بررسی انتقادی نفی معجزات انبیا توسط بهاء الله

  • 1394/11/21 - 22:10
از آنجا که مدعیان دروغین بهائیت، برای اثبات ادعای خویش از آوردن ادله‌ای همچون معجزه ناتوانند، به تکاپو افتادند تا با زیر سؤال بردن معجزات آشکاری چون ید بیضاء و عصای موسی (علیه السلام) آن را فقط در توان فهم اهل معنا قلمداد کنند تا بدین وسیله بتوانند کتب سرشار از اغلاط و اشتباهات ادبی خویش را از جمله معجزات به شمار آورند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همه‌ی معجزات انبیاء عظام الهی، که در کتب مقدس از آنها یاد شده، از جمله خوارق عادات بوده‌اند. سرد شدن آتش بر ابراهیم (علیه‌السلام)، ید بیضاء، تبدیل شدن عصا به اژدها، شکافته شدن دریا، زنده کردن مرده، شفای کورمادرزاد، شق‌القمر و... همه از این جمله‌اند. در واقع معجزه، معیار صدق و کذب مدعی نبوت است.
از آنجا که سرکردگان بهائیت برای اثبات ادعای خویش از آوردن دلیلی، همچون معجزه، ناتوانند، لذا به نفی معجزات آشکار انبیاء عظام الهی و تأویل آن به امور دیگر می‌پردازند.
میرزا حسینعلی نوری در ایقان، معجزه‌ی حضرت موسی (علیه‌السلام) را اینگونه تعبیر می‌کند: «تا نوبت به موسی رسيد و آن حضرت به عصا، امر و بيضای معرفت از فاران محبّت الهيّه با ثعبان قدرت و شوکت صمدانيّه از سينای نور به عرصه‌ی ظهور ظاهر شد و جميع من فی الملک را به ملکوت بقا و اثمار شجره وفا دعوت نمود.»[1]
او چنین معجزه‌ی آشکاری را از اموری می‌داند که هر کسی نمی‌تواند آن‌ را درک نماید: «و اين معلوم است که تأويل کلمات حمامات ازليّه را جز هياکل ازليّه ادراک ننمايند و نغمات ورقاء معنويّه را جز سامعه اهل بقا نشنود. هرگز قبطی ظلم از شراب سبطی عدل نصيب ندارد و فرعون کفر از بيضای موسی اطّلاع نيابد.» [2]
این درحالی است که در روایات هدف از معجزه به صراحت بیان شده است. ابوبصيرکه از خواص اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) است مى‏‌گويد: محضر امام (عليه السّلام) عرض كردم: چرا خداوند (عزّوجلّ) به انبياء و رسولانش معجزه داده است؟ فرمودند: «لِيَكُونَ دَلِيلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِيُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ كَذِبِ الْكَاذِب [3]‏ تا دليلی باشد بر صدق آورنده‌ی آن. سپس فرمودند: معجزه، علامت و نشانه است بر حقّ تعالى و آن را فقط به انبياء و رسولان و حجّت‌‏هايش اعطاء می‌‏فرمايد تا راستگو از دروغگو ممتاز و مشخّص گردد.»
با توجه به اینکه حسینعلی نوری درک چنین معجزات آشکاری را مستلزم داشتن چشم بصیرت و معرفت می‌داند، پس به طریق اولی باید معجزات خودش را کسی جز اهل معنا نفهمد!؟ چرا که کتابی همچون ایقان را که سرشار از اشتباهات ادبی و املائی است، باید به مراتب از معجزه‌ی پیامبر اولوالعزمی چون حضرت موسی (علیه‌السلام) بزرگتر بداند!؟

پی‌نوشت:
[1]. میرزا حسینعلی نوری، ایقان، لجنه‌ی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، آلمان: مؤسّسه ملّی مطبوعات بهائی آلمان، ۱۵۵ بديع، ۱۳۷۷ شمسی، ۱۹۹۸ ميلادی، ص6.
[2]. همان، ص11.
[3]. ابن بابويه محمد بن على‏ قمی، علل الشرائع‏، قم: كتاب فروشى داورى‏، 1385 ش، ج 1، ص 123.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.