فرقه TSM در ایران

  • 1392/02/19 - 10:43
فرقه TSM یكی از محافل و جلسات منحرف و خطرناکی است كه با جذب هزاران نفرجوان نا آشنا با مسائل معنوی، از وضعیت روحی، روانی و نیز مسایل شخصی افراد سوءاستفاده کرده و اهداف شومی را دنبال می‌نماید. رهبر معنوی این فرقه در ایران خانم "نوشین . غ " می‌باشد

*تاریخچه مكتب TSM

برابر سوابق موجود، مكتب TSM توسط فردی به نام جمشیدرضا حاجی اشرفی ایرانی‌الاصل مقیم آمریكا از حدوداً سال 1370 پایه‌گذاری و تشكیل شده است.

TSM كه در حقیقت دنباله (t.m(technical meditation می‌باشد با ایجاد تغییراتی به ویژه اضافه كردن كلمه self (خود) به قبل از كلمه مدیتیشن، مفهومی جدید با پرداختن و تأكید بیشتر به " خود " فرد و به سوی " ما " شدن افراد شكل گرفته است.

جمشید اشرفی با استفاده از عنوان "استاد اعظم " این فرقه اقدام به آموزش افراد مختلف از ملیت‌های گوناگون و به ویژه ایرانی كرده و با القاء تفكرات و آموزه‌های انحرافی خود، افرادی را به عنوان "استاد " انتخاب و در دیگر كشورها مخصوصاً ایران، مأمور به ایجاد كلاس، ترویج عقاید و توسعه شبكه مریدان كرده است.

*بنیانگذار TSM

همانگونه كه اشاره شد، جمشیدرضا حاجی‌اشرفی 53 ساله كه تا سال 1368 در ایران اقامت داشته به علت ناسازگاری با انقلاب و یا مأموریت خاص ایران را ترك و سپس ساكن و مقیم كشور آمریكا شده است. اما ارتباط خود را با برخی افراد و نماینده‌های خود در ایران حفظ و از همان ابتدای خروج از كشور كلاس‌های TSM را در ایران راه‌اندازی كرده است.

وی با نوشتن مقالاتی در نشریه jewish world (دنیای یهود، چاپ آمریكا) ابتدا خود را به عنوان فردی صاحب نظر مطرح و به دنبال آن با طرح ایده جدید TSM خود را در رأس این مكتب قرار می‌دهد.

همچنین با ضبط فیلم و نوار از بیانات انحرافی خود و با ساختن ظاهری معنوی‌گرا و راهب‌گونه، شخصیتی دوست‌داشتنی، مهربان و روحانی از خود در ذهن مخاطبان و به اصطلاح رهروان ایجاد كرده تا حدی كه هنگام دیدن تصویر و یا شنیدن صدای وی، اشك شوق ریخته و عاشقانه خواستار دیدار و زیارت وی شده‌اند!

بنابر اظهارات یكی از رهروان كه با شوق زیاد جهت دیدار اشرفی به آمریكا رفته و در منزل وی ساكن شده، با دیدن وضعیت ظاهری و اخلاقی او از جمله شرب‌خمر، ارتباط با زنی یهودی و عدم رعایت مسایل اخلاقی، ماهیت استاد اعظم در نظر وی شكسته و با ناراحتی فراوان به ایران باز می‌گردد كه همین موضوع باعث خروج تعدادی از شاگردان قدیمی از (حلقه اول) TSM ایران می‌شود.

*تعاریف و مبانی

این فرقه با بهره‌گیری از روش‌های مدیتیشن (مراقبه از خود) و تفكر و تمرین باعث ایجاد تمركز افراد در افكار خود شده و با بیان اصولی از بودیسم (آئین بودا و برخی مكاتب دیگر مانند هندو و زرتشت) برای خود فلسفه‌هایی از انسان و جهان ساخته است. ـ TSM اعتقاد دارد خدا در درون افراد است، خدا همان عشق است و با زندگی در عشق و سیر در درون خود، می‌توان به نور، سپیدی، عشق و خدا رسید! شعارهایشان نیز در این رابطه این گونه است:

ـ love is god عشق خدا است!

ـ live in love زندگی كن در عشق!

ـ I love my self من عاشق خودم هستم!

و همچنین شعارهایی مانند:

ـ تنها فقط یك ایمان است، ایمان به عشق

ـ تنها فقط یك زبان است، زبان قلب

ـ تنها فقط یك قانون است، قانون كارما

ـ تنها فقط یك خدا است، او درون تو است

بیانگر اعتقادات این فرقه است.

ـ بنا به بیانات استاد اشرفی، این فرقه معتقد به تناسخ ارواح، كارما و دوره دارما می‌باشد.

ـ زندگی و مرگ را توإم با رنج دانسته و سعی می‌كند بر اساس اعتقاد به كارما و قانون عمل و عكس‌العمل، افراد را ترغیب به رفتن به سوی زیبایی‌ها برای بهتر شدن حوزه بعدی زندگی (تناسخ روح در كالبد بعدی) نماید.

ـ TSM عبادت را تونلی به سوی نور دانسته كه مدیتیش عمق این تونل بوده و نماز تنها دروازه آن می‌باشد.

ـ اعتقاد به پیوند معنوی دارند و ازدواج افراد را تنها در قالب اعضاء Tsm قبول داشته و برای كسانی كه قبلاً هم ازدواج كرده‌اند، مراسم پیوند معنوی برگزار می‌نمایند كه در واقع این پیوند، پیوندی است بین چاكراهای زوج معنوی.

ـ فرزندان افراد Tsm را غسل تعمید، می‌دهد.

ـ اعتقاد به چاكراهای هفتگانه داشته و در طول آموزش‌های خود مدعی باز شدن چاكراها و رسیدن افراد به رتبه‌های مربوطه می‌باشند.

ـ از عود و پودر مقدس و برخی سمبل‌های هندو و بودایی استفاده می‌نمایند.

ـ استفاده از علائمی مانند گل نیلوفر (سمبل بودیسم، سای‌بابا، معبد بهائیان در هند) از دیگر شاخصه‌های TSM می‌باشد. كه در واقع تك شمع در مكتب سای‌بابا تبدیل به دو شمع در مكتب TSM شده و منظور آن هم درون و هم بیرون افراد این مكتب می‌باشد.

ـ لباس سفید و لفظ سفید و لفظ سفیدپوشان برای رهروان نیز نشانه دیگری از TSM است كه از مكاتب دیگر گرفته شده است به طوری كه تمامی افراد در محل خاصی از مؤسسه لباس‌های سفید خود را عوض كرده و سپیدپوش می‌شوند.

ـ استفاده از شمعدان شباهت‌هایی را در TSM به شمعدان‌های مسیحیان و نیز یهودیان ایجاد كرده است.

ـ استفاده از علائم و نشانه‌های دیگر ادیان مانند صلیب (مسیحیت)، هلتال ماه و ستاره (اسلام)، ستاره داود (یهودیت) و... بیانگر تفكر فرامذهبی و همچون ادعاهای دیگر مدعیان عرفان‌های دروغین و نیز بهائیت "دین كل " بوده كه خود را بسیار بالاتر از ادیان دانسته و آنها را بسیار كوچك می‌دانند.

ـ استفاده از آرم درخت Tsm بر روی لباس‌ها به صورت نشان.

*تشكیلات و سازماندهی

فرقه TSM در حقیقت یك تشكیلات سازماندهی شده‌ای است كه همواره در حال كادرسازی و گسترش شاخه‌های خود می‌باشد. نشانه اصلی آن سمبل "درخت " است كه همواره از آن استفاده كرد، ریشه را استاد اعظم یعنی جمشید اشرفی، تنه درخت را نوشین . غ ، سرشاخه‌های اصلی را مشایخ (همسر نوشین) و كلیه افراد را شاخه‌های متعدد " درخت TSM " بیان كرده‌اند. لیكن برابر آخرین موارد به دست آمده تشكیلات TSM به شرح ذیل می‌باشد:

الف) مركزیت، شامل خود استاد اشرفی و سرور حسینی (رستگار)، مستقر در آمریكا.

ب) شاخه NY (نیویورك)، به سرپررستی ایزاك (اسحاق یهودی)

ج)شاخه كانادا: در حال راه‌اندازی توسط نوشین . غ (وی اقامت دائم كانادا را به تازگی دریافت كرده)

د) شاخه تهران: به سرپرستی نوشین . غ (استاد راهبر)

ـ با توجه به عزیمت برخی از شاگردان قدیمی به دیگر كشورها از جمله كشورهای اروپایی، استاد اشرفی یادشدگان را ترغیب به راه‌اندازی كلاس و در حقیقت ایجاد شاخه‌های دیگر نموده است.

ـ برخی از شاگردان ایرانی كه به آمریكا رفته‌اند، جذب شاخه ny شده‌اند.

ـ گفته می‌شود اشرفی قصد دارد به كشور پاناما عزیمت نماید. (قابل توجه اینكه یكی از مراكز شش‌گانه مهم بهائیت " مشرق‌الاذكار پاناما " می‌باشد.

ـ (نوشین.غ) تلاش‌هایی در جهت گسترش شاخه‌ها در شهرهای كرمان و... داشته است.

ـ شاخه تهران طی چند سال گذشته موفق به جذب صدها نفر شده و استاد اشرفی گفته است اگر تعداد شاگردان این كلاس به پنج هزار نفر برسد، من به ایران خواهم آمد!

ـ همچنین افراد با حضور در مكتب TSM پس از گذراندن كلاس‌های پایه‌ای و پیشرفته و شركت در مراسم، اردوها و جلسات گوناگون به ترتیب به رتبه‌های ذیل رسیده و شال‌های رنگین دریافت می‌كنند:

رهرو رهسپار یاور هشیار (آگاه)

*انحرافات فكری و عقیدتی

*تناسخ ارواح

مكتب خودخوانده TSM، معتقد به تناسخ روح و انتقال آن از كالبدی به كالبد دیگر بوده و این مطلب را در طول دوره‌های درسی به ویژه ادونس (پیشرفته) 2 بیان می‌نماید. بر این اساس موضوع "كارما " را توضیح داده و معتقد است چنانچه فردی در یك كالبد عمل خوبی داشته در دوره بعدی زندگی در كالبدی بالاتر و بهتر قرار گرفته و بالعكس چنانچه اعمال خلافی داشته باشد در دوره بعدی به كالبدی پایین‌تر و پست‌تر تعلق خواهد گرفت.

در این خصوص نمونه‌هایی مانند اینكه برخورد شاگردان در حوزه‌های قبلی در چه كالبدهایی مواردی مشاهده گردیده كه مردی را در دوره قبلی، زن، آدم پست و یا بودایی معرفی كرده‌اند. ـ با این وصف كلیه اعتقادات اسلامی، مبنی بر عالم برزخ، سؤال و جواب الهی، مجازات و پاداشی در قیامت، شفاعت و... را منتفی می‌نمایند.

*عبادت

TSM اصل عبادت را مدیتیشن می‌داند. عبادت را تونلی به سوی نور دانسته و عمق را مدیتیشن می‌داند. در سؤال یكی از رهروانی كه نماز را كنار گذاشته و تنها مدیتیشن می‌نماید. استاد اشرفی می‌گوید: نماز دروازه و یا راهروی یك تونل، ولی مدیتیشن عمق و ژرفای این تونل است. لذا رهروان ایشان با رسیدن به عمق و ژرفای عبادت دیگر به نماز و دروازه آن نیازی احساس نمی‌نمایند.

ـ مدیتیشن در لغت به معنای تفكر و عبادت می‌باشد، در عرفان‌های هندی و غربی آن را راه عبادت دانسته و رهروان را ملزم به آن می‌دانند، لذا در TSM كه معنای آن " فن خوداندیشی و مراقبه " می‌باشد در این معنا " فن خودعبادی " و در حقیقت مكتب " خودخدایی " به شمار رفته و مانند بسیاری از مكاتب هند و...، راه رسیدن به خدا را تنها از طریق تفكر درونی و رسیدن به خدایی كه در وجود انسان است می‌دانند. شعار ایشان در این خصوص گذشت از " من " و رسیدن به " ما " می‌باشد.

ـ در این تشابهات، عرفان اسلامی و اصل " وحدت و كثرت " وجود داردف لكن به گونه‌ای انحرافی، شریعت و نبوت و امامت را كنار گذاشته و بدون هر گونه پایه و اساس و یا برهانی راه اتصال را تنها از درون هر فرد با خدا دانسته و در نتیجه هر گونه برداشت،

نظریه و یا حكم را بر اساس برداشت فرد خواهد دانست. این همان چیزی است كه افرادی مانند بهاءالله ابتدا خود را باب سپس امام زمان بعد پیامبر و مدعی آوردن احكام و كتاب جدید و سپس خدا خواندند!!

*ازدواج با پیوند معنوی

بموضوع پیوند معنوی همواره مورد توجه مكاتب و فرقه‌های عرفانی بوده، برخی آن را مجاز و برخی غیرمجاز و یا محدود كرده‌اند. نكته حائز اهمیت این است كه TSM ازدواج را تنها در قالب افراد TSM دانسته و برای همه افراد حتی كسانی كه قبلاً ازدواج كرده‌اند مجدداً مراسم پیوند معنوی برگزار می‌كنند. آداب و رسوم TSM در ازدواج مانند هندوها بوده از تاج‌های گل برای عروس و داماد استفاده می‌نمایند. مهریه را جایز ندانسته و با شستن پاهای عروس و داماد و انداختن شال‌های متعدد رنگینی (كه هر رنگ متعلق به یك چاكرا می‌باشد) بر گردنشان پیوند بین

آنها برقرار نموده در این هنگام زنگوله‌ای را برای باز شدن ( "چاكراها " به صدا درمی‌آورند!!) در ادامه تمامی حاضران صدای آئوم در می‌آورند كه این صدا متعلق به طبقه‌ای خاص در فرقه اكنكار می‌باشد. همچنین سندی برای ازدواج و یا امضاء طرفین صادر نموده و از دیدگاه خود رسمیت می‌بخشند.

نكته مهم این است كه پیوندی كه بر اساس حكم الهی نبوده و بوسیله استاد TSM ایجاد شده، فقط قابل فسخ نیز از سوی استاد خواهد بود و پر واضح است كه چه فسادهایی در این موضوع مستتر می‌باشد.

*غسل تعمید

غسل تعمید كه همواره مورد تأكید مسیحیان و نیز فرقه‌های هند و... می‌باشد. جزء احكام TSM گنجانده شده است! استاد اشرفی در پاسخ به نامه یكی از شاگردانش بیان می‌دارد كه فرزند حاصل از پیوند معنوی TSM، غسل تعمید خواهد شد. از آنجائیكه از پیوندهای صورت گرفته شده هنوز فرزندی حاصل نشده است لذا این حكم (غسل تعمید) تابحال اجرا نشده است.

*انحرافات اخلاقی

*خودشیفتگی

یكی از خصوصیات رهروان TSM خودشیفتگی است. از آنجا كه TSMسعی دارد با شناساندن ارزش‌های نایافته درونی افراد، آنان را از بحران‌های روحی خارج كرده و بر اوضاع زندگی مسلط گرداند، با زیاده‌روی در این امر، موجب شده افراد بیش از حد شیفته خود گشته و در این راه تنها خود را ببینند. برخلاف اینكه برای رسیدن به " ما " می‌بایست از "من " بگذرند ولی در عمل، عكس این قضیه اتفاق افتاده است. به ویژه این مسئله برای نزدیكان و اطرافیان رهروان Tsm بسیار بغرنج و مشكل‌ساز شده است.

*گسست پیوندهای خانوادگی

تعالیم افراطی و غلط TSM باعث دوری برخی از افراد از نزدیكان و دوستانشان شده است. تعدادی از شاگردان این مكتب ضمن اعلام شكایت در این خصوص بیان داشته‌اند، تعالیم TSM بین همسران اختلاف ایجاد كرده و حتی همسرانی كه هر دو رهرو TSM بودند، از یكدیگر جدا شده و یا در آستانه طلاق می‌باشند. علت این مسئله از یك سو، بحث افراد در پرداختن به خود و ایجاد یك نوع خودشیفتگی و از سوی دیگر روابط غلط بین زنان و مردان در كلاس‌ها و جلسات TSM بوده است. هنگامی كه در یكی از كلاس‌های پیشرفته TSM افراد باید مقابل یكدیگر نشسته و در صورت و چشمان نامحرم نگریسته و مرتباً بیان كنند، تو را دوست دارم، عاشق تو هستم و این مسئله بارها تكرار شده و همسران شاهد یكدیگر و خود نیز مجری چنین رفتاری بوده‌اند. مسایلی دیگر همچون اعتراف به گناهان، نقاشی بدن برهنه خود، نقش زن فاحشه و یا مرد هرزه را بازی كردن، مراسم تشییع جنازه و حمل بدن زن از سوی افراد، از دیگر عوامل سست شدن پیوند خانواده‌ها در TSM می‌باشد.

*روابط نامحرمان

فرقه TSM با بیان اینكه هر فردی باید بتواند عاشق دیگران باشد و این موضوع را به وضوح و با صدای بلند بیان نماید، افراط را از حد گذرانده و این عشق را به نامحرمان نیز سرایت داده است. همانگونه كه اشاره شد در بسیاری از كلاس‌ها و جلسات TSM زن و مرد باید دیگر رهروان را در آغوش كشیده و به ایشان بگویند دوستشان دارند، عاشقشان هستند و.... استاد شاخه تهران نیز خود را مادر همه رهروان خوانده و همه مردان را به آغوش كشیده و ابراز علاقه نموده است. در هنگام خواندن سرود زن و مرد نامحرم دست یكدیگر را گرفته و آواز خوانده تا به شور و شوق، رسند. در مراسم تمرین مردن، زیر بدن رهرو را دیگر نامحرمان گرفته و او را به دوش خود حمل نموده و بدن وی را لمس می‌نمایند.

در اردوها حجاب را رعایت نكرده، ارتباط صمیمی داشته و به كنار دریا نیز می‌رفته‌اند و در هر صورت در Tsm چیزی به عنوان حجاب و محرم و نامحرمی وجود ندارد.

*انحرافات سیاسی

*انزوای سیاسی در افراد

TSM قبل از هر چیز با كشاندن افراد عضو به درون‌گرایی و انزوا و خودپردازی افراطی، نوعی انزواگرایی به ویژه در مسایل سیاسی و پیرامونی افراد ایجاد نموده است. لكن با تخریب مبانی اعتقادی آنان و سپس ایجاد مبانی انحرافی خود، نوعی بینش جدید و دلخواه سیاسی در آنان به وجود آورده است بطور مثال با دور شدن از اعتقادات عمیق اسلامی و احكام الهی، مسایلی چون جهاد و مبارزه با بی‌عدالتی و استكبار، شركت در مراسم سیاسی‌ـ عبادی در سطح اجتماع از یك طرف و از طرف دیگر ایجاد بناهایی چون گرفتاری افراد در كالبد بعدی به لحاظ اعمال هر دوره و نبودن بهشت و جهنم و عقاب و ثواب، لزوم درون‌پردازی، رسیدن به عشق، دوری از درگیری و بالاخره لزوم تحقق درد و رنج زندگی (شبیه نظرات بودا) و دیگر مسایل باعث دوری افراد از سیستم حاكمیا و عدم شركت در مسایل سیاسی می‌گردد.

*یارگیری و ایجاد شعبات

فرقه TSM با گسترش فعالیت‌های خود، سعی بر یارگیری به ویژه در میان افراد دلخواه داشته است. توجه به افراد متمكن مالی، متخصص در مسایل فنی به ویژه روان‌شناسی و با بهاء دادن به افرادی خاص، سعی در ایجاد شعبات متعدد در شهرها و كشورهای مختلف داشته كه نشان از نوعی فعالیت سیستمی و تشكیلاتی TSM است و با رشد خزنده، خواهان تشكیل شجره‌ای تنومند در بدنة تشكیلاتی خود می‌باشند.

بیان اینكه اگر استاد اشرفی پنج هزار رهرو داشته باشد به ایران خواهد آمد بسیار قابل تأمل و گویای همین مسئله می‌باشد. چرا اشرافی به دنبال ایجاد فرقه‌ای با بدنه‌ای به این وسعت می‌باشد!؟

ایجاد نوعی رهبری كاریزماتیك با حیله‌گری و سوءاستفاده از مسایل شخصی افراد و معركه‌گیری از سوی استاد اشرفی به نحوی كه گویا مسایل شخصی افراد می‌بیند آن هم از آن فاصله دور یعنی آمریكا!! و نیز ایجاد نوعی شخصیت مافوق‌الطبیعه‌ای در ذهن رهروان گمراه و نادان خود و دیگر مواردی در این خصوص، رهروان را تبدیل به سربازان مطیع و گوش به فرمان استاد اشرفی و تشكیلات TSM نموده و طبعاً در هنگام واگذاری هر گونه مأموریت و یا ابلاغ هر گونه فرمانی یا دستوری آنان را به سوی هدف مورد نظر خود هدایت خواهد كرد.

*ارتباط با افراد یهودی

ارتباط استاد اشرفی با افراد یهودی نیز یكی از موارد بسیار قابل توجه دربارة TSM می‌باشد. همانگونه كه بیان شد، مركزیت TSM در كشور آمریكا بوده و توسط استاد اشرفی اداره شده و یكی از شاخه‌های مهم آن نیز شاخة نیویورك است. برابر بررسی‌های انجام شده، نفر دوم در آمریكا پاسخگوی ایمیل‌های شخصی استاد اشرفی در غیاب وی به رهروان می‌باشد. خانم سرور حسینی (رستگار) فرد ایرانی‌الاصل یهودی مقیم آمریكا و دوست صمیمی وی بوده كه هر روز در منزل او حضور به هم می‌رساند. فرد مورد اشاره در مواردی به ایران آمده و به همراه خواهر استاد اشرفی در كلاس‌های TSM حضور یافته و گویی به عنوان ارزیابی و بررسی‌كننده جلسات از آنجا دیدن كرده است. همچنین یكی از افراد مؤثر و ظاهراً مسئول شاخة نیویورك فردی به نام ایزاك (اسحاق) یهودی است كه استاد اشرفی وی را خیلی قبول داشته و در مواردی از وی نام برده است. ارتباط تشكلات منحرف، مانند بهائیت، فراماسونری، وهابیت و... با تشكیلات صهیونیستی اسرائیل و یهود نكتة قابل توجهی است كه در TSM شواهد آن دیده می‌شود.

*پایگاه اصلی در آمریكا

اصل حضور و تأسیس مركزیت TSM در آمریكا نیز مسئله‌ای قابل توجه است. با توجه به دشمنی‌های دیرینة حكومت آمریكا با انقلاب اسلامی ایران و بهره‌گیری از راه‌ها و حربه‌های گوناگون بر علیه نظام و جمهوری اسلامی شكل‌گیری و هدایت مركزی TSM از داخل آمریكا امری مهم است چرا كه به راحتی توانسته با هزاران نفر در ایران ارتباط گرفته، با تك‌تك آنان گفتگوهای اینترنتی و یا ایمیلی داشته، آنان را ارزیابی، جذب و هدایت نماید. مسلماً حكومت آمریكا و سرویس‌های اطلاعاتی آن بر اینگونه ارتباطات نظارت داشته و به احتمال زیاد از آن بهره‌جویی می‌نمایند.

دیدگاه‌ها

در تعجبم که چطور تاکنون اطلاعات ایران این گروهای الحادی را دستگیر نکرده اند

سلام. البته فعالیتهای رسمی این گروه ها به صورت کامل ممنوع شده است اما متاسفانه به صورت غیر رسمی و مخفیانه در برخی از شهرهای بزرگ فعالیت می کنند.

چرا دستگیرشون نمیکنن؟

چه قدر این شهوت برای یه قشر خاصی از ایرانیان که عقده درونی دارن مهم شده که حتی حاضرن ایمانشون از دست بدن و برای قشر دیگر منبع انحراف عقاید. خدا آخر عاقبت همه رو ختم به خیر کنه.

چه اشکال داره؟بدم نیست

چه جوری میشه باهاشون آشنا شد؟ nasim_baharan2002@yahoo.com

چه جوری میشه در تهران باهاشون آشنا شد؟ nasim_baharan2002@yahoo.com

لعنت الله علی قوم الظالمین...

دورد. لعنت خدا به قوم ظالمین

سلام.با خدا باش پادشاهی کن ، بی خدا باش هر چه خواهی کن ... افرادی که خدا را بااین همه قدرت در خودشون میبینند و هر کس خدای خودش هست ، چه انتظاری میتوان داشت ، من کان لله کان الله له : کسی که برای خدا باشد خدا برای اوست

اين مقاله خيلي خوب بود ولي منبع نداشت. من ميخواهم يك تحقيق جامع در اين زمينه داشته باشم. اگر ممكنه چند كتاب معرفي بفرمائيد. خدا به شما خير بدهد.

جالبه که عموما زنان بیشتر آماده ورود به این عرصه ها هستند تا با ساختن شخصیتی جدید از شخصیت کنونی خودشون که شاید کارهایی کردند که نباید فاصله بگیرند...چون مردان گناهکار پنهان ترند!!! مشکل اینجاست: در باز توبه خدا رو ما مسلمان نماها برای دیگران بستیم... اما ما خدا نیستیم! اسلام ....فقط دین خدا... نمونه اش آیت ا.. بهجت نه اینگونه به ظاهر اساتید!

متاسفم برای بشریت، و از پدرآسمانی تقاضای بخشش دارم، ما نوع بشر ، ابروی خدا رو بردیم. همه در تاریکی قدم برمیدارند و ادعای خادمان نور میکنند.

بابا خدا یه روحی از خودش در انسان دمید .نه اینکه انسان خدا باشه نعوذبالله. اگه ادعای خدایی میکنن یه پشه یا یه مگس از خاک بیافرینند. یا اصلا جلوی مرگ خودشون رو بگیرن!! خدا به هر انسانی که بخواد هر مقدار قدرت میده و اسلام متعادل ترین راه برای داشتن دنیا و آخرت خوبه.اینا فوقش تا بعد چهار میرن و اونجا چیز های وحشتناکی میبینن که راه برگشتی هم ندارن و اجنه از انرژی شون تغذیه میکنن .ولی یه مسلمان شیعه واقعی تا ابعاد خیلی بالاتر میتونه بره.میتونه کوه رو با فوت بلند کنه به خواست خدا...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.