جایگاه مبارزه با فساد در اندیشه‌ی عیسی مسیح

  • 1395/01/30 - 17:01
مسیحیان کنونی با تبلیغات گسترده خود، مبارزه اسلام و مسلمانان را با مفسدان دینی و اجتماعی، نقض حقوق بشر دانسته و مقابله حکومت‌های اسلامی را با اشرار خودکامه، محکوم می‌کنند. غافل از اینکه در کتاب مقدس مسیحیان، کسانی که دین خدا را به انحراف کشانده و فساد و بی‌عدالتی را در میان ملتی گسترش داده‌اند، توسط عیسی مسیح سرکوب‌شده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسیحیان کنونی با تبلیغات گسترده خود، مبارزه اسلام و مسلمانان را با مفسدان دینی و اجتماعی، نقض حقوق بشر دانسته و مقابله حکومت‌های اسلامی را با اشرار خودکامه، محکوم می‌کنند. غافل از اینکه در کتاب مقدس مسیحیان، کسانی که دین خدا را به انحراف کشانده و فساد و بی‌عدالتی را در میان ملتی گسترش داده‌اند، توسط عیسی مسیح سرکوب‌شده‌اند.
حضرت عیسی (علیه‌السلام) به گواه اناجیل موردقبول مسیحیان، هرگز انسانی عافیت‌طلب و گوشه‌گیر نبوده و مبارزه با مفاسد اجتماعی را سرلوحه‌ی رسالت خویش قرار داده بود. وی درباره‌ی هدف خود در مبارزه با انحرافات چنین می‌فرمایند: «گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را؛ زیرا که آمده‌ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم؛ و دشمنان شخص، اهل خانه او خواهند بود.»[1] آری وی به قدری در رسیدن به اهداف خود جدی و مصر است که در این راه جدا کردن فرزند از والدین به وسیله‌ی شمشیر را نیز امری ضروری و لازم دانسته و بی هیچ ترس و پروایی درصدد تحقق این اهداف حرکت می‌کند.
مبارزه با فساد اجتماعی و انحراف دینی به قدری در اندیشه‌ی عیسی مسیح اهمیت داشته که وی حاضر بوده‌اند در این راه جان خود را نیز از دست بدهند. ایشان جان بر کفی را شرط اساسی پذیرش شاگرد برای خود دانسته و کسانی را یار واقعی خود می‌دانست که مسیح و اهداف او را بر خویشاوندان و نزدیکان خود ترجیح می‌دادند: «و هر که پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد، لایق من نباشد و هر که پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد؛ و هر که صلیب خود را برنداشته، از عقب من نیاید، لایق من نباشد.»[2] صلیب خود را برداشتن در اصطلاح دین مسیحیت کنایه از آماده‌ی جان فدا کردن، است. همان‌گونه که کفن به همراه داشتن و کفن‌پوش شدن در فرهنگ اسلامی نیز به همین معنا است.
عیسی مسیح در راه هدف خود و مبارزه با منحرفان مذهبی و مفسدان اجتماعی هرگز کوتاه نیامده و چون خود را در این عرصه تنها دیدند، به‌تنهایی و با شجاعت کامل به تخریب و بر هم زدن بنیاد یهودیان انحرافی و ربادهندگان طمع‌کار، پرداختند. کتاب مقدس حکایت این مبارزه‌ی شجاعانه را چنین نقل می‌کند: «و چون عید فِصَحِ یهود نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت و در هیکل، فروشندگان گاو و گوسفند و کبوتر و صرافان را نشسته یافت. پس تازیانه‌ای از ریسمان ساخته، همه را از هیکل بیرون نمود، هم گوسفندان و گاوان را و نقود صرافان را ریخت و تخت‌های ایشان را واژگون ساخت؛ و به کبوتر فروشان گفت: این‌ها را ازاینجا بیرون برید و خانه پدر مرا خانه تجارت مسازید.»[3]
بی‌شک اگر عیسی مسیح اکنون حضوری فیزیکی در میان مردم داشتند، مساجد، کلیساها، کنیسه‌ها و سایر عبادتگاه‌ها را از وجود پلیدان و شیطان‌صفتان پاک‌ می‌کردند. ایشان با کسانی که دین مردم را به بازی گرفته‌اند، سخت برخورد کرده و برج‌های ثروتمندان شیاد و فاسد را بر سرشان خراب می‌کردند. حتی اگر او را ناقض حقوق بشر دانسته و تحریمش می‌کردند. راستی مسیحیان امروزی و به ویژه پاپ و سردمداران کلیسا، چرا از عیسی مسیح پیروی نکرده و برای حفظ منافع خود، حتی همجنسگرایی را مشروع و در کلیساهای خود این نوع پیوند کثیف و غیرانسانی را جشن می‌گیرند؟

پی‌نوشت:
[1]. ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس، متی 10: 34-36.
[2]. همان 10: 37-38.
[3]. ترجمه‌ی قدیم کتاب مقدس، یوحنا 2: 13-16

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.