نگاه امیرمؤمنان از دست به شمشیر نبردن بنی‌هاشم

  • 1395/02/06 - 11:57
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعه وارد می‌کنند این شبهه است که در آن می‌گویند اگر به فاطمه (علیها السّلام) حمله شد چرا بنی‌هاشم دفاع نکردند؟ که در پاسخ می‌گوییم: آیا از نظر عقلی و منطقی انتظار دست به شمشیر بردن و دفاع کردن از سوی چند تن از بنی‌هاشم در برابر گروه انبوهی از حکومت طلبان تا چه حد انتظار به‌جایی می‌باشد؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیروان وهابیت برای تشکیک و یا انکار واقعه هجوم به خانه وحی در شبهه‌ای این‌چنین می‌گویند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توانست هزاران نفر فدایی و جان‌نثار اسلام، تربیت نماید، که حاضر بودند در راه خدا و دفاع از ایشان و اهل‌بیت او، جان خود را فدا کنند. در صورتی‌که هجوم به خانه فاطمه ـ رضی الله عنهاـ را که دشمنان اسلام درست کرده‌اند، بپذیریم این سؤال مطرح می‌شود که چگونه بنی‌هاشم، سیلی خوردن دختر رسول خدا، آتش گرفتن درب خانه، کشته شدن محسن شش‌ماهه و ... را دیده، ولی یک‌باره لب فرو بسته و کوچک‌ترین اعتراضی ننموده‌اند؟ آن همه مسلمان مخلص و فدایی که با پیامبر رابطه خویشاوندی و قومی نیز داشتند چه شد، همه یکپارچه سکوت نموده و هیچ اعتراضی ننمودند؟»
در پاسخ به دیدگاه امیرمؤمنان (علیه السّلام) در این‌باره اشاره می‌نماییم:
امیرمؤمنان (علیه السّلام) علّت دفاع نکردن صحابه (اعم از بنی‌هاشم، صحابه و انصار)، از اهل‌بیت (علیهم السّلام) را در برخی از خطبه‌های خویش بیان فرموده: «خدایا برای پیروزی بر قریش و یارانشان از تو کمک می‌خواهم که آنان پیوند خویشاوندی مرا بریده، کار مرا دگرگون ساخته و همگی برای مبارزه با من در حقی که از همه آنان سزاوارترم، متحد گردیده و گفتند: حق را اگر توانی بگیر و اگر تو را از آن محروم داشتند با غم و اندوه شکیبایی پیشه‌ساز و با حسرت، این دنیا را ترک کن! به اطرافم نگریستم، دیدم جز خانواده‌ام ـ که مایل نبودم جانشان به‌خطر افتد ـ نه یاوری دارم و نه کسی‌که از من دفاع و حمایت کند.»[1]
هم‌چنین ابن ابی‌الحدید معتزلی در شرح نهج‌البلاغه آورده: «امیرمؤمنان (علیه السّلام) پس از ماجرای سقیفه اظهار ناراحتی کرد و حق خود را خواست، کمک طلبید و فریاد کشید؛ زیرا آنان نزد وی حاضر نشده و بیعت نکردند. او در حالی‌که رو به‌سوی قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کرده بود عرضه داشت: ای فرزند مادرم! این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند.»[2]
بنابراین از وهابیت که شبهه بالا را در بوق و کرنا کرده، می‌پرسیم منظور از بنی‌هاشم کیست و چه تعداد شاهد ماجرا بودند؟ پس از پاسخ به این دو پرسش به‌خوبی روشن می‌گردد که آیا از نظر عقلی و منطقی انتظار دست به شمشیربردن و دفاع کردن از سوی چند تن از بنی‌هاشم، در برابر گروه انبوهی از حکومت طلبان تا چه حد انتظار به‌جایی می‌باشد؟

پی‌نوشت:

[1]. «اللّهم إنّی أستعدیک علی قریش و من أعانهم فإنّهم قد قطعوا رحمی و أکفئوا إنائی و أجمعوا علی منازعتی حقّا کنت أولی به من غیری و قالوا ألا إنّ فی الحقّ أن تأخذه و فی الحقّ أن تمنعه فاصبر مغموما أو مت متأسّفا فنظرت فإذا لیس لی رافد و لا مساعد إلّا أهل بیتی فضننت بهم عن المنیّة... .» شرح نهج‌ البلاغة، إبن أبی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 6، ص 61.
[2]. «روی کثیر من المحدّثین أنّه عقیب یوم السّقیفة تألّم و تظلّم واستنجد واستصرخ حیث سأموه الحضور و البیعة و إنّه قال و هو یشیر الی القبر «یابن امّ إنّ القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی»... .» شرح نهج‌ البلاغة، إبن أبی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 11، ص 65.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.