حکم مخالفت با احکام انجیل

  • 1395/01/29 - 23:15
قرآن كريم فرموده است: «هركس به‌حکم انجيل عمل نكند فاسق است»، برخی از مسيحيان گفته‌اند اين آيه دليلی بر حقانيت مسيحيت است و هركس (مانند مسلمان و يهود و ...) كه از دستورات انجيل پيروی نكند، فاسق است، اما با استفاده از آيات مشابه اين آيه، ثابت می‌شود كه مقصود قرآن کاملاً با اين ادعا، متفاوت است.

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ ممكن است برادران مسيحی برای اثبات حقانیت دين خود، از اين آيه قرآن كمك بگيرند که فرمود: «وَ لْيَحْكمُ‏ْ أَهْلُ الْانجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَن لَّمْ يحَْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُون [مائده/ 47]؛ و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمان‌اند.» يعنی هر كس به احكام انجيل عمل نكند، فاسق است.
در پاسخ به برادران مسيحی بايد عرض كنيم كه: اين آيه مباركه نه‌تنها دين مسيحيت را تائید نمی‌کند بلكه از همين آيه برای عدم حقانيت مسيحيت نيز استفاده می‌شود. زيرا: اولاً دستور اين آيه شامل همه مردم نمی‌شود بلكه تنها به مسيحيان دستور داده است كه به احكام انجيل عمل كنند. ثانیاً مقصود اين آيه، انجيل تحریف‌شده كنونی نيست، بلكه اینجا هم مانند تمام آيات ديگری كه در مورد كتب آسمانی نازل‌شده است، تورات و انجيل واقعی را بيان فرموده است. [1]
علامه طباطبايی در تفسير اين آيه بيان كرده است: «آيه مى‏‌فرمايد اهل انجيل بايد حكم كنند به آنچه خدا در انجيل نازل كرده و بايد دانست خداى تعالى در انجيل، شرايع تورات را تصديق كرده و برخی از آن‌ها را استثناء و نسخ كرده است... شايد وجه اينكه فسق را در موقع تعرض حال نصاری ذكر كرده، اين بوده كه نصاری توحيد را مبدل به تثليث و سه خدايى كردند و دين تورات را رها نموده بزرگ آنان پولس دين مسيح را دينى مستقل و جداى از دين موسى معرفى و قلمداد كرد، دينى كه هيچ حكمى ندارد، زيرا احكامش با فدا كردن مسيح خود را براى بشر برداشته شد و درنتیجه اين کج روی‌ها و به‌صرف يك تأویل و توجيه كه پولس كرده بود نصاری از دين توحيد و شريعت آن خارج شد، پس از دين خدا و دين حق فاسق گشتند، چون فسق به معناى خارج شدن چيزى از جايگاه اصلی‌اش است، نظير خارج شدن مغز گردو از پوسته آن.»[2]
پس اين آيه هم مانند آيات ديگر، نه‌تنها عقايد منحرف مسيحيت كنونی را تائید نمی‌کند، بلكه عمل به دستورات «پولس» را فسق می‌داند، زيرا پولس بود كه تمام دستورات حضرت عيسی (عليه‌السلام) را منحرف ساخت و دين الهی را به دين زمينی تبديل كرد. همچنان که در نامه‌ای خطاب به روميان، قوم يهود را به‌شدت توبيخ می‌کند و شريعت موسوی را کاملاً بی‌فایده می‌داند: «پس جای فخر کجا است؟ برداشته‌شده است! به کدام شریعت؟ آیا به شریعت اعمال؟ نی بلکه به شریعت ایمان؛ زیرا یقین می‌دانیم که انسان بدون اعمال شریعت، محض ایمان عادل شمرده می‌شود.»[3]

پی‌نوشت‌:
[1]. الميزان، طباطبايی، ترجمه موسوى همدانى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، ج‏5، ص: 569.
[2]. همان، ص 569.
[3]. روميان 3: 27 - 28.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.