده بود؟

یا اینکه آن را منحصر در دوران سلامت جسمانی ایشان قرار داده بود؟
پس اگر به کلام خداوند ایمان و اعتقاد ندارید و نعوذ بالله آن را دارای نقص می‌دانید، چگونه می‌گویید: «حسبنا کتاب الله» ؟!

 

 

 

منبع:

1.صحیح بخاری شماره 114 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.