نقد دیدگاه بهائیان، پیرامون شارعیت امام زمان (عج)

  • 1394/11/21 - 07:03
بهائیان برای توجیه ادعای شارعیت باب، با توسل به بعضی از روایات اسلامی مدعی شده‌اند که امام دوازدهم شیعیان، مقام شارعیت دارد. در پاسخ باید گفت: اولاً: منظور از تجدید فرائض، احیای سنت‌های اسلامی است ثانیاً: آیات و روایات بسیاری دلالت دارند بر اینکه دین اسلام، آخرین دین آسمانی است ثالثاً: جانشین پیامبر وظیفه‌اش تبیین دین اسلام است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان فرقه‌ی بهائی برای توجیه ادعای قائمیت و شارعیت علی‌محمد شیرازی و انکار وجود و امامت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، با تقطیع روایات اسلامی و استدلال به روایاتی که مفهوم آن‌ها مشخص نیست، سعی کردند که مقام شارعیت را برای امام دوازدهم شیعیان ثابت کنند، تا در نهایت مسیر مهدویت را به بیراهه برده و مدعی دروغین خود را به عنوان امام دوازدهم معرفی کنند. منظور از شارعیت اینست که امام دوازدهم وصی پیامبر اسلام و یا امامان قبل از خود نیست، بلکه خود مُبشر دین و آئین جدید است و دینی غیر از دین جدش حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) که خاتم النبیین بوده، خواهد آورد و در نتیجه دین اسلام را پایان خواهد داد.[1]
اما نقد این دیدگاه: از دیدگاه منابع اصیل اسلامی و با توجه به روایات فراوان درباره‌ی وجود، قیام و اهداف قیام امام مهدی (عجّل‌الله تعالی فرجه الشریف) از چند دلیل در می‌یابیم که حضرت، آئین جدشان را احیا می‌کند و شریعتی از جانب خود نمی‌آورد.
اول: اما اینکه در بعضی از روایات از تجدید فرائض (تغییر احکام) و سنت‌ها نام برده شده، بدین معنا نیست که ایشان دین جدیدی خواهد آورد، بلکه منظور، احیای سنت‌های اسلامی که یا به دست فراموشی سپرده شده یا به آن‌ها عمل نمی‌شود، است. به عنوان مثال امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است: «قالَ الّصادقُ (عَلیه‌السلام): إذا قامَ القائم دَعا الناس إلی الإسلام جدیداً و هَداهُم إلی أمر قد دثر و ضَلّ عَنه الجُمهور و إنّما سُمّیَ القائم مهدیاً لأنَّهُ یَهدی أمر مضلول عنه و سُمی القائم لِقیامه بالحَق.[2] آن‌گاه که حضرت قائم قیام کنند، مردم را از نُو به اسلام فرا می‌خواند و به امری که کُهنه شده و از آن گمراه شده‌اند، هدایت می‌کند و اینکه آن حضرت را مهدی نامیده‌اند، به این جهت است که مردم را به دینی که از آن گمراه شده‌اند، هدایت می‌کند و بدین جهت قائم نامیده می‌شود که به حق قیام می‌کند».
از این روایت و روایات مشابه استفاده می‌شود که مراد از جمله‌ی «حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به امر جدید می‌آید» تجدید و احیای دین اسلام است، نه آوردن دینی جدید.
دوم: آیات و روایات بسیاری دلالت دارند بر اینکه دین اسلام، آخرین دین است و از کسی غیر از دین اسلام، پذیرفته نخواهد شد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ [آل عمران/85] و هر که جز اسلام دینی بطلبد، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است». پس معنا ندارد کسی احتمال دهد امام زمان (ارواحنا فداه) دین جدیدی غیر از اسلام بیاورد. بر فرض محال هم اگر روایت واحدی صراحت داشته باشد بر اینکه شخصی دین جدیدی خواهد آورد، با وجود دلایل قطعی و مُتقن خاتمیت، اعتباری نخواهد داشت.
سوم: رهبران فرقه‌ی بهائی اعتراف دارند که حضرت مهدی (علیه‌السلام) دوازدهمین امام و جانشین پیامبر اسلام است.[3] بنابراین معنا ندارد گفته شود جانشین پیامبر اسلام، که وظیفه‌اش وصایت و تبیین دین اسلام است، مقام شارعیت دارد و دینی را که برای حفظ آن مأموریت یافته، نسخ نماید و دین جدید آورد. لازم است بگوئیم که منشأ این عقیده و شبهه، تراوشات ذهنی علی‌محمد باب در راه توجیه ادعاهای پوچ خود است.

پی‌نوشت:
[1]. در این زمینه مراجعه شود به: حسینعلی نوری، ایقان، مصر، به معرفة فرج‌الله زکی ترکی، 1352 ق، ص 187؛ ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، ازبکستان: چاپخانه هندیه، بی‌تا، ص 230-289.
[2]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسه‌ی الوفاء، 1404 ق، ج 51، ص 30، باب 2.
[3]. میرزا آقاجان کاشانی، نقطة‌الکاف، با مقدمه‌ی ادوارد براون انگلیسی، چاپ لیدن، 1328 ق/1910 م، ص 135.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.