فیزیک کوانتوم و قانون جذب!؟

  • 1395/02/07 - 01:41
برای روشن شدن اثبات‌ناپذیری علمی قانون جذب می‌توانیم بپرسیم که آیا به راستی انسان هرچه را می‌اندیشد و احساس می‌کند، می‌تواند خلق یا جذب کند؟ آیا انرژی ذهنی ما بیش از انرژی متراکم در یک اتومبیل چند صد کیلویی است و می‌تواند آن‌را جابجا کند؟ شما برای جذب یک دوچرخه به انتفال چقدر نیرو نیاز دارید؟ در واقع انرژی ذهنی و مغزی شما با چه طول موجی و به چه اندازه باید به سوی یک دوچرخه در کائنات ارسال شود، تا آن را جذب کند؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ معمولا در مواردی که مروّجان قانون جذب تصمیم می‌گیرند مباحث خود را علمی توضیح بدهند، به فیزیک کوانتوم رو می‌آورند. برای مثال در کتاب راز می‌خوانیم «دکتر جان هگلین: مکانیک کوآنتوم این را تأیید می‌کند. کیهانی شناسی کوانتوم هم آن را تأیید می‌کند. این‌که به طور کلی عالم از یک تفکر تکوین یافته و تمامی این ماده‌های دور و بر ما هم از عملکرد تفکر است. در نهایت ما منبع عالم هستیم. وقتی از طریق تجربه مستقیما این قدرت را درک کنیم، می‌توانیم اختیار خود را اعمال کنیم و هر چه بیشتر کامیاب شویم. تو می‌توانی همه چیز را به وجود بیاوری.»[1]

آن‌چه در این توضیحات مورد استفاده قرار گرفته است، برخی از ادعاهایی است که چند فیزیک‌دان مطرح کردند و برای آن توضیح روشن و دلایل قابل قبول ارائه ندادند و از سوی جامعه فیزیکدانان پذیرفته نشد. در این‌جا با ایده‌های درست و نادرست به هم آمیخته‌ای روبرو هستیم که به فیزیک کوانتوم نسبت داده می‌شود، در حالی‌که تخیلات شخصی چند نفر بیشتر نیست. بنابراین خوب است که به طور خیلی ساده مهم‌ترین نظریاتی را بررسی کنیم، که به شکل‌گیری فیزیک کوانتوم کمک کرد، و سرانجام تخیلات غیر علمی که با آن مخلوط شده را جدا کنیم.

داستان از این‌جا آغاز می‌شود که نیوتون معتقد بود، نور مجموعه‌ای از ذرات است که از سوی منبع نور جریان پیدا می‌کند، وقتی خورشید از پنجره به اتقاق می‌تابد، داخل اتاق با ذرات نور (فوتون) گلوله باران می‌شود. پس از مدتی تامس یانگ (1773- 1829) نشان داد که نور به صورت موجی نوسان‌دار و پیوسته جریان می‌یابد، نه به صورت ذراتی که مستقیم و منقطع حرکت می‌کنند. او با قرار دادن صفحه‌ای با دو شیار در برابر منبع نور نشان داد وقتی نور به این صفحه می‌تابد، از هر دو شیار می‌گذرد و روی دیوار مقابل تصویری راه راه می‌سازد، که نشان‌گر تداخل امواج نور پس از عبور از دوشیار است. در صورتی که اگر حرکت نور مستقیم بود باید از یک شیار عبور می‌کرد و یک خط یا نقطه را در دیوار مقابل روشن می‌نمود. سپس ماکس پلانک نشان داد که امواج نور در بسته‌های مشخص انرژی نوسان می‌کند. و اسم این بسته‌ها را کوانتوم گذاشت. مکانیک کوانتوم به حرکت این بسته‌های انرژی که ممکن است به صورت ذره تجربه شوند می‌پردازد.

درسال 1905 انیشتین نشان داد که اگر فلزی را با بار الکتریکی منفی که حامل ذرات الکترون است، در تابش پرتو نور فرابنفش قرار دهیم، بارش را از دست می‌دهد. یعنی ذره الکترون از آن جدا می‌شود. معنای این آزمایش آن بود که نور به صورت یک ذره با الکترون برخورد می‌کند و آن‌را از فلز خارج می‌سازد. پدیده‌ی آزاد سازی الکترون در اثر برخورد پرتو فرابنفش، اثر فوتو الکتریک نامیده شد و معمای موج بودن یا ذره بودن نور را به میان آورد.[2]

بعدها لویی دوبروی (1892 - 1987) نشان داد که «همه ماده حتی چیزهایی که ما معمولا ذره می‌پنداریم، مانند الکترون‌ها، باید رفتار موج مانند از خود نشان دهند.»[3] در واقع او برای تفسیر اثر فوتوالکتریک گفت چرا از تأثیر نور بر الکترون باید نتیجه بگیریم که نور ذره است، می‌توانیم نتیجه بگیریم که الکترون هم مثل نور موج است و موج نور، موجب خارج شدن موج الکترون از فلز باردارمی‌شود. از این‌جا به بعد تعارض اساسی میان موج بودن و ذره بودن اجزاء بنیادین ماده شکل گرفت و بسیاری برای حل آن کوشیدند. در حقیقت معلوم شد که ما در بنیاد ماده با بسته‌های انرژی روبرو می‌شویم که به صورت موجی حرکت می‌کنند و فضایی بیش از یک ذره را در بر می‌گیرند. این بسته‌های انرژی، کوانتوم نامیده شدند و معلوم نبود که آن‌ها را باید ذره تصور کنیم یا موج بدانیم. چون گاهی مثل ذره رفتار می‌کردند و گاهی همانند موج. بی‌تردید برای حل این معما باید تحقیقات بیشتری انجام گرفت، ولی بررسی‌های ورنر هایزنبرگ برای نتیجه بخشی این تحقیقات چشم اندازی مأیوس کننده ترسیم کرد. او پس از تأملاتی به این نتیجه رسید که وقتی وارد دنیای درون اتم می‌شویم و ذرات بسیار ریزتری مثل الکترون‌ها را مشاهده می‌کنیم، مفهوم مشاهده  معنای خود را از دست می‌دهد و به مداخله تبدیل می‌شود.

شما در دنیایی با ابعاد معمولی می‌توانید در جایی قرار بگیرید و چیزی را مثل یک میز یا قلم در نقطه‌ای دیگر مشاهده کنید. اما در دنیای زیر اتمی، برای مشاهده‌ی چاره‌ای ندارید جز این‌که دخالت کنید و ذرات مورد مطالعه را با تحریک کردن و مشاهده واکنش‌هایش شناسایی نمایید. و این کار تأثیر تغییر دهنده‌ای در وضعیت موضوع مورد مشاهده به جا می‌گذارد. برای مشاهده و شناسایی یک الکترون و تشخیص مکان و موقعیت آن باید ذره دیگری مثل نوترون را به آن شلیک کرد و از این برخورد آن را سنجید. با این روش می‌توانیم آثار و واکنش‌های ذرات بنیادین را مشاهده کنیم و به وجود آن‌ها و برخی از ویژگی‌هایشان پی ببریم. اما با یک مشکل بزرگ روبرو می‌شویم و آن این‌که اگر به آرامی به یک ذره شلیک کنیم، نمی‌توانیم به درستی ویژگی‌های آن را تشخیص دهیم و اگر به سختی به آن شلیک کنیم، ویژگی‌ها و موقعیتش را تشخیص می‌دهیم، اما آن ویژگی‌ها پس از برخورد تغییر می‌کنند. بنابراین بشر با ابزارهای کنونی امکان شناسایی درست ذرات بنیادین را ندارد و اگر بخواهد آن‌ها را بررسی کند، موجب تغییر در آن‌ها می‌شود یعنی مشاهده به مداخله تبدیل می‌شود.

هایزنبرگ حاصل این تحقیقات و تأملاتش را اصل عدم قطعیت نامید. اما متأسفانه به لحاظ فلسفی تعابیر نادرستی از این اصل صورت گرفت. به طوری که محدودیت‌های شناختی انسان به جهان مادی فرافکنی شد و این طور پنداشته شد که: «ذره‌ی جدید می‌تواند مکان داشته باشد، یا می‌تواند سرعت داشته باشد، اما نمی‌تواند هر دوی آن‌ها را با هم و به طور دقیق داشته باشد.»[4] با این گونه تعابیر محدودیت‌های ادراکی و ابزاری بشر که نمی‌توانست سرعت و مکان ذره را هم‌زمان تشخیص دهد، به ویژگی‌های جهان مادی نسبت داده شد. به عبارت دیگر مباحث دقیق فیزیک می‌رفت تا به یک معرفت شناسیِ معطوف به محدودیت‌های بشری در دنیای مادی تبدیل شود.

نیلز بوهر با پذیرش نتایجی که هایزنبرگ به دست آورده بود، گفت چرا ما باید فرض کنیم که در دنیای بسیار ریز درون اتم با پدیده‌هایی مواجه هستیم که واقعا ذره هستند.[5] اگر فرض کنیم که پدیده‌های زیر اتمی هم حالت ذرات مادی را دارند و هم حالت امواج انرژی را نمایش می‌دهند، آن‌گاه نگران این نیستیم که مکان دقیق این ذرات را نمی‌توانیم تشخیص دهیم، بلکه به راحتی می‌گوییم که یک بسته موج الکترونی در فلان محدوده وجود دارد. این بسته‌های موج گونه‌ی انرژی  که کوانتوم نامیده می‌شود، گاهی وِیژگی‌های ذره‌ای را پدیدار می‌نمایند.[6]

انیشتین این ابهام و دوگانگی را نپذیرفت. او می‌گفت خدا تاس‌بازی نمی‌کند و آفرینش هویت مشخص دارد. اما تفاسیر هنجارشکن ادامه داشت و به این‌جا رسید که عده‌ای گفتند، ماده با شعور آمیخته است و شناخت و تصمیم مشاهده گر در ماهیت و چیستی ماده تأثیر می‌گذارد. بعدها دیوید بوهم کوشید که نشان دهد این تغییر رفتار ذرات بنیادین یا کوانتوم‌ها نشانه شعورمندی آن‌هاست[7] از مجموع این ایده‌ها نتیجه گرفتند که انسان با افکارش می‌تواند در جهان ماده دست کاری کند و آن‌چه را می‌خواهد ایجاد کند و تغییر دهد. دیوید بوهم با طرح ایده جهان هلوگرافیک اعلام کرد که ما در جهان مادی یک توده انرژی نامشخص داریم و انسان به هرچه می‌اندیشد، تصوراتش در این توده منعکس می‌شود و مثل تصاویر هلوگرامی و سه بعدی که وقتی به آن خیره می‌شوید، تصویری دیگر در آن می‌بینید، پدیده‌های جهان نیز در اثر نگرش ما به توده انرژی کیهانی و حوزه کوانتومی جهانی برون‌فکنی می‌شود و به مشاهده می‌آید. بنابراین همه چیز در ذهن ما و مخلوق ذهنی ماست.

خلاصه استدلال فیزیکی برای قانون جذب این است که وقتی موضوعی در ذهن تصور می‌شود، مغز انرژی تولید می‌کند و از سوی دیگر انرژی صورت دیگری از ماده است و همه کائنات از انرژی درست شده‌اند. انرژی ذهنی بر انرژی کائنات اثر می‌گذارد و قانون جاذبه عمل می‌کند. پس آن‌چه تصور می‌کنیم به طرف ما جذب می‌شود و در برابر ما ظاهر می‌گردد.[8] این توضیحات و یا شاید استدلال‌ها به همان اندازه که برای یک پزشک، یا دانش‌جو رشته نقاشی و یا یک زن خانه دار مبهم است، برای یک فیزیک‌دان هم مبهم است. فیزیک یک علم دقیق است و با فرمول و محاسبات کار می‌کند. یعنی وقتی درباره انرژی مغزی صحبت می‌شود، یا مقدار انرژی تشکیل دهنده یک شیء مادی، از نظر فیزیک مقادیر مشخصی از ماده و انرژی وجود دارد که قابل محاسبه است و تأثیر و تأثرات آن‌ها نیز با فرمول‌های مشخص اندازه گیری می‌شود.

براساس قانون نسبیت عام، جرم انرژی متراکم شده است و انرژی یک جسم برابر با مجذور سرعت نور ضرب در جرم آن است. (E=mc2)  یعنی با یک ضریب بزرگ، جرم به انرژی تبدیل می‌شود. با این وصف کاملا قابل محاسبه است که یک دوچرخه یا یک ماشین و یا یک خانه از چقدر جرم و در نتیجه چه مقدار انرژی تشکیل شده است. بنابراین برای جذب شیء یا حتی جابجایی یک سانتی متری آن کاملا مشخص است که به چه اندازه انرژی نیازمندیم. اگر بخواهیم این مقدار انرژی را با امواج مغزی ناشی از فکر کردن به آن شیء تولید کنیم، این نیز قابل محاسبه است. برای روشن شدن اثبات‌ناپذیری علمی قانون جذب می‌توانیم بپرسیم که آیا به راستی انسان هرچه را می‌اندیشد و احساس می‌کند، می‌تواند خلق یا جذب کند؟ آیا انرژی ذهنی ما بیش از انرژی متراکم در یک اتومبیل چند صد کیلویی است و می‌تواند آن‌را جابجا کند؟ شما برای جذب یک دوچرخه به انتفال چقدر نیرو نیاز دارید؟ در واقع انرژی ذهنی و مغزی شما با چه طول موجی و به چه اندازه باید به سوی یک دوچرخه در کائنات ارسال شود، تا آن را جذب کند؟ آیا دوری مسافت انرژی بیشتری را مصرف می‌کند؟ تاکنون چه تجربه‌ای در این زمینه و در کدام مرکز تحقیقاتی فیزیک انرژی صورت گرفته است و کدام دانشمندان آزمایش‌های انجام شده را تأیید کرده‌اند؟

گذشته از این‌ها انرژی تولید شده در مغز از هیچ به وجود نمی‌آید، بلکه با تغذیه و سوخت و سازی که در سلول‌های اعصاب مرکزی و مغز صورت می‌گیرد، تولید می‌شود. حالا باید محاسبه کرد که اگر کسی می‌خواهد با انرژی تولید شده از فکر کردن به یک ماشین، آن را جذب کند، باید چند کیلوگرم غذا میل کند، تا انرژی لازم در بدن او تولید شود.

از این هم بگذریم، چه میزان تمرکز و چند میلیون سال زمان لازم است که مقدار انرژی معادل جرم یک خودرو در مغز تولید شود. برفرض تولید این مقدار انرژی که از مغز ارتعاش می‌کند، کنترل آن برای برخورد با موضوع مورد نظر و انباشت آن تا زمانی که به حد نصاب لازم برسد، چگونه انجام خواهد شد؟

مروّجان قانون جذب به جای محاسبات روشنی که در فیزیک تعریف شده است، به هیاهو و سخنرانی‌های هیجانی می‌پردازند تا ادعای خو را اثبات کنند. کنفیلد می‌گوید: «ماهم از انرژی ساخته شده‌ایم»[9] انرژی وجودی ما در پیوستاری از انرژی جهانی که همه چیز از آن آفریده شده است، جریان دارد. با این مقدمات مروّجان قانون جذب نتیجه می‌گیرند ما با انرژی تصورات ذهنی و احساس می‌توانیم دست به خلق بزنیم. «افکار و احساسات تو زندگی‌ات را خلق می‌کند.»[10] «شما می‌توانید آینده‌ی دلخواه‌تان را بیافرینید. شما دارای توانایی‌ها و استعداد‌هایی نامحدود هستید.»[11] انسان این امکان را دارد که «هر آن‌چه را که اراده کند خلق می‌کند.»[12] «تجسم از دنیایی که می‌بینی واقعی‌تر است، چون دنیایی که می‌بینی از تجسم و باور تو ناشی شده است؟ هر چه را باور داشته باشی و احساس کنی که واقعیت دارد، همان زندگی واقعی تو خواهد شد.»[13]

همان‌طور که می‌بینید، ادعاهای بزرگی بدون هیچ پشتوانه علمی مطرح می‌شود که به راستی جای هیچ سخنی را باقی نمی‌گذارد. آیا گویندگان این سخنان منظور واقعی داشته‌اند؟ یا تنها می‌خواهند مخاطبان را برانگیزند و تحت تأثیر قرار دهند؟ اگر این سخنان واقعی باشد، با چه فرمولی و با کدام تجربه قابل اثبات است؟ این‌که دنیای واقعی از تجسم ما درست شده و تجسم از دنیایی واقعی واقعی‌تر است یعنی چه؟ تجسم ما با کدام ماده و انرژی می‌تواند دنیایی را که اکنون می‌بینیم خلق کند؟ آیا تاکنون محاسبه شده است که برای جذب یک آپارتمان که جرمی معادل N کیلوگرم دارد، به چه میزان انرژی لازم است؟ البته این کار مشکل نیست و می‌توان جرم مصالح آن را در مجذور سرعت نور ضرب کرد که نتیجه یک عدد نجومی خواهد شد. حالا باید اندازه بگیریم که وقتی شما به یک آپارتمان فکر می‌کنید، در هر ساعت چقدر انرژی از مغزتان ساطع می‌شود. به این ترتیب می‌توان حساب کرد که در چند میلیون سال چند هزار نفر باید به یک آپارتمان فکر کنند، تا انرژی لازم برای جذب فیزیکی آن تولید شود. آیا آپارتمانی که زمین متصل است و از کالاهای غیر منقول به شمار می‌آید با یک خودرو که منقول است و به راحتی از جایی به جای دیگر جابجا می‌شود، همانند هستند و برای جذب کالاهای غیرمنقول انرژی بیشتری لازم نیست؟!

از منظر فیزیکی این پرسش‌ها و محاسبات کاملا طبیعی و علمی است. اگر منظور مروّجان قانون جذب  از انرژی چیزی غیر از آن است که در فیزیک مورد بحث قرار می‌گیرد، نباید از نظریات و مفاهیم فیزیک برای توضیح ادعای خود استفاده کنند. اما آن‌ها از یک سو مفاهیم فیزیکی را بکار می‌گیرند و از سوی دیگر می‌گویند: «تو موجودی معنوی هستی. تو انرژی هستی.»[14] این جمله از نظر علم فیزیک بی‌معناست. معنوی بودن انسان ربطی به انرژی‌های او ندارد. آن دسته از مروّجان قانون جذب که منظورشان انرژی  معنوی است و بعد برای توضیح آن از مفاهیم و نظریات فیزیکی استفاده می‌کنند، در اشتباه هستند و این کار بیشتر شبیه عوام فریبی و علمی نمودن خرافاتی است که فایده‌ای غیر از شهرت و ثروت برای مروّجان قانون جذب نداشته است.

نکته بسیار مهم فیزیکی که در قانون جذب کاملا برخلاف آن ادعا می‌شود، این است که در فیزیک انرژی‌های مشابه، یکدیگر را دفع می‌کنند. شما با دو قطعه آهنربا به سادگی می‌توانید این آزمایش را انجام دهید. دو قطب مشابه یکدیگر را دفع می‌کنند و دو قطب نامشابه به سوی هم جذب می‌شوند. اما مروّجان قانون جذب دقیقا برخلاف این قانون سخن می‌گویند: «دیدگاه شما بسیار مهم است و روی احساساتتان تأثیر می‌گذارد. احساسات هم بر روی حوزه‌ی انرژی اطرافتان مؤثرند و هم زمان برای دریافت هرچه بیشتر موارد شبیه به خودشان، سفارشی به کائنات مخابره می‌کنند.»[15]

انرژی اطراف بدن که حوزه انرژی پولاریتی یا هاله بدن را شکل می‌دهد، کاملا تابع قوانین فیزیک است و تا آن‌جا که به فیزیک مربوط می‌شود، انرژی‌های نامشابه را جذب می‌کند. البته در وجود انسان غیر از عوامل فیزیکی عوامل روانی، اجتماعی، هنری و قدرت انتخاب فرد تأثیرگذار است و ممکن است برخلاف جاذبه یا دافعه فیزیکی، تحت تأثیر عوامل دیگر افراد، یکدیگر را جذب یا دفع کنند که این موضوع ارتباطی با فیزیک ندارد و ممکن است و برای تبیین آن‌ها نمی‌توانیم مباحث فیزیکی را به میان آوریم و بعد برخلاف قوانین اثبات شده‌ی آن سخن بگوییم.

پی‌نوشت:

[1]. راز، راندا برن، نشر  پیکان، 1386، ص 187.
[2]. جهان کوانتومی نوین،  تونی هی، پاتریک والترز، تهران، شرکت سهامی انتشار، ص 30.
[3]. همان، ص 76.
[4]. کوانتوم، حکایت تولد و حیاتی شگفت، بنش، هوفمان، تهران، مازیار، ص 172.
[5]. تحلیل از دیدگاه‌های فلسفی فیزیک‌دانان معاصر،  گلشنی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،  ص 91.
[6]. تائوی فیزیک، فرتیوف کاپرا، تهران، انتشارات کیهان، ص 165.
[7]. عرفان و فیزیک جدید، مایکل تالبوت، تهران، هرمس، 1390.
[8]. قانون جاذبه، مایکل لوسیر، 1388، تهران، الماس دانش، ص 9.
[9].  شاه کلید، جک کنفیلد، تهران، نسل نواندیش، 1387، ص 21.
[10]. راز، راندا برن، نشر  پیکان، 1386، ص 48.
[11]. شاه کلید، جک کنفیلد، تهران، نسل نواندیش، 1387، ص 25.
[12]. تکنولوژی فکر، علیرضا آزمندیان، ناشر مؤلف، 1388، ص 68.
[13]. قدرت، راندا برن، 1389، لیوسا، تهران،  ص 115.
[14]. راز، راندا برن، نشر پیکان، 1386، ص 202.
[15]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، فرادیدنگار، تهران، 1389، ص 30.
برای اطلاع بیشتر: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 47.

تولیدی

دیدگاه‌ها

وقتی شما به یک دوچرخه فکر(احساس داشتن)میکنید،آن را جوشکاری نمیکنید.یعنی شما از هیچ آهن نمیسازید بلکه یک دفعه دایی شما برای تولدتان یک دوچرخه به شما هدیه میدهد.یا در یک قرعه کشی یا غیره.شما فکر میکنید ما آن را میسازیم،اما از 

سلام. در قانون جذب می‌گوید شما هر چیزی را تصور کنید مثل آهن ربا جذب می شود و آن خواسته برآورده می شود. اما در مثال شما آقا محمد رضا دوچرخه را شاید دایی برای تولد یک دوچرخه بخرد و شاید نخرد و شاید اصلا چیز دیگری بخرد. یا در مثال قرعه کشی احتمال بدست آوردن آن چیز، 1 در تعداد کسانی است که در آن حضور دارند. پس این اون چیزی نیست که قانون جذب می گوید.

شما جذب رو کاملا اشتباه متوجه شدید، دوست عزیز.

سلام. آقای ناشناس وقتی سراغ تعریفات بنیان‌گذارن و مروّجان این قانون می‌رویم، همین چیزی که گفته شد بدست می‌آید. به عنوان نمونه: الف) «هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن‌را در دست‌هایت خواهی داشت.» (راز، راندا برن، 1387، راشین، تهران، ص 22.) ب) «تو همه چیز را به طرف خودت جذب می‌کنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار می‌شوی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی. مثل آهن‌ربا همه‌ی این‌ها را به طرف خودت جذب می‌کنی. به هر چه فکر کنی، همان اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو تجلّی افکار است که در ذهنت جریان دارند.»(راز، راندا برن، ترجمه اسماعیل حسینی، تهران، انتشارات راشین، 1387، ص 32) ج) «همان‌گونه که عمل جذب آهن‌ربا به آسانی انجام می‌شود؛ قانون جذب درباره‌ی شما نیز بی‌تلاش و تکاپو عمل می‌کند.» (شاه کلید، جک کنفیلد، تهران، نشر نسل نواندیش، ص 34.) دیدید که قانون جذب می‌گوید صرف تصور چیزی بدون تلاش، شما به آن چیز دست پیدا خواهید کرد. و این چیزی است که اشتباه است حال اگر شما چیز دیگری از این جملات متوجه می‌شوید، بفرمایید.

دوست خوب من نمیدونم تحصیلات شما چیه و یا آیا در دانشگاه قابل قبولی درس خوندید یا نه! اگر اندکی در مورد پدیده هارپ مطالعه کنید به خوبی معنای قانون جذب و ارتعاش رو متوجه میشید. اگر یک آنتن رادیویی امواجی به سمت یونوسفر ساطع میکند این انرژی دچار رزونانس شده و به سمت زمین برمیگردد. انرژی اولیه کم ولی انرژی برگشتی بسیار زیاد و قدرتمند است و هیچ ارتباطی به قانون انیشتین ندارد. ما در قانون جذب انرژی خیلی کم اما جهت داری ( منفی یا مثبت) ساطع میکنیم و تشدید یا رزونانس این انرژی به عهده کائنات هستش. در ثانی ما در علم شیمی میگیم که ترکیبات پلاریزه به خوبی در هم حل میشن اما اگر یکی پلار و دیگری غیر پلار باشن در هم حل نمیشن و همدیگرو دفع میکنن پس اینکه انرژی مثبت همجنس خودش رو جذب میکنه معنای علمی هم داره. لطف کنید اگر اطلاع کافی ندارید اظهار نظر نکنید. سپاس

سلام. در مقالات دیگر در همین سایت گفته شد که قانون جذب، قانون من درآوردی موهوم و گنگ است. هر کسی برای آن تعریفی می‌آورد یا می‌گوید این همان چیزی است که من می فهمم. و حال آن‌که براستی قانون جذب چیست؟ مقالات دیگر را بخوانید. ضمنا تاثیرات هارپ فقظ یک فرضیه است که هیچ توجیه علمی ندارد و صرفا مستمسک عوامانه ای است برای تئوری توطئه. بله پدیده ی هارپ نهایتا بتواند گرمای زیادی در نقطه ای از زمین ایجاد بکند نه بیشتر. حال این کجاش به جذب خواسته ها و تصورات ربط داره الله عالم!!!؟؟؟

با نظر ‌شما موافقم، و پُر واضح است که قانون جذب جز ثروت و شهرت برای مروجین آن هیچ چیزی برای عوام نداشت و نخواهد هم داشت. طرف درست حرف زدن رو بلد نیست از چهار تا جملش پنج تاش کلمه دیگه دیگه دیگه رو استفاده میکنه بعد ملت ساده لوح پشتش نماز حاجت میخونن. بله علم ثابت کرد انرژی های موافق و هم زاد همدیگر را دفع میکنند نه جذب

در فرهنگ ما هم عبارات زیادی وجود دارد مثل خواستن توانستن است گاهی برای توضیح چیزی آن را به چیزی تشبیه می کنیم مثلا دست خدا چشم خدا اما این به این معنی نیست که خدا دست و چشم داره ممکن از نظر فیزیکی قانون جذب قابل توصیف نباشه اما خداوند عالم چنان قدرتی به انسان داده که می تواند هر کاری بکند. آیا کارهای مرتاض های هندی را ندیده اید .

سلام مهدی. هیچ کسی منکر توانایی، قابلیت‌ها و قدرت‌های زیاد انسان نیست. ولی این تفکر طبق آموزه‌هایی که مدعیان و مروّجان قانون جذب برای ما تعریف کرده‌اند و آن را یک راز کشف شده توسط خودشان می‌دانند، اشتباه است. شما باید اول تعریف آن‌ها را از قانون جذب بدانید و بعدا ببینید آیا درست است یا نه. پس این‌که ما بیایم و آموزه‌های آن‌ها را با ذهنیت خودمان درست کنیم، اشتباه است. ضمنا قانون جذب همان خواستن توانستن نیست چرا که؛ در فرهنگ ما، خواستن و اراده کردن (یعنی تلاش برای اون کار) و سپس توانستن است. ولی در قانون جذب هیچ حرفی از تلاش نمی‌شود و اصلا بعضی جاها منکر تلاش برای اون کار می‌شوند و صرف تصور آن‌چیز برای دستیابی آن کار رو کافی می‌دانند. البته مقاله ای در همین سایت به صورت مستند نوشته شده است که قانون جذب همان خواستن و توانستن نیست. و لینک آن http://www.adyannet.com/fa/news/18128 می‌باشد لطفا مطالعه فرمایید. اما مرتاض؛ این اشخاص توسط ریاضت نفس (البته به صورت غیر شرعی) و یا جادو و یا سحر و یا توسط اجنه و شیاطین دست به این کارها می‌زنند که این‌ها هیچ کدام قانون جذب تعریف شده نیست. قانون جذب می‌گوید: هرچیز را در ذهنت مجسم کنی، آن‌را در دست‌هایت خواهی داشت.»(راندا برن، راز، ص 22)

تعریف قانون جذب: هر انرژی کم تراکمی، انرژی پر تراکم مشابه خود را جذب میکند. این چیزی که شما تعریف میکنید، تعریفِ قانون جذب نیست، نتیجه شه. این تعریف رو از دکتر فرهنگ در سی دی موفقیتش شنیدم. دکتر فرهنگ چند نکنه دیگه هم میگن: 1- 60 درصد سی راز درست نیست و اغراق و غلو زیاد داره. اما قاون جذب یکی از قوانین عالمه. 2- این عالم پر از قوانین مختلفه که تمام این قوانین بر زندگی ما اثر داره و اشکال اساسی راز اینه که طوری غلو میکنه که انگار فقط همین یه قانون توی عالم وجود داره. 3- «لَان شکرتم لازیدنکم» این آیه قرآن، به قانون جذب اشاره میکنه. اگر شکر کنید خدا زیاد میکنه. انرژی شکر ما یک انرژی کم تراکمه و اون لازیدنکم که خدا فرموده انرژی مشابه پر تراکمش هست.

دوست عزیز میم سلام. ما نگفتیم قانون جذب اینه!! بینید برای یک قانون علمی فکت‌های زیادی لازمه فکت صرف فرضیه است و این که ما گفتیم فکتی است که مروجین قانون جذب می‌گویند. اما این‌که میگید قانون جب یکی از قوانین عالمه خب باید اثبات بشه. ضمنا ما نگفتیم همچین قانونی نیست ما میگیم این قانون با این نظریه پردازی ها تخیلی به نظر میرسه. یه سوال الان 50 ساله از ژوزف مورفی گرفته تا الان دارن این قانون رو بیان میکنن چرا هنوز دلیل علمی برایش جذب نشده؟ آیا این صرفا برای عوام الناس است؟ پس این قانون اگر همه جا کاربرد دارد پس باید دلیل قانع کننده ای داشته باشد.

من فکر میکنم شما باید تحقیقات بیشتری در مورد قانون جذب بکنید.

باید باور داشته باشیم که ناشناخته ها بسیار است این برخورد شما با موضوع کوانتوم وقانون جذب مقداری از جنبه علمی خارج شده وجنبه احساسی پیدا کرده است.نباید به صرف اینکه موضوعی هنوز از فیلتر اثبات علمی وعینی رد نشده آن رو به این شکل به چالش کشید .مشکل کوانتوم فعلی امکانات وتجهیزات است .مطلب فیزیک کوانتومی وقانون جذب چنانچه بر پایه پنداری های دینی طرح موضوع شود با براورده شدن حوائج انسانها بوسیله دعا ها و راز ونیاز های دینی جایگاه ویژه ای پیدا می کند چه اشکالی دارد که ذات باریتعالی در حرکات مادی ویا انرزی ذرات نفوذ داشته باشد فرموده اید موضوع از علم صرف به فلسفه گرایش پیدا کرده است درست می فرماییدچون درک ما از چگونگی ومکانیزم کار با شعور وتجهیزات فعلی پایین است.مثال ساده ای می زنم فکر کنید پیامبر اسلام قصد شناساندن میکروب و ویروس را به اعراب زمان خود داشت فکر می کنم می بایست منتظر می ماند تا میکروسکوپ اختراع شود! لذا موضوع را با امکانات و شعور زمان تشریح کرد. دوست من !معنای جمله های: بخوان مرا تا اجابت کنم شما را -خواستن توانستن است - به هدف فکر کن فرصتها خود به خود در راه تو قرار میگیرند - به بدی فکر نکن چون مثل ویروس پخش می شود واول سراغ تو می اید - خوب فکر کردن چون انجام خوبی برای تو دارد و... شاید فلسفی باشد ولی شاید ریشه در فیزیک کوانتومی داشته باشد.باید منتظر بود چون فیزیک کوانتومی با دست وپا زدن در اثبات علمی افرینش وشکل گیری جهان سرانجام به وجود خدا وذاتی مستقل دست پیدا می کند.

سلام شاپور. پیشنهاد می‌کنم به شما که این مقاله را دوباره تا آخر بخونید. مسئله اینه که هنوز فضای کوانتوم آن‌طور که باید مشخص شود، نشده بعد مروجان قانون جذب میان و این مبهم (قانون جذب) رو به اون می‌چسبونن.اولا: قانون جذب چیه؟ (چرا که اصلا معلوم نیست این قانون چی است؟ هر کسی بلند میشه و یه تعریفی از آن ارائه می‌ده!) ثانیا: در مرحله بعد این نظریه کوانتوم باید از لحاظ علمی باید تجربه شود. ثالثا: بعد از فهمیدن قانون جذب و اثبات آن و فهمیدن کوانتوم و اثبات آن، تازه بررسی می‌شود اصلا این قانون با نظریه کوانتوم آیا رابطه‌ای دارند یا نه؟ پس این‌که شاید در فیزیک کوانتوم ریشه داشته باشه حرف غلطی است. بله ما منکر تأثیرحرف‌های خوب زدن، خوب فکر کردن و... نیستیم اصلا به قول شما میشه مؤیداتی بر این‌ها در روایات معصومین باشد. و هم تأیید علم روانشناسی داشته باشد. ولی این به اون معنای قانون جذب که مروّجان آن می‌گویند نیست. ضمنا در مقالاتی که در همین سایت وجود دارد گفته شد که قانون جذب همان دعا نیست، قانون جذب خواستن و توانستن نیست و... کافیه سرچ کنید.

با سلام همچنین نباید موضوعی رو که هنوز اثبات نشده، حتمی تصور کرد و با اطمینان از آن سخن گفت. و تبلیغ کرد و...بهره برداری... این ما هستیم که با اعتقادات دینیمون داریم قانون جذب رو توجیه و می پذیریم. من با جزئیات و تفاوتهاش کاری ندارم و فرض اینکه شما کاملا درست بیان کرده باشید، وقتی چیزی قبلا دردین ما بیان شده و وجود دارد و ما قبول داریم چه لزومی دارد که اسمش را بگذاریم قانون جذب؟ و حرف از کئنات بزنیم و... بیشتر به نظر می رسد هدف کمرنگ کردن اسلام و اتفاقا منحرف کردن مردم باشد. و گمراه کردن عده ای که آشنایی با دین ندارند، باشد.

سلام. بله احسنت. و شاید به این خاطر است که خلاء انسان از معنویت را می‌خواهند به گونه ای حل کنند دست به دامن تفسیرهایی غیرعقلانی زده اند

سلام مجدد مقاله رو خوندم نیازی به سرچ هم نیست تا مطالب دیگران را برای دیگران ارسال کنم.منظورم این بود که بعضی جاها را اشتباه نریم اثبات یک مسئله فرا ماده با استفاده از فرمول علمی که برای اجرام است به نظر منطقی نیست فرمول نسبیت برای جرم صرف است نه برای خواب و رویا !شما در تلی پاتی و جابجای اشیاء با ذهن، چه چیزی رو ضرب در چیز دیگه می کنی تا حرکت یا انتقال رو توجیه کنید؟ می بینید که درهر شرایطی حداقل یک مجهول دارد. الان فیزیک در حال بررسی این موضوع است که شما با هر تصمیمی که می گیرید یک دریچه ، درگاه ویا بعد دیگه ای از زمان (ویا تقدیر وسرنوشت) رو رقم می زنید و دری رو باز می کنید یعنی بارهای ذهنی شخص بارهای هم جهت خود را پیدا می کند وسایر بارهای هم جهت ذهن شما همسو با سایر بارهای هم جنس یک مسیر را برای شما فراهم می کند . به نظر من هم مسخره است ولی همینه که هست چون ذهن ودرک من پایینه و ابزار سنجش موضوع را ندارم ( نه اینکه نمی فهمم چون ایدئولوژی های مادی وغیر مادی سالهاست در ایخصوص در حال بحث وگفتگو هستند و درجایی این کم میاره ودر جای دیگه اون )شاید چند سال دیگه از 2*2 هم درکش راحت تر وقابل سنجش تر باشد یعنی فرکانس چیز های ایدآل (اصلاً غیر ایدآل) رو با فرکانس خودمون مچ کنیم اون رو در یک بعد زمانی ومکانی در مسیر خودمون قرار بدیم. خنده داره به نظر می رسه نه؟! این رو بهش میگن درگیری کوپرنیکی که نتونی چیزی رو در یک بازه زمانی بلند مدت به کسی اثبات کنی و بهت بگن دیوانه وکلاهبردار و...! مثل کسی که قیافه یک جانور عجیب وغریب رو که فقط خودت دیدی رو بخواهی به دیگران بفهمونی. هرکسی یک شکل برات می کشه ! همه هم شکلی رو که میکشی مسخره می کنن!.من منظورم این بود نه اینکه مروجان قانون جذب چی می گن باید!فرصت داد!صدها سال می گفتن زمین صاف است وهرکسی حرفی زد سوزانده شد ولی بعدها گفتند صاف بود و گرد شد پس باید به ناشناخته ها برای اثبات فرصت داده نه اینکه فردا ما هم بگیم قبلاً صاف بود وحالا گرد شد!. حق با شماست شما می فرمایید فرصت می دم ولی بصورت عاقلانه.

سلام دوست عزیز شاپور. من از این لینک‌ها صحبت کردم «http://www.adyannet.com/fa/news/18138» « http://www.adyannet.com/fa/news/18128» بله من گفتم که باید اون مراحل اثبات بشوند و بعد یک قانون رو پذیرفت. و این‌که بیاییم و بخواهیم با دوتا قانون که هنوز علم به آن نرسیده، مخ مردم رو بزنیم و اونها رو به بازی بگیریم و بخواهیم افراد سرگشته رو به موفقیت برسانیم این کار درستی نیست و تمام نقد ما به این است. پس ما فرصت میدیم تا اونها اثبات کنن که قانون جذب چیه و اثبات کنند که ربط به کوانتوم دارد و بعد بیان ترویجش دهند. اما این‌که همینجوری بخواهند آسمون ریسمون به هم ببافند این درست نیست.

درود بذر شما و علم شما چقدر زیبا بود نظرتان. من درک کردم و درونن خودم فهمیدم چون عقل من هم همین را تایید میکنه. مثل تکان دادن سیم برنجی نازک با ذهن یا تکان دادن نخی که مهره ای از آن اویزان است با ذهن و قدرت تفکر! فضاهای مورفوژنیک و تاثیر ذهن بر آن به تنهایی دلیل محکمی برای اثبات این مهم است

سلام من هم در راستای شما صحبت می کنم ولی به یک شکل دیگه .هر دوی ما اعتقاد داریم که باید اثبات بشه ولی یکی میگه اصلاً بیخال بشیم تا ثابت بشه یکی میگه بیخیال نشیم عاقلانه رفتار کنیم شاید ثابت بشه . علی ایحال در یک مسیر هستیم ولی با دو قطب نما در حال حرکت! از این بابت خوشحالم . نظر شما محترم ونظر من هم شاید.... !این نظریه مسئولیت تمام حکومت ها را در فبال آحاد جامعه کم می کنه وباعث خود ارضایی جامعه وگاهاً انحراف آنها ودر همان دورهای بالندگی انسانی باعث از دست رفتن فرصت هایی که باید برای ان برنامه ریزی میکردند، میشه .حالا اگه برنامه ریزی کردی موفق شدی معتقدین نظریه میگن قانون جذب بود واگر هم نشد میگن پالسی که فرستادی خطا بود وباید ال وبل می کردی که نکردی. من هم این رو قبول دارم که جهان چهان برنامه ریزی است نه جهان آخ اگه بشه چی میشه. ولی بیا اسمون ریسمون کنیم:آثار چند تا شهاب سنگ رو زمینه؟ اثرات زیستی اون هم که مشخصه حالا اگه گفتن وضعیت اجرام اسمانی نشون میده همچین اتفاقی دوباره میوفته(2012) باید بگیم چه بی معنی کی میگه جهان نابود میشه ؟یا باید یکی دوتا از موشکهای قاره بیما یا دو تاسفینه با موتور های فوق قوی آماده داشت تا وقتی شهاب سنگه اومد بذاریم روی اون ومدار گردش اون رو تغییر بدیم یا مثل توی فیلم های هالیوودی بزنیم داغونش کنیم؟ راستی اگه منتظر اثبات بشیم چی میشه!؟ اینه که می گم هر دو در یک مسیر هستیم. به یک مسیحی میگن چرا میای کلیسا دعا می کنی ونماز می خونی ؟ میگه در هر صورت ضرری نمی کنم.

سلام شاپور. نمیدونم شاید اشکال از طرز بیان من هست. نه من نمی‌گم بی‌خیال بشیم! عجب، منم میگم عاقلانه برخورد کنیم! این‌که شاید ثابت بشه نشد حرف! بله همه‌ی ما در یک مسیر هستیم اصلا کل جهان در یک مسیر هستند. ببینید میدونید اشکال کار کجاست؟ اشکال کار اونجایی است که قانون جذب تعریف مشخصی ندارد، هر کسی از هرگوشه جهان میاد و چیزی به اون اضافه می‌کنه! ولی بر اساس گفته‌های بنیان‌گذاران این قانون این قانون، نه رازی است که تازه کشف شده، و نه قراره این زندگی ما رو متحول کنه و.... بله در یک مسیر هستیم، چون اساس، دین ماست. و دین ما می‌گوید قبل از نابودی این جهان قراره اتفاقاتی بیفتد و وقایع 2012 تا 10000000 اگه اون اتفاقات نیفته این زمین نابود نمیشود (این اون چیزی هست که برای ما ثابت شده است و به آن اعتقاد داریم ولازم به ثابت شدن چیز دیگری نیست)

سلام وعرض خسته نباشید مطالب شما بسیار مفید بود من به قانون جذب اعتقد زیادی داشتم اما وقتی میدیدم کارهایی رو که میکنم و رفتارهایی رو که برای جذب چیزی انجام میدم بیفایزس به این فکر افتادم که به تحقیق بپردازم و وقتی مطالب شمارو خوندم فهمیدم سخن شما عقلانی تر ومنطقی تر از قانون جذبه

سلام. سوگند. تشکر از این‌که با این مجموعه تماس برقرار کرده‌اید و از این‌که با پیام‌های خودتان به ما دلگرمی می‌دهید سپاس‌گذاریم

سلام !چقدر جبری ما موضوع برخورد می کنی اگز قراربود این جمله شما که فرمودید: (دین اون چیزی هست که برای ما ثابت شده است و به آن اعتقاد داریم ولازم به ثابت شدن چیز دیگری نیست) درست باشه که از ادم تا خاتم انبیا رو نداشتیم ! یعنی این همه تغییر وتحول دینی در راه یک معبود رو نداشتیم ! عاقلانه ای که من میگم به این معنا نیست که از بیخ وبن یک چیزی رو طرد کنیم!عاقلانه من اینه راهی رو پیش بریم که به هیچ عنوان از کسی عذر خواهی نکنیم. فرصت بدیم و اگه توان اثبات با ادله محکم رو داریم موضوع رو تکمیل ویا نفی کنیم !دوستانی در ایران هستند که الان دارن این تئوری جذب رو به شاعران و فلاسفه ایرانی ربط میدهند یعنی موضوع رو قبول دارن ولی به شکل ایرانی! ومی گویند این موضوع را ما قبلاً گفتیم واین چیر تازه ای نیست (یعنی یک چیزی قابل اثبات توش هست) شما هم اشاره کردید:( این قانون ،نه رازی است که تازه کشف شده و...، ) راستی این راز که صحبت آن را کردید چیست؟ شما هم دارید از یک راز که تازه نیست وریشه در گذشته هم داره صحبت می کنید خوب راز زاره دیگه یکسری نکات نامعلوم ونامشخص داره کسی حرفش رو نمی زنه وچیزی ازش نمی دونه چون راز رازه . مگه اشکالی داره که کسی ویا گروهی بیایند واین راز رو به این شکل به مردم (که اصلاً حوصله فکر کردن به چنین چیزی وبه این شکل را ندارند چون اسیر روزمره گی هستند ،مطرح کنه مثل یک کالای رقابتی لوکس آن را رونمایی کنن؟ شما یکبار یک موضوع غیر مادی رو با قوانین مادی تفسیر می کنید وجای دیگر موضوع مادی رو با موارد غیر مادی !؟ من هم میگی ما هزاران سال از طریع دعاو راز ونیازمان با خدا وائمه به حوائج خودمان رسیده ایم و ما را از بلایا هم دور نگهداشته ، ولی خوب چی!؟ این که اثبات چگونگی فعل وانفعال موضوع نیست.برای دعا هم حالت خاص ،زمان ومکان خاص وآداب خاص لازم است. چرا این موارد لازم است؟ حتماٌ گذشته از ایمان قلبی به خالق،آن شرایط خاصباید دلیل علمی داشته باشد ؟ شاید این همان مصداق سخن"" برای رسیدن به خدا به نعداد تمام ادم ها راه است،"" باشه که اگه همه ادمها بجای باز کردن یک معبر برای خودشان بصورت دسته جمعی یک معبر بزرگتر را باز کنند دنیا را گلستان می کنند. شاید خدا می خواهد ما راهی پیدا کنیم و زودتر عروج کنیم ؟ فرمودید چون اعتقاد به حضرت مهدی (عج) و رستاخیز راداریم پس شهاب سنگ به زمین نمی خوره واگه بخور ه اون رو نابود نابود نمی کنه!؟ باید بپرسم رسالت پیامبر خاتم و ناجی انسانها مهدی موعود از روز خلقت به فرشتگان وحضرت ادم بشارت داده شده بود پس چرا چند بار شهاب سنگ به زمین خورد؟ چرا قوم عاد وثمود از روی زمین محو شدند ؟ واصلاً چرا آیه واعدوالهم ماستطعتم من قوه نازیل شده؟ موارد علمی واعتقادی رو با هم قاطی نکنیم چون اینغلط جریان زیاد می شه. کمونیسته داشت با مسلمونه بحث می کرد هی کمونیسته از کاپیتال مارکس فاکت می اورد مسلمونه میگه من میگم شما کافر هستید و باید اسلام بیارید و کشتن شما مباحه وحالا تو هی میگی بیا من رو بکش کتاب کاپیتال رو اتش بزن و خود مارکس رو هم بکش ! مسلمان یعنی شجاع،عاقل وصبور

سلام. شاپور. جبری در کار نیست. من این موضوع رو فقط برای واقعه 2012 گفتم و بس. در ثانی من از همون اول گفتم که شما این دوتا لینک که فرستادم رو بخونید تا ببینید فرق بین دعا و قانون جذب رو ولی شما گوش ... . اما در مورد این‌که گفتید از بیخ بیایم طرد کنیم نه کی گفته! اونا اومدن ارائه دادن و ما در فضایی کاملا منصفانه به نقد اون نشستیم. و در این نقدها به چیزی جز یک قانون من درآوردی چیز دیگری نیافتیم(البته اون قانونی که بنیان‌گذارانش می‌گویند) اما در مورد این‌که گفتید راز .... . عزیز من اونا میگن این رازی هست که ما آشکارش کردیم. ما میگیم اون راز چیه؟ اونا میگن شما با تصور در ذهن میتونی به اون چیزی که می‌خواهید، برسید و بدون تلاش برای اون کار!!! خب ما می‌گیم نه همچین چیزی که شما میگید نیست. مگه میشه بدون تلاش چیزی بدست آورد. بعضیا بعدش اومدن گفتن نه باید تلاش هم باشه به همراه تصور در ذهن!!! خب ما این‌جا میگیم این که دیگه رازی نیست که تمام دنیا را با حرفهای خودتون به اون سرگرم کردید. این رو عمه فلانی هم میدونه که با عزم جدی و تلاش میشه به هر چیزی رسید. پس این دیگه راز نیست. که اسمش رو بزاریم کشف رازی بزرگ و.... و از مردم اخاذی کنیم و... در مورد شهاب سنگ که خود شما بحثش رو کشیدید وسط یه نکته بگم که در همه وقایع اهل زمین نابود نشدند اونا داعی این بودن که زمین نابود می‌شود در ثانی من منکر علم و عقل نیستم بله باید یه چیزای به وسیله علم ثابت بشه. و این را صرفا برای این‌که این اعتقاد آنان پوچ است گفتم همین در آخر برادر مسلمان و شجاع و عاقل و صبورم. من فکر می‌کنم شما کتاب‌های ترویج راز (راندا برن یا جک کینفیلد) رو با دید خودشان نه دید اسلامی، بخوانید. من احساسم اینه که قسمت زیادی از صحبت‌های ما حل میشه.

سلام سوگند محترم من هم تشکر می کنم خوشحالم که با ما هستی

سلام ، فکر می کنم در این مورد دیگه مزاحم نشم . شما میگید مگه میشه بدون تلاش چیزی بدست آورد. من می گم وقتی یک نفر بدون هیچ زحمتی وفقط با ایمان خدا و توکل به اون به شفا و حل مشکلاتش می رسه و ایمان قلبی به معبود که هیچ وزنی نداره وجای زیادی نمی گیره!شما می گی کتاب رو بخون دارن بی قافیه شعر میگن .من میگم بی قافیه شعر گفتن هم یک سبکه. شما می گی این چی که اسمش رو بزاریم کشف رازی بزرگ و.... و از مردم اخاذی کنیم و... من می گم خیلی از طرحها ونوشته های لئوناردو داوینچی رو هم می گفتن متقلبانه است تا از دربار پول مفت بگیره وبعداً شد تانک-زیر دریایی- گلایدروهلی کوپتر و...!شما میگی این که دیگه رازی نیست که تمام دنیا را با حرفهای خودتون به اون سرگرم کردید. من می گم یک خلاء ،اقتصادی،اخلاقی ومذهبی در مردم وجود داره که ازاین روش ها الهام می گیرن وسمتش میرن!شما میگی کتاب‌های ترویج راز (راندا برن یا جک کینفیلد) رو با دید خودشان نه دید اسلامی، بخوانید من میگم شما که دعا رو علمی اش کردی و فرق اون روبا جذب می دونی شاید جذبی ها کله شون را رو به اسمون هم می کنن و نتیجه هم میگیرن چون خدا میگه بخوان مرا تا اجابت کنم شما را ! شما میگی چرته من میگم فرصت بده ! شما میگی دعا و این جذب با هم فرق دارن من می گم از کجا می دونی !شما میگی این موضوع ربطی به علم نداره من میگم پس چرا فرموله ش می کنی ودعا رو تعریف می کنی ولی این رو استثناء !شما می گی تعریف مشخصی نداره من میگم شاید تجهیزات ودرک نسبت به موضوع کمه!شما میگی وقایع 2012 تا 10000000 اگه اون اتفاقات نیفته این زمین نابود نمیشود ( این اون چیزی هست که برای ما ثابت شده است و به آن اعتقاد داریم ولازم به ثابت شدن چیز دیگری نیست- شما در متن قبلی این رو نوشته فکر کنم منظورتان اعتقاد وایمان به خدا بود) من میگم نشد، اینجا که ماده وغیره ماده با هم قاطی شد! شما میگی این جریان من درآوردی است من میگم وقتی افسانه سازی وخرافات بالا میگیره با شرایط اجتماع همخوانی داره پس نیازی هست که هنوز ارضاء نشده و باید روی اون کار کرد! شما میگی هرکی مدرک تحصیلی داشته باشه اجازه کار داره من میگم مدرک هست کار نیست که اجازش !شما میگی سی دی رو ببین یا کتاب رو بخون چون احساسم اینه که قسمت زیادی از صحبت‌های ما حل میشه من می گم خوندم وما با هم مشکلی که حل بشه!شما می گی ادله کافی دارم من میگم من هم دارم ولی نه برای همه اش پس من بهش وقت میدم چون ادله کافی ندارم و با حرف هم نمیشه مسایل غیر مادی رو اثبات کرد!شما میگی اثبات نمی خواد مردوده من میگم مگر اینکه مادی و قابل اثبات و با تجهیزات کافی ودرک مناسب باشه! شما می گی شاید من درطرح مطلب به شما مسیر رو اشتباه می رم من می گم هردو توی یک مسیریم ولی تو جهت های که بعداً به هم می رسیم! و هی میگم میگی نمیشه هی میگم میگی نمیشه.....

سلام برای این طومار من یه جواب دارم. ما فرصت دادیم و حرف هایی زده اند و ما گوش کردیم و الان داریم حرف‌های اونها رو نقد و بررسی میکنیم همین. ضمنا 1. من در مشترکات راه من و شما خدشه ای وارد نکردم. اگر خدشه ای هم بوده به این قانون بوده.2. درخواست از خدا و رسیدن به ایمان در اسلام و درخواست از کائنات (که خودشان می‌گویند هرچی اسمش را می‌خواهی بگذار؛ خدا، بت، و...) در قانون جذب از زمین تا آسمان فرقشون هست.

برادر عزیز شما اصلا از قانون جذب برداشت درستی ندارید هیچگاه در این قانون به شما گفته نشده که بدون انجام کاری به تمام خواسته ها خواهیم رسید بلکه احساس انرا جذب میکنیم شما اگر به دوچرخه با شرایط مطابق با قوانین جذب فکر کنید و به خود احساس داشتن بدهید انرا بدست خواهید اورد هیچ کدام از اساتید جذب ادعای ظاهر شدن اجسام در زندگی بدون انجام کاری ندارند قانون جذب بر اساس احساس شما عمل میکند شما اگر مدام فکر کنید و تخیلات داشته باشید ولی احساس واقعی داشتن را در خود به وجود نیاورید هیچ اتفاقی نمی افتد شما باید مطالعاتتان را بیشتر کنید و نیز از منابع معتبر استفاده کنید من بعید میدونم که شما از کتابهایی که ذکر کرده اید مطالعه ای داشته باشید چون به هیچ نحوه به عدم کار فیزیکی هیچکس معتقد نیست شما احساس داشتن هدفی را داشته باشید ان احساس با روشهای مختلف وارد زندگی شما میشود کار فیزیکی در نهایت باید انجام گیرد ولی با قانون جذب خیلی راحت تر به اهداف میرسید

سلام مهدی. برادر گرامی؛ من از جملات تئوری پردازان قانون جذب برای شما چند تیکه رو می‌آورم با آدرسشان، خودتان قضاوت کنید؛ (که دچار توجیحات نشویم) «همان‌گونه که عمل جذب آهن‌ربا به آسانی انجام می‌شود؛ قانون جذب درباره‌ی شما نیز بی‌تلاش و تکاپو عمل می‌کند.» (شاه کلید، جک کنفیلد، تهران، نشر نسل نواندیش، ص 34.) «کائنات غلام حلقه به‌گوش و غول چراغ جادو هستند» (راز، راندا برن، ترجمه اسماعیل حسینی، راشین، تهران، 1386، ص 84.) «هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن‌را در دست‌هایت خواهی داشت.» (راز، راندا برن، 1387، راشین، تهران، ص 22.) «تو همه چیز را به طرف خودت جذب می‌کنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار می‌شوی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی. مثل آهن‌ربا همه‌ی این‌ها را به طرف خودت جذب می‌کنی. به هر چه فکر کنی، همان اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو تجلّی افکار است که در ذهنت جریان دارند.» راز، راندا برن، ترجمه اسماعیل حسینی، تهران، انتشارات راشین، 1387، ص32. من یه سوال دارم؛ اگه قانون جذب، تصور درست در ذهن به همراه تلاش است، خب این رو که خاله قزی هم می‌دونست. پس این چه رازی است که این ها میگویند ما کشفش کردیم؟ آیا شما نمی‌دانستید برای کارهایتان اول باید فکر کنید و تصور کنید هدف را و سپس تلاش کنید؟ عزیز من قرائت اونها از غول چراغ جادو چیه؟ اصلا کارایی غول چراغ جادو در برنامه کودک چیه؟ شما آرزو کن؛ پدیدار می‌شود. غیر اینه؟؟؟ فقط یه جمله بگم «این‌ها دارن با تخیل مردم بازی می‌کنن.»

شما درست می گویید، ولی در همین تعریفی که خودتان از جذب کردید هم، حتی اندکی از کار فیزیکی اسم برده نشده. در حالیکه قانون قانونه قرار نیست هرکسی برای خودش کم و زیادش کنه وبعد بگه الان درسته. یا جذب رو اگه اینمدلی انجام بدیم جواب میده. بحث سر اینه که اونایی که اون قانون رو معرفی کردن، چه جوری عنوانش کردن؟ و آیا درسته یا نه؟

سلام اقا مهدی من با شما موافقم برخی از دوستان ،متن «همان‌گونه که عمل جذب آهن‌ربا به آسانی انجام می‌شود؛ قانون جذب درباره‌ی شما نیز بی‌تلاش و تکاپو عمل می‌کند.» را بدون دقت به موارد گفته شده قبل وبعد ان بررسی می کنند.شما وقتی بر روی هدف متمرکز می شوید با شخصی که بر روی هدف متمرکز نیست فرق دارید .به این شکل که تمرکز بر هدف دارای شاخصه های شناسایی هدف هم هست یعنی شما فرصتهایی که بر مبنای هدفی که دارید در کنار شماست را بهتر شناخته وان را در مسیر هدف بکار می گیرید ولی شخصی که هدف را شناسایی نکرده است و نمی دواند چه می خواهد شناختی هم نسبت به ابزاری که نیاز است(چه رسد به شناسایی فرصت ها)ندارد تا به هدف اش برسد .این فرصتهابرای همه هست بصورت مساوی ولی تفاوت در پتانسیل افراد برای شناخت خود ونیازهاست مثال کسی در اداره ای مشغول به کار است و ارزوی درس خواندن دارد عشق به پیشرفت درسی که اورا به راس هرم چارتی (پست ومقام)نزدیک میکند واین پیشرفت تاثیر بر رفاه زندگی او نیز دارد و او ازفکر به ان قلبش فشرده می شود و یکی از ارزوها وآمال اوست یعنی هدف مشخص است وضمناً بطور نسبی واتوماتیک خود را به ابزار مورد نیاز نزدیک می کند (خواندن کتابهای ، مقالات و حتی خبرهای مرتبط با هدف )زیرا این علاقه در او نهادینه شده است حالا وقتی اعلام می شود سهمیه ای برای دانشگاه در اداره محیا است او سریعتر از کسی که این فرصت برابر را داشته ولی نیازی به ان نداشته به ان فکر نکرده وفرصتها را شناسایی نکرده، عمل می کند چون یک فرصت نصیب او شده وقبلاً فرصت را می شناخته ومنتظر تون بوده .مگر می شود کسی دوچرخه بخواهد وبه آن فکر نکرده باشد وبا با نگاه به دوچرخه ها به دیگران که ابزار انجام کار هستند نفهمانده باشد که دوچرخه دوست دارد حالا به این نفر بگویند عیدی چی می خواهی ویا در پرسش نامه یک لاتاری نوشته باشند اگه برنده شدی چی می خوای واگه در مدرسه رتبه خوبی گرفت وپول به اون دادن وچیزی که دوست داری بخر و ...به نظر شما چی می خره؟ به نظرتان میکروسکوپ؟ خوب معلومه که دوچرخه می خره! ابزار بود فرصت هم بود و با هدفی هم که داشت منطبق شد. برادر وخواهر طرف هم همین شرایط رو به صورت برابر داشتند ولی هوسی برای دوچرخه نداشتند ولی برای اون این جریان در ناباوری اتفاق افتاده است.(البته وقتی آدم آسمون وریسمون می کنه چیزهای تفسیری هم پیش می یاد مثلاً حرفهای من! یعنی یارو که تصادف می کنه ومی میره ویا بچه اش مریض میشه آرزوی کسی بوده؟ ویا ورشکست میشه ویا کلاهش رو برمی دارن،آرزوی خودش بوده؟ ویا آرزوی یکی دیگه ؟آرزوی خودش که حتماً نبوده .یعنی اگه تاثیر جذب باشه با این قانون جذب میشه کسی رو هم کشت ویا هواپیما رو انداخت وجلوی سیل رو گرفت؟ اینجا موضوع عقیدتی واز علم خارج میشه وجریان مشیعت الهی وغیره ورود میکنه باید همین کارو کردچون به سختی میشه توجیهی برای این موضوعات پیدا کرد) از قدیم گفتن ومی گن که آرزوهات رو خوب وبزرگ بخواه چون مرغ آمین گو بالای سرته ،حالا فیزیک داره این جمله رو توضیح می ده که آیا فعل وانفعالی ذهنی ما پالس بخصوصی داره که میتونه پالس های همگرا رو با توجه به هدف ما در یک جهت قرار بده یا این پالسها با پالس های دیگران قاطی میشه واگه میشه اثرات اون چیه؟خوب بگذار فیزیک اینکار رو بکنه این جریان که به آدم عاقل آسیبی نمی زنه وما کنار زندگی روزمره وباسعی و تلاش خودمون زندگی مون رو می کنیم و از این شیوه ونگرش به زندگی (یا به شکلی دیگر خواستن) هم استقبال می کنیم .چرا وقتی این همه راه برای خواستن هست این یکی کنار اونا نباشه؟این همه سیاره وستاره دارن کنار هم می چرخن حالا این نظریه هم کناره نظریه های دیگه کارش رو بکنه ،مگه چی میشه؟من که عاقلم !خوب رو از بد ودرست رو از نادرست تشخیص می دم. راستی به فکر یک تلویزیون 55 اینچ وسینمای خانواده با یک برند خوب بودم شرکت ما اعلام کرد اینها رو از دم قسط است و می تونی بری وبرداری ومن هم برداشتم. ولی حالا کی می خواد تا یک سال قسط بده؟

سلام شاپور. این یه توجیح برای کلام ایشون هست و البته توجیحی غیر مربوط. توضحاتتون چیزی نیست که قانون جذب می‌گوید. ضمنا در عین تبریک به خاطر رسیدن به آرزویتان و خریدن تلوزیون، آدم عاقل که خوب و بد رو تشخیص میده، آرزو ها بعضی هاشون دست یافتنی هستند و بعضی ها نه! اما یه سوال: اگر یک فرد در زمان واحد و در مکان واحد با تمام قوانین و ضوابط قانون جذب و بدرستی، تصور کند باران ببارد و فرد دیگر با همان شرایط یعنی در زمان و مکان فرد اول تصور کند که باران نبارد، قانون جذب برای کدام یک عمل می‌کند؟ باران می‌بارد طبق خواسته اولی؟ یا نمی بارد طبق خواسته دومی؟

شما گفتین: «اگر یک فرد در زمان واحد و در مکان واحد با تمام قوانین و ضوابط قانون جذب و بدرستی، تصور کند باران ببارد و فرد دیگر با همان شرایط یعنی در زمان و مکان فرد اول تصور کند که باران نبارد، قانون جذب برای کدام یک عمل می‌کند؟ باران می‌بارد طبق خواسته اولی؟ یا نمی بارد طبق خواسته دومی؟» جواب اینه کسی که قدرتمند تر باشه و تخیل قوی تر و احساس مثبت تر داشته باشه. به عوامل و قانونهای دیگه هم بستگی داره. دکتر فرهنگ میگه این عالم قوانین مختلفی داره، فقط که قانون جذب نیست. قانون جذب هم برای عملکرد احتیاج به شرایط و مقدمات مختلف داره. مثلا فردی که آرامشش بیشتر، تخیلش قوی تر. احساسش عمیق تر، باشه و خودش آدم مثبت تری باشه و... و... و... قدرت جذب بیشتری خواهد داشت.

سلام دوست عزیز فرض محال که محال نیست! درسته؟ من دارم میگم بر فرض یکسانی هردو در همه شرایط. وقتی میگم در همه شرایط اینکه میگید احساس عمیق و... یعنی خوب جمله ی من رو نخوندی! شما پس باید اینو جواب بدی در مورد کدوم عمل میکنه؟

سلام و عرض ادب. بیایم سوال شمارو جور دیگه ای با عقاید و افکار شما مطرح کنیم و جوابش رو از شما بخواهیم. مثلا اگر دو نفر در دربی ، یکی دعا کند استقلال ببر و یکی دعا کند پرسپولیس، کدام دعا برآورده می شود. خواهشا با الفاظ بازی نکنین و نگین این استثنا هست و اونی که بهتر بازی کنه( چه بسا خیلی مواقع تیمی یا فردی که بهتر بازی میکنه می بازه). می خواستم نظرتونو (بصورت واضح) درباره طی الارض علمایی مانند ایت الله کوهستانی و ... بدونم که دقیقا تایید مبحث کوانتوم هست. چقدر انرژی واسه ناپدیدکردن و ظاهرشدن درجای دیگر (با فرسنگ ها فاصله) نیازه؟ و چطور باید اون انرژی را تامین کرد؟ میشه یه ادمو با فکر جابجا کرد ولی یه دوچرخه یا ماشین یا ... رو نمیشه ظاهر کرد؟ نظرتونو درباره کرامات اهل بیت بگین که با هیچ قانون فیزیک (در حد فهم امروز) نمیشه تایید کرد. شکافتن دریا با کدام قوانین فیزیک تایید میشه. اونها اگه چیزی گفتن براساس سالها تحقیق و بررسی روی قران و روایات ما بوده. امثال ما فقط واسه شب امتحان اون مطالبو میخوندیم ولی اونا از درونش علم و قانونی رو استخراج کردن.

باسلام من هر موقع که دلم برای کسی تنگ میشه ١دقیقه تمرکز میکنم و محال ممکنه تماس نگیره

سلام خانم فاطمه. تله‌پاتی به اندازه‌ای محدود پذیرفته شده هم توسط علم و هم تجربه. و این قانون جذب نیست. قانون جذب می‌گوید هرچیزی را تصور کنی، ظاهر می‌شود. (مثل غول چراغ جادو)!!! (راندا برن) این اون چیزی است که نقد می شود.

سرکار خانم فاطمه چطور میشه از فاصله کیلومترها شخصی رو از خطر آگاه کنی مثلاً به اون بگی دلم داره شور می زنه لطفاً امروز کمی مرافب خودت باش یا صحنه ای رو ببینی وبگی من این رو قبلاً دید واگه این کار رو بکنم اینطوری میشه پس اینکارو نمی کنم (یعنی پالس های همگراه دریافت کنی ویا بفرستی) ولی نمی تونیم ارزوهای خودمان رو از طریق پالس های همگراه به خودمان ویا دیگران تعمیم بدیم؟ پس شاید بشه.هیچکس نزدیکی ودوری این موضوعات رو از هم نمی دونه وسعی دارند بشکلی اون رو نفی ویا تایید کنند در هر دو مورد هم جذب وهم تله پاتی موارد دیده شده ولی تله پاتی چون قابل رویت واحساس است پس درک وپذیرش آن برای عوام راحت تر است. به شما خیلی صریح جواب دادند این موضوع تله پاتی وحس ششم است وسریع وآنی موضوع شما را به آن ربط دادند و تلی پاتی ویا اتفاقی بودن ویا موضوع حذب بودن یا نبودن آن یکباره حل شد!شما سعی کن و بر روی مواردی که به آن علاقه داری تمرکز کن شاید شد ! اگر شد روی چیز دیگه نمرکز کن، شاید شما بهتر از بقیه روی خواسته هات زوم می کنی اصلاً شاید تله پاتی هم به نوعی در قانون جذب باشه وبا هم درگیر باشن ما که چیزی نمی دونیم و شاید شما اولین نفری در دنیا باشی که به وابستگی تله پاتی وجذب با همدیگر اشاره کردی .هیچکس این رو نمی دونه .

سلام. از مشکلات قانون جذب اینه که هرکی بلند میشه یه تعریف خاصی ازش میکنه(مثل آقای شاپور عزیز) و این قانون دارای یه چهارچوب معین نیست. یکی میگه شاید تله پاتی باشه!، یکی میگه همون دعاست!، یکی میگه همون خواستن توانستنه!، یکی میگه همون توسله!، و.... اما ما باید بریم سراغ خواستگاه مطلب در بیان بنیان‌گذاران این قانون. که با بررسی مطالب آنان با هیچ کدام از قضایای گفته شده مطابق نیست؛ بلکه یک توهم با دُز بالاست. ضمنا ما نمی‌تونیم ببینیم هر خزعبلاتی به نام علم و قانون و معنویت وارد جامعه بشود و بعد صبر کنیم که آیا این اثبات شود یا نه. یه عده هم بیان از این آب گل آلود ماهی بگیرن و مردم رو سرکیسه کنند.

سلام هنوز هم می گویم باید به علم فرصت داد وعقل ما تا زمانی که اشراف به حقایق پیدا نکرده وکامل نشده باید به موضوعات علمی که ابزار کاملی برای اثبات خود ندارند زمان بدهد تاریخ گواه خزعبل خواندن فکر ونظر مردم بوده وفاکتهای تاریخی زیادی در این مورد داریم که بعدها خزعبل خوان ها تعدیل نظر کردند ولی عذر خواهی نکردند ! مردم خودشان باید اگاه ومنطقی باشند تا نیازی به ناجی نباشه که اونها رو از جهل نجات بده !حقیر کی عرض کردم باید دو دستی خودمان را تسلیم یک نظریه کنیم ومنتظر درست یا غلط بودن اون باشیم؟ بنده گفتم وباز هم میگم باچیزی که هیچ ساختاری وبه هم نمی ریزه وتاثیر ی بر روی چیزی ندارد باید عاقلانه رفتار کرد و به دنبال پازل های گمشده بود وباز هم می گم این نظریه نکات قابل توجه داره همانطور که نکات قابل نهی هم داره .ما باید درک درستی از موضوع پیدا کنیم. کسی هم بلند نشده تا تعریف خاصی بده !این برداشت هرکسی با تعلقات خاطر خودش از موضوع است !من قبلاًعرض کردم وقتی بدون هیچ تعقلی پناه بردن به خرافات وپرداختن به افسانه گویی زیاد میشه معنی اش ب این است که فاصله طبقاتی وقدرت ونفوذ قشرهای مختلف جامغه با هم زیادترشده واین نظریه حداقل از این منظر باخودش پیامی دارد و به همین دلیل هم توانسته جایگاه خودش رو پیدا کند. یعنی هرچند اثبات نشده که علمی هست ویا نیست، حداقل باخودش بار جامعه شناختی وفلسفی داره . موضوع آب گل آلود و ماهی میگیری که فرمودید، مگر جای گفته اند که اگه ارزو کزدی وشد باید درصدی از کل ارزوی برآورده شده را به جایی واریز کنید ویا مثل کوئستی ها باید جندنفر رو زیر مجموعه کنید؟خدا همه رو ببخشد وبیامرزد که از یکنفر یک سی دی راز کپی رایت می گیریم ومفتکی به خیلی ها می دهیم و دانلود رایگان از کل مطلب را هم تا حالا مفت ومجانی برای هم ردوبدل کرده ایمم و بدبخت مولف کتاب! این موضوع چه آب گل الود وماهی گرفتنی برای کسی دارد ؟بله اگر بعنوان یک کانون و با نگرش فکری خاص بخواهد وارد بشود وعضو گیری کند و حق عضویت بگبرد وساختار تشکیلاتی وعقیدتی بخودش بدهد ان یک چیز دیگری است ! وتازه خیلی از همین کسانی که الان میگویند نظریه خوبی است از ان رو بر میگردانند .الان هم که بعضی ها به ان فکر می کنند به دلیل این است که چارچوب عقیدتی خاصی ندارد وچیزی رو به کسی تحمیل نمی کند و فقط میگوید بخواه ومیشود!واعتقاد پاک اونها به خدا هم باعث شده که جواب بگبرن! اون چیزهای هم که نوشتم در خصوص صحبت فاطمه خانم بودکه یکدفعه وبدون هیچ دلیل علمی فرمودید موضوع تله پاتی است وبا نظریه جذف فرق دارد وکلاً جریان را ختم به خیر فرمودید

سلام. «بار فلسفی!!!؟؟؟» شاپور جان کسی نخواست جلوی علم رو بگیره. ماهم گفتیم اگه ثابت شد با جان ودل قبول می‌کنیم. بله الان می‌خوای اسم 10 نفر رو توی ایران ببرم که دارن با این به اصطلاح قانون همایش، کلاس، دوره برگزار می‌کنند و چه پولی به جیب می‌زنن. قانون جذب فقط مشکلش اخاذی برخی افراد از جامعه نیست که! یا فقط مشکلش عدم اثبات توسط علم نیست که! مشکلش اصلی آن تعریف ناصحیح آن است مثلا میان میگن همون دعاست. که ثابت کردیم دعانیست. میگن خواستن توانستنه که اینم نیست. میگن همون نذر هست در حالی که نیست. پس با این مشابهت سازی ها ساختار به میریزه.

سلام !هنوز اثباتی برای دعا صورت نگرفته تا تکمیل کننده ابحث دعا باشد نظریه های موجود هم بر پایه جهان بینی های خاص ( مذهبی ، فلسفی و...) مطرح شده که هنوز نوع وویزگی های برقراری ارتباط رو به نحو لازم توضیح نمی دهد(این به ان معنا نیست که من آدم کم ایمانی هستم!) وهنوز می گویم: شما یکبار یک موضوع غیر مادی رو با قوانین مادی تفسیر می کنید وجای دیگر موضوع مادی را با موارد غیر مادی !؟ من هم میگی ما هزاران سال از طریع دعاو راز ونیازمان با خدا وائمه به حوائج خودمان رسیده ایم و ما را از بلایا هم دور نگهداشته ، ولی خوب چی!؟ این که اثبات چگونگی فعل وانفعال موضوع نیست.برای دعا هم حالت خاص ،زمان ومکان خاص وآداب خاص لازم است. چرا این موارد لازم است؟ حتماٌ گذشته از ایمان قلبی به خالق،آن شرایط خاص نیز باید دلیل علمی وجود داشته باشد؟ شاید این همان مصداق سخن"" برای رسیدن به خدا به نعداد تمام ادم ها راه است،"" باشه! موضوع کلاهبرداری از آدمها هم همیشه بوده است مگر کلیسا بهشت را نمی فروختند ؟خوب هم می فروختند تا لوتر آمد وکل جهنم را خرید و گفت کل جهنم ما من است وبقیه ماجرا. یک سوال دارم ( و قصد من این نیست که بگویم حرف شما درخصوص قانون جذب درست است چون شک دارم درست باشد).اگر کسانی برپایه جهل مردم از موضوعی سوء استفاده کنند اصل موضوع هم باید زیر سوال برود؟ بهتر است به جای مقوله های علمی به صرفه وصلاح مردم روی نیاوریم.

سلام. شاپور جان شما خودتون گفتید (مگر جای گفته اند که اگه ارزو کردی و شد باید درصدی از کل ارزوی برآورده شده را به جایی واریز کنید ویا مثل کوئستی ها باید جندنفر....) منم گفتم آره هست و دارن اخاذی هم میکنن./// خدا رو شکر میکنم که با انسانی با ایمان هم کلام هستم اما به نظر بنده دعا امور تعبدی است. امور تعبدی هم توسط اشخاصی به ما رسیده که طبق ایمان ما به آن‌ها دارای علم و عقل کامل بوده‌اند. و تمام شرایط و ضوابطی که برای دعا ذکر کرده‌اند بر اساس همین علم خدادادی است. حال اگر مقوله‌ای آمد و گفت من دعا هستم. من میام موضوعات و شاخصه‌های اون رو می‌بینم اگه دیدم با دعا سازگاری دارد می‌پذیرم و گرنه، نمی‌پذیرم. پس منتظر علم نشستن و ... حرفی است بی‌ربط. /// شما به فکت های قانون جذب یه نگاهی بیاندازید می بینید که قانون جذب اون چیزی نیست که فکر میکنید، و فکر میکنم توضیح بیشتر لازم نباشه چون توی پیام های قبلی م توضیحاتی در مورد تک تک این فکت ها دادم. موفق باشید

سلام دوستان حتما بخونید نکته ای ک در قانون جذب هست اینه ک وقتی از این قانون استفاده نمی کنیم مغز درکش نمی کنه بله نکته ظریف زندگی همینه برای مثال شما از اظهار نظر دیگران درباره زندگیتان یا چهرتان نارات میشید خوب حالا اگ شما کاملا شرایطو و چهرتان را بهترین ببینید مغز چه عکس العملی نشان می دهد هاااااا خوب دیگه اصلا هیچ کس جز خودتان براتون اهمیت نداره دیگ و برعکس این قانون درست ترین قانون جهانه به طوری ک اگر از این قانون استفاده نکننین به عبارتی بدبخت ترین زندگیو خواهید کرد شما باید برای زندگی خوب مغزو فریب بدین اگر مغزو فریب بدید دیگرانو می تونید حتی نابود کنید واااای ای چه ترفندیه ک من یاد گرفتم واااااای60

سلام امیر نابغه. حرفی که زدید واقعا بی اساسه. یعنی اگر شخصی دماغش کلاغی است و بخواهد اون رو سربالا کنه همین‌که مغز درکش کنه کافیه؟! نوکش میره بالا؟ نه مغز میگه دیگه دست به اون نزن تا کلاغی تر نشه. یا میگه برو دکتر زیبایی... خخخ. /// هر کسی میاد یه تفسیری از قانون جذب میکنه. واقعا آیا این قانون است! مثل قانون نیوتن و... یا فقط ساخته‌ی ذهن من و شماست تا خودمون رو گول بزنیم؟؟

دوست عزیز شما اعتقادتون بر اینه که همه چیز باید علمی باشه و به وسیله ی علم اثبات بشه. اما آیا خدارو هم با علم میشه اثبات کرد؟آیا واقعا تفسیر درستی از خدا در همه ی ادیان و مذاهب میشه؟در ضمن آیا مهربانی رو میشه با علم نشون داد و اثبات کرد؟ نظر خودم مبنی بر اینه که همه چیز رو با علم نمیشه اثبات کرد و درک خود طرف میتونه کفایت کنه به شرطی که نگه حتما درک من درسته و بقیه در اشتباه اند. این درسته که قانون جذب هنوز به تکامل نرسیده و هنوز چهارچوبهاش کامل مشخص نشده(متاسفانه خرافات رو هم وارد این قانون کردن که باعث خدشه دار شدنش شده)اما این دلیل نمیشه که ردش کنیم و نپذیریمش،بلکه باید فرصت بیشتری بدیم تا کاملتر خودش رو نشون بده. من به شخصه مواردی رو تجربه کردم که همراستا بودن با مطالبی که از این قانون مطالعه کرده بودم.حس میکنم که با گذر زمان این قانون به تکامل بیشتری برسه.

سلام آرش عزیز. چرا حرف توی دهن من میزارید من کی گفتم باید همه چیز توسط علم اثبات بشه. نه خیر خیلی چیزا توسط علم اثبات نمیشن. بلکه باید دلیل‌های دیگری داشته باشن. بله خدا با دلیل علمی و عقلی اثبات میشه. دلیلی که صددرصد انسان رو به یقین می‌رسونه. مثل برهان نظم، برهان علیت، برهان واجب الوجود، ده‌ها برهان دیگر که هر کدام وجود خدا رو اثبات می‌کنه. اصلا در اثبات خداوند متعال، ما نباید از دلیل تعبدی مثل قرآن و حدیث استفاده کنیم. چون دور پیش میاد و دور هم باطله. بله درسته چون خدا نامحدود است نمیشه درک کلی داشت چون در غیر این‌صورت محدود و محال بود. عزیزم تکامل قانون جذب یه چیزه نقد به قانون فعلی چیز دیگری. این‌که بعضیا دارن با این قانون مردم را در باتلاق احساسات و تصورات خودشون فرو می‌برن و روز به روز دارن در اون غرق میشن مورد بحث ماست. قانون فعلی با تعریف و چهارچوبی که دارد فقط انسان رو در خیالات و تصورات خود فرو می‌برد همین.

نکته ای که فراموش کردم بگم. /// این‌که شما چند مورد رو همراستا با این قانون دیدید برای پذیرفتن این قانون کافی نیست. بزارید مثالی بزنم. آیا آب رسانا است شاید بگویید بله. ولی علم می‌گوید آب خالص رسانای خوبی نیست. بلکه این املاح موجود در آب هستند که آب را رسانا می‌کند. پس اگر من تمام آب‌های دنیا را دیدم که رسانای الکتریسیته هستند دلیل بر رسانا بودن آب نیست و H2O موجود رسانا نیست. پس چند مورد مشاهده دلیل بر اثبات قانونی نیست. بله قانون جاذبه درسته که پس از اثبات فکت‌های آن به یک قانون تبدیل شد. ولی مشکل این‌جاست که قانون جذب اصلا قانون نیست بلکه مروجین زورکی میخوان قانونش کنند و اون رو به یک راز بزرگ تبدیلش کنن!!!

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.