جایز بودن جنگ با خدا در بهائیت

  • 1394/12/15 - 23:54
یکی از مواردی که در ادیان ابراهیمی حرام شمرده شده، رباخواری است که در اسلام همتای جنگ با خدا شمرده شده است. با نگاهی گذرا در متون بهائیت، می‌بینیم که رهبران بهائی نه تنها این امر را حرام ندانسته، بلکه به خاطر فضل به بندگان، حلال شمرده‌اند، در حالی که این امر نه تنها مفید برای جامعه نیست، بلکه باعث از بین رفتن تعدیل معیشت نیز می‌شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مواردی که در شرع اسلام و تمام ادیان ابراهیمی حرام شمرده شده، رباخواری است. اگرچه رباخواری برای رباگیرنده بسیار پرسود است، اما معمولاً مایه‌ی ضرر و بدبختی ربادهنده و عامل بر هم خوردن تعادل معیشت است. بهاءالله، بدون پیش‌بینی اثرات سوءِ دستوراتش، رباخواری را حلال اعلام کرده است.
در گنجینه‌ی حدود و احکام از قول بهاءالله چنین نقل شده: «اکثری از مردم محتاج به این فقره مشاهده می‌شوند، چه اگر ربحی در میان نباشد، امور معطل و معوق خواهد ماند... لذا فضلاً علی العباد، ربا را مثل معاملات دیگر، که ما بین مردم متداول است، قرار فرمودیم، یعنی ربح نقود (سود پول)، از این حین که این حکم مبین از سماء مشیت نازل شد، حلال، طیب و طاهر است، تا اهل ارض به کمال روح و ریحان و فرح و انبساط (شادمانی) به ذکر محبوب عالمیان مشغول باشند.»[1]
جایز دانستن چنین موضوعاتی مانند رباخواری، نوید جامعه‌ای سرمایه‌داری را می‌دهد که هرگز به تعدیل معیشت نمی‌انجامد؛ چرا که براساس منافع سرمایه‌داران حرکت کرده و پویایی را از اقتصاد سلب می‌کند، در حالی که دین اسلام، ربا را همتاى بزرگ‌ترین گناهان دانسته و آن را به منزله‌ی اعلان جنگ با خدا برشمرده است.[2]
توجیه بهاءالله برای حلال کردن ربا این است که «اگر ربحی در میان نباشد، امور معطل و معوق خواهد ماند.»[3] آیا خداوند در ادیان گذشته از این امر خبر نداشته که آن را حرام اعلام کرده است؟
بهاءالله در ادامه اعلام می‌کند که هدف از حلال شمردن ربا این بوده که «اهل ارض به کمال روح و ریحان و فرح و انبساط (شادمانی) به یاد او مشغول شوند.» اما مسأله اینجاست که قدر مسلّم، داشتن وام ربوی موجب روح و ریحان و فرح و شادی نمی‌شود، بلکه در بسیاری از مواقع کاملاً بر عکس است و وام‌دهنده را از درون فرسوده کرده و به خاک سیاه می‌نشاند.
ظاهراً این دستور بهاءالله، آن قدر اثر سوء بر معیشت بهائیان داشته که عبدالبهاء را وادار نموده که قاطعانه دستور ‌دهد کسی در معاملات ربوی شرکت نکند: «من بعد تنزیل بنفسی ندهید، زیرا عبدالبهاء تنزیل دوست ندارد ولو اینکه مشروع است مگر قرض الحسنه، امّا از احدی تنزیل مگیرید.»[4]
این سخن، خود تناقضی آشکار میان دستورات پدر و پسر است. جالب این‌جاست که کاری را که بهاءالله به خاطر لطف به بندگان (فضلاً علی العباد) حلال کرده، عبدالبهاء به خاطر تمایلات شخصی (عبدالبهاء تنزیل دوست ندارد) ممنوع اعلام می‌کند.
لذا بهائیان با روا شمردن رباخواری در بهائیت، نه تنها راه حلی برای تعدیل معیشت و رفع مشکلات اقتصادی نداده‌اند، بلکه همین أمر باعث بحرانی‌تر شدن وضع اقتصاد و جامعه و همچنین باعث از بین رفتن تعدیل معیشت خواهد شد.

پی‌نوشت:
[1]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، باب 24، ص 202.
[2]. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِی مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» [بقرة/278-279] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا پروا کنید و اگر ایمان دارید، آنچه از ربا باقی مانده، رها سازید و اگر (چنین) نکنید، پس بدانید به جنگ با خدا و فرستاده‌اش برخاسته‌اید».
[3]. اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، همان، باب 24، ص 202.
[4]. همان، ص 204.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.