بررسی شجره فرقه گنابادیه

  • 1391/11/02 - 21:10
در اینجا به بیان بررسی اصالت و چگونگی شجره گنابادیه خواهیم پرداخت و ثابت خواهیم کرد که فرقه گنابادیه اصالت ندارد و ساختگی می باشد.
تصوف در بوته نقد

بررسی اصالت شجره‌ی فرقه‌ی گنابادیه:

طبق مقررات تصوف تشکیلاتی، فرقه‌ای اصالت دارد و می‌تواند فعالیت داشته باشد که بریدگی در شجره‌ی آن دیده نشود. ملا سلطان گنابادی(عمده براهین بر شیخوخیت و پیروی کردن آن را نص صریح می‌داند)[1] که مدعی قطبیت(یداً بید و صدراً بصدر از منبع نبوت و مخزن ولایت اخذ نموده باشد)[2] و ملا سلطان گنابادی بیعت گرفتن از مردم را بدون اجازه از قطب قبل رد می‌کند و قائل است هر کس این کار را انجام دهد بدترین خلق خداست و قطبی را که به قطب قبل اتصال نداشته باشد خبیث ترین موجود روی زمین است.[3] ملا علی گنابادی نه فقط مداخله کردن در هیچ امری از امور دین را بدون اجازه روا نمی داند[4] بلکه(حکم غیر مأذون را حکم طاغوت)6دانسته و قرار گرفتن در منصب قطبیت بدون اجازه را شقاوت و اضلال و ضلالت می‌داند. [5]

سلطان حسین تابنده گنابادی بر این عقیده بوده(هر فرقه و دسته که ارتباط به واسطه امام داشته باشد و اجازه‌ی آنها مضبوطاً در زمان غیبت به امام برسد صحیح است)[6]

علی تابنده گنابادی(مسأله‌ی اذن شیخ لاحق ازشیخ سابق و اتصال آن به وسائط غیر مخدوشه را که از آن به نص صریح تعبیر کرده‌اند بسیار مهم می‌داند)[7]

نور علی تابنده گنابادی نیز اظهار داشته(اگر کسی اجازه اش یداً بید به امام برسد، رهبری و ارشاد او شرعی و قانونی است و الّا رشته اش قطع شده است)[8] آنچه در این اظهارات جلب توجه می‌کند مسأله‌ی رشته متصل است که یداً بید و صدراً بصدر به مبدأ اجازه برسد. و ما بر اساس سفارش رؤسای فرقه‌ی گنابادی، شجره‌ی این شعبه نعمت اللهی را تا حدودی بررسی می‌کنیم.

ابتدا به دو نکته باید توجه کرد:

1. چرا معصوم علیشاه و نور علیشاه که عنوان قطبیت ندارند در شجره واقع شده اند؟

2. کسانی که در حیات شاه علیرضا دکنی مرده‌اند به چه مدرکی برای حسین علیشاه اصفهانی ادعای قطبیت کرده اند؟

نخست نظر ملا سلطان را جویا شده که می‌نویسد(نور علیشاه اصفهانی المولد و تونی الاصل بوده و آن جناب به خلاف معصوم علیشاه دکنی دعوت می‌نمود و آن حضرت، فرستاده جناب شاه علیرضا دکنی بود)[9]

از بیان فوق متوجه می‌شویم نورعلیشاه اصفهانی در مقام مأذونین فرقه قرار داشته که به رئیس وقت دعوت می‌کنند:و چنین شخصی نمی تواند به عنوان قطبیت، در شجره‌ی فرقه‌،  نام برده شود. در صورتیکه او را در زمره‌ی به اصطلاح اقطاب فرقه نام برده اند.[10]

موضوع دیگر:برای معصوم علیشاه در حیات شاه علیرضا دکنی رئیس وقت فرقه در ایران خلافت قائل شده اند؛و این اظهار ملا سلطان واقعیت ندارد ؛[11] زیرا سلطان حسین تابنده رئیسی از رؤسای فرقه گنابادیه‌،  بعد از ملا سلطان با ملاحظه‌ی ادعای جدّ أعلی خود، باز معصوم علیشاه را شیخ المشایخ و از جمله مجازین شاه علیرضا دکنی معرفی کرده است.[12]

این دست و پا زدن که در فرقه گنابادی برای رسمیت دادن به اقدامات معصوم علیشاه صورت گرفته:اتباع سرشناس و صاحب نظر وابسته به فرقه نعمت اللهیه را وادار کرده تا با تمام تعصبی که نسبت به نعمت اللهیه دارند و خود از وابستگان به آنان می‌باشند، مشروعیت ادعای خلافت برای حسین علیشاه اصفهانی را دقیقاً بررسی کنند.

منوچهر صدوقی سُها که تاریخ جدید تصوف ایران را محققانه موشکافی کرده می‌نویسد(معصوم علیشاه شیخ بوده است و نه قطب و با این همه تعیین، خلیفه کرده است)[13] و بعد به مسأله‌ی قطبیت نور علیشاه اصفهانی در زمان حیات شاه علیرضا دکنی اشاره کرده، سپس توضیح داده است (از این معنی استشمام انقطاع سلسله‌ی نعمت اللهیه می‌شود و جریان سلسله‌ای جدید التأسیس و نهایتاً منسوب به آن)[14] در صورتی که میرزا محمد باقر سلطانی گنابادی معتقد است معصوم علیشاه(به سبب بعد مسافت و عدم رابطه بین ایران و هندوستان که مرکز ارشاد و مسکن قطب الاقطاب جناب شاه علیرضا بود، از طرف شاه علیرضا به تعیین شیخ و جانشین برای شخص خود، در صورت لزوم مجاز بود)[15]

در این صورت نباید معصوم علیشاه را به نام(شیخ المشایخ اول)مورد تعریف قرار دهد.[16] زیرا او در واقع با منصب قطبیت به ایران آمده است و اقدام به اموراتی کرده است که مخصوص قطب بوده است.

این نکات ظریف دلالت دارد مدعیان چنین موضوعاتی قبلاً به آنچه ادعا کرده‌.  اعتقاد نداشته اند، زیرا حقایقی که به صورت دستکاری شده عنوان می‌گردد، به لحاظ اینکه خلاف واقعیت است به نوعی به قلم می‌آید.

ریاست حسین علیشاه اصفهانی با بی اعتباری‌های فرقه‌ای تؤام است با اینکه دست و پای زیادی هم زده اند، از نظر محققان آشنا با تصوف فرقه‌ای بر طرف نشد و ترمیمی صورت نگرفته است. برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:

از موضوعات و مباحث جنجال بر انگیز شجره‌ی فرقه‌ی نعمت اللهی، مسأله ادعای قطبیت برای نامبرده در پی معصوم علیشاه و نور علیشاه است که آنها را به عنوان شیخ المشایخ اول و دوم[17] نامبرده اند؛یعنی این دو تن در مقام به اصطلاح قطبیت نبوده اند.

مصطفی آزمایش بعد از اینکه اشاره می‌کند پس از مرگ نور علیشاه زمام اختیار سالکان به وی(حسین علیشاه)تفویض شد، اضافه می‌نماید:(از طرف شاه علیرضا دکنی به خلافت در طریقت تعیین گردید)[18]  به نحوه‌ی تائید اشاره‌ای ندارد. یکی دیگر از اتباع فرقه‌ی گنابادی، بدون توجه به بازسازی ها و ترمیم‌های صورت گرفته، بدون مدرکی محقق پسند، مدعی می‌شود(پس از در گذشت شاه علیرضا دکنی در1214در دکن حسینعلی شاه رسماً قطب سلسله نعمت اللهی شد)[19]

در ارتباط با ریاست ملا سلطان گنابادی که یکی از دو انشعاب معروف بعد از رحمت علیشاه شیرازی است با بی اعتباری هایی مواجه هستیم که اصالت اجازه و قطبیت ملا سلطان را خدشه دار می‌سازد.

1. مروری بر اجازات موجود، متوجه می‌سازد که نخست اسم اجازه گیرنده را که اسم شریعتی او می‌باشد، قید می‌کنند، سپس به لقب صوفیانه اش اشاره می‌کند؛اجازه‌ی ملا سلطان فاقد این قاعده و رسم است.

2. توجه به متن اجازات موجود، آنها را طبقه بندی می‌کند و مشخص می‌نماید که صاحب اجازه دارای چه منصب و مقامی است. برای نمونه تفاوت اجازه‌ی قطبیت با سایر اجازات مرسوم در فرقه‌های صوفیه معاصر در اضافه لفظ (شاه) بر لقب طریقتی شخص قطب است. که گفته‌اند از زمان نعمت اله کرمانی(لفظ شاه در القاب طریقتی فقط در خصوص کسانی که به حد کمال سلوک الهی رسیده‌اند ذکر شد)[20] و لذا اسامی که در شجره‌ی گنابادی دیده می‌شود از عصر نعمت اله کرمانی تا به امروز همه و همه القاب طریقتی با پیوند شاه دیده می‌شود. و عجیب است که اجازه‌ی ملا سلطان علی بدون شاه می‌باشد[21] و این بر خلاف اجازاتی است که از ملا سلطان تا زمان علی تابنده نوشته شده است.

آنچه از نظر گذشت ذره‌ای از واقعیت غیر قابل انکار است که فرقه‌ی گنابادی مشروعیت مرسوم در تصوف تشکیلاتی را ندارد.

 

 


[1]. ولایت نامه، چ24:2.

[2]. همان، 255.

[3]. همان، 232.

[4]. همان، 233.

[5]. صالحیه، چ2، 277

[6]. همان‌.

[7]. همان ‌.

[8]. نامه‌های صالح، 189.

[9]. خورشید تابنده، 25.

[10]. آشنایی با عرفان و تصوف، 12.

[11]. ولایت نامه، چ3، 242.

[12]. همان.

[13]. تاریخ سلسله نعمةاللهیه در ایران دکتر مسعود همایونی، چ مرداد، 2535.

[14]. دو رساله در تاریخ جدید تصوف ایران، 40 ‌.

[15]. رهبران طریقت و عرفان، 206.

[16]. همان، 206.

[17]. رهبران طریقت و عرفان

[18]. درآمدی بر تحولات سلسله نعمة اللهیه، 15‌.

[19]. دانشنامه جهان اسلام، 393ستون اول.

[20]. خورشید تابنده، 39.

[21]. نابغه علم و عرفان، سلطان حسین تابنده، چ1، انتشارات حقیقت، 78.

دیدگاه‌ها

بخدا اینها مسلمون نیستند-ممنون از مطالب خوبتون

دیر فهمیدی که اینها مسلمون نیستند من اینجا خودم دارم میبینم که فرقه گنابادی چقدر منحرف هستن ولی خدا خیره این دوستان بده که اینجوری زحمت کشیدن و دارن به صورت علمی رسواشون میکنند-بخدا مطالبی که در نقد گنابادیه نوشتین ناب و دست اول هست من به هزارتا از دوستام معرفی کردم چون اینجا درویش زیاد داره

اینها بی ریشه هستن نیاز نبود که بررسی بشن-ممنون از مطالب خوبتون

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.