کسانی که مایۀ ننگ عرفان اسلامی هستند

  • 1395/03/28 - 18:20
راه کمال انسانی و لقاءالله، عمل به شریعت و تکالیف الهی است؛ زیرا کسی‌که خود را بندۀ خدا می‌داند، تنها کاری که برای خودش می‌شناسد، عمل به فرامین الهی است. متأسفانه از قرن‌ها پیش، فرقه‌های انحرافی در عرفان و تصوف اسلامی پدید آمد که شریعت را از عرفان جدا می‌کردند و تبعیت از هوای نفس را به جای فرمان‌بری از حق‌تعالی، راه عرفان می‌پنداشتند.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ راه کمال انسانی و لقاءالله، عمل به شریعت و تکالیف الهی است؛ زیرا کسی‌که خود را بندۀ خدا می‌داند، تنها کاری که برای خودش می‌شناسد، عمل به فرامین الهی است. متأسفانه از قرن‌ها پیش، فرقه‌های انحرافی در عرفان و تصوف اسلامی پدید آمد که شریعت را از عرفان جدا می‌کردند و تبعیت از هوای نفس را به جای فرمان‌بری از حق‌تعالی، راه عرفان می‌پنداشتند. «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ [آل عمران/54] و (يهود و دشمنان مسيح، براي نابودي او و آيينش،) نقشه كشيدند، و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چاره جويی كرد.»
البته اهل عرفان راستین برای مبارزه با عارفان دروغین، از همان آغاز، راه عرفان اسلامی را روشن کردند. اولین اثر بلندآوازه و گران‌قدر در این زمینه، رسالۀ قشریه اثر ابوعلی حسن بن احمد عثمانی است که در مقدمۀ کتاب آورده است: «بدانید «رَحِمَکم الله» که خداوند سبحان این طایفه را گزیدگان اولیای خویش کرد... و به درجۀ مشاهده رسانید. به آن‌چه تجلی کرد ایشان را از حقیقت یگانگی خویش و توفیق داد ایشان را به قیام آداب بندگی و حاضر گردانید به مجاری احکام خداوندی.
آن‌گاه بیان می‌کند که در روزگار ما دین‌داری کم مایه شده و شریعت بی‌حرمت گردیده و با این حال عده‌ای سست ایمان «اشارت کردند به برترین حقایق و احوال و دعوی کردند که ایشان از حد بندگی برگذشتند» و به حقیقت وصال رسیدند... .»[1]
سپس همواره عارفان راستین می‌کوشیدند، تا عارفان دروغین را از عرفان اسلامی دور معرفی کنند و مرز شریعت را برجسته سازند.
عمل به شریعت در گرو عشق و محبت الهی است و کسی که طالب وصول و سالک طریق الی‌الله است، ناگزیر باید فرمان بر او باشد: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ ٱللَّهُ [آل عمران/31] ای پیامبر! بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی و اطاعت کنید.» نتیجه عمل به شریعت و بندگی خدا نیز تقویت ایمان و ارتقا به مقام یقین است: « وَٱعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ ٱلْيَقِينُ [حجر/99] بندگی کن پروردگارت را تا به یقین برسی.»
برترین مرتبۀ یقین، حق‌الیقین[2] است که استادان عرفان آن را «فنا در حق الیقین» و مشاهدۀ حق با بصیرت او می‌دانند.[3]
بررسی و نقد
عرفان اسلامی غایت خود را درک  عمیق‌ترین لایه‌های حقیقت توحید (که توحید وجودی است) می‌داند؛ معرفتی که در گرو فنای فی‌الله و رسیدن به حق‌الیقین است. گام‌های نخست این سیر، فانی کردن اراده در اراده و امر الهی است که به کمک شریعت امکان‌پذیر می‌گردد و این عبودیت، با ارتقای ایمان به مقام فنا در حق‌الیقین می‌رسد.
بنابراین، عرفان اسلامی انسان را حقیقت باور می‌کند و منزلت معنوی او را تا آن‌جا می‌شناسد که ساکنان عالم غیب (فرشتگان) باید بر او سجده کنند و همین نکته، عرفان اسلامی را از عرفان مسیحی فراتر می‎برد. انسان با این عظمت، می‌تواند فراتر از وجود خود بال گشاید و به فنا در تجلیات الهی و حتی ذات احدی برسد. بزرگ‌ترین اشکالی که در عرفان اسلامی  وجود دارد و البته اشکالی بیرونی است، توهم عده‌ای عارف‌نماست که خود را واصل و گذشته از شریعت و تکلیف می‌دانند و معمولا مفاسدی را مرتکب می‌شوند که مایۀ ننگ عرفان می‌گردد. این امر موجب شده است گروهی از متدینان و حتی فقها، عرفان را یک جریان انحرافی در اسلام بدانند؛ درحالی‌که عارفان راستین و متشرع، عرفان را حقیقت دین و مغز واصل آن معرفی می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. رسالۀ قشیریۀ، عثمانی، ابو علی حسن بن احمد، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1381، ص 10 -11.
[2]. واقعه، آیه 95؛ حاقه، آیه 51.
[3]. شرح منازل السائرین، کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، دارالمجتبی، بیروت، 1415 ق، ص 159
برای اطلاع بیشتر: جریان شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص 139.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.