اعتراف علمای اهل‌سنت به پیروی نکردن از سنت پیامبر(ص)

  • 1394/09/08 - 12:32
آیا سلفی‌ها تابع سنت پیامبر هستند یا خیر؟‌ و این سؤال به ذهن تبادر می‌کند که آیا همه‌ی فقها و محدثین و آن کسانی که به خاطر ارتباط این محدثین و علما با صحابه، به اینها معتقدند و ایمان دارند، دقیقاً و بدون هیچ انحرافی، تابع سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، یا اینکه گروهی از اینها به جهت کینه و دشمنی با حضرت علی (علیه السلام) و یا به جهت دشمنی با...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیا سلفی‌ها تابع سنت پیامبر هستند یا خیر؟‌ و این سؤال به ذهن تبادر می‌کند که آیا همه‌ی فقها و محدثین و آن کسانی که به خاطر ارتباط این محدثین و علما با صحابه، به اینها معتقدند و ایمان دارند، دقیقاً و بدون هیچ انحرافی، تابع سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، یا اینکه گروهی از اینها به جهت کینه و دشمنی با حضرت علی (علیه السلام) و یا به جهت دشمنی با رافضی‌ها و یا به جهت حبّ نابجای بعضی و غلوّ در حبّ این افراد، با کتاب و سنت پیامبر اکرم مخالفت می‌کنند؟
ما در این مقاله از سخنان علمای اهل‌سنت اثبات می‌کنیم که آنها صریحاً مخالف با سنّت پیامبر بودند و خودشان در کتاب‌هایشان به آن اقرار دارند و بر آن الزام می‌کنند، لذا برای پاسخ به این سؤال که بیان شد، برخی از نمونه‌های آن را ذکر می‌کنیم:

ـ ابن تیمیه می‌گوید: «از این جهت است که عده‌ای از فقهای اهل‌سنت به ترک بعضی از مستحبات فتوا داده‌اند، چرا که آن مستحبات شعار و علامت شیعه قرار گرفته، گر چه ترک مستحبات، از این رو واجب نشده که شعار و علامت شیعه است، بلکه چون با عمل به این مستحبات، مشابهت با تشیع حاصل می‌شود، سنی از رافضی جدا نمی‌شود و مصلحت جدایی از شیعه به خاطر مخالفت و قطع رابطه‌ی با آنها بسی عظیم‌تر است از مصلحت عمل به این مستحبات».[1]
ـ حافظ عراقی درباره کیفیت تحت الحنک انداختن عمامه می‌گوید: «من حدیثی که دال بر این باشد که حنک از سمت راست انداخته شود، نیافتم، مگر حدیث ضعیفی که طبرانی آن را نقل کرده، بر فرض وجود چنین حدیثی، شاید پیامبر (صلی الله علیه و آله) حنک را از جانب راست می‌انداختند و از سمت چپ عبور می‌دادند همانگونه که بعضی از صحابه این گونه عمل می‌کردند، اما چون این‌گونه حنک انداختن شعار امامیه شده، سزاوار است این سنت ترک شود تا شباهتی با شیعه نداشته باشیم».[2]
ـ در کتاب شرح الوجیز (فتح العزیز فی الفقه الشافعی) وارد شده است که: «از قاسم بن محمد بن ابوبکر روایت شده که قبور پیامبر اکرم و ابوبکر و عمر را مسطح دیدم و ابن ابی‌هریره می‌گوید: در حال حاضر افضل، عدول از تسطیح به تسنیم یعنی برجسته ساختن قبرها است، چون مسطح نمودن قبرها شعار و علامت روافض شده، پس مخالفت با شیعه سزاوارتر است».[3]
ـ نراقی از بعضی از شارحین صحیح مسلم نقل می‌کند: «چون اعتقاد به تکبیرات پنجگانه در نماز میت شعار و علامت شیعه است، تکبیرات پنجگانه ترک می‌شود، عبدالله مالکی در کتاب خودش که معروف به - فوائد مسلم - است چنین می‌گوید: «یزید یا زید بن ارقم پنج تکبیر گفت و رسول گرامی اسلام پنج تکبیر می‌گفته، ولی این سنت چون علامت و شعار شیعه شده ترک می‌شود».[4]
ـ زمخشری می‌گوید: «اگر از من پرسیده شود که نظر تو درباره‌ی صلوات بر غیر پیامبر چیست؟ ‌در جواب می‌گویم طبق قاعده جایز است که بر هر مؤمنی، صلوات و درود بفرستم... اما برای علما در این باره تفصیلی است و آن اینکه اگر صلوات بر غیر به دنبال صلوات بر پیامبر باشد، مانند قول تو که می‌گوئی (صلی الله علی النبی و آله) در آن اشکالی نیست، اما گر بر کسی غیر از پیامبر از اهل‌بیت او به تنهایی صلوات فرستاده شود، همان گونه که بعضی‌ها عمل می‌کنند، این کار مکروه است، زیرا اولاً: صلوات شعار و علامتی است برای یاد و نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، و ثانیاً: این عمل اتهام شیعه بودن را به همراه دارد».[5]
ـ ابن حجر می‌گوید: «درود و سلام برای بزرگداشت شخص زنده مورد اتفاق است، اما در مورد اسلام بر غیر انبیاء‌ اختلاف است، عده‌ای آن را به طور مطلق جایز دانسته‌اند و گروهی سلام دادن بر مرده را بعد از سلام بر شخص زنده مشروع دانسته‌اند، ولی نباید به تنهایی بر میّت سلام داد، چون که این گونه سلام دادن نشانه‌ی رافضیان است و این مطلب را از نووی از شیخ ابو محمد جوینی نقل کرده است».[6]
ـ فخر رازی می‌گوید: «حضرت علی (کرم الله وجهه) در آشکار کردن بسم الله مبالغه می‌کردند، ولی وقتی حکومت به بنی امیه رسید، به خاطر این کار نشانه‌های حضرت علی (علیه السلام) را از بین ببرند، در جلوگیری از آشکار نمودن بسم الله، نهایت سعی و تلاش خویش را به کار بستند».[7] بعد او می‌گوید عمل حضرت علی در این باره موافق با ماست و هر کسی حضرت علی را امام دین خود بداند حتماً در دین و نفس خودش به ریسمان محکم چنگ زده است.
ـ ابن حزم می‌گوید: «عثمان در منی بیمار شد، حضرت علی (علیه السلام) تشریف آوردند، به او گفته شما برای مردم نماز بخوانید، امام علی فرمودند اگر بخواهید آن گونه که رسول خدا در سفر نماز می‌خواند ـ دو رکعت ـ برای شما نماز می‌خوانم، گفتند: نه، نماز عثمان یعنی نماز کامل را بخوان، ولی حضرت امیر نپذیرفتند».[8]
ـ بغوی می‌گوید: «آیا نمازهای نافله به جماعت خوانده می‌شود یا فرادا؟ دو وجه است: «یکی افضلیت جماعت چرا که عمر بن خطاب مردم را در نمازهای نافله به امامت ابی بن کعب گرد آورد، و دوم افضل بودن نماز فرادا، زیرا پیامبر اکرم چند شب در مسجد نمازگزاردند، سپس در روزهای دیگر ما از منزل خارج نشدند و فرمودند به غیر از نمازهای واجب، که افضل این است در مسجد به جماعت گزارده شود، باید نمازهای مستحب را در خانه‌هایتان به جا آورید، زیرا برترین نماز مرد آن است که در خانه‌اش ادا شود»، بغوی می‌گوید: ولی قول اول صحیح‌تر است (یعنی قول عمر بن خطاب بر قول و فعل پیامبر اکرم مقدم می‌شود».[9]

پی‌نوشت:
[1]. منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج 2، ص 142.
[2]. شرح المواهب، زرقانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج 5، ص 13.
[3]. فتح الباری، عسقلانی، مؤسسه الریان، بیروت، لبنان، ج 3، ص 302.
[4]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء‌التراث العربی، بیروت، لبنان، باب الصلاة القبر، رقم 957.
ـ المجموع، نووی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج 5، ص 541.
[5]. تفسیر کشاف، زمخشری، دارالمکتب العلمیة، بیروت، لبنان، ج 3،‌541.
[6]. فتح الباری، عسقلانی، مؤسسه الریان، بیروت، لبنان، ج 11، ص 175.
[7]. تفسیر الکبیر، فخررازی، المطبعة البهیة المصریة، قاهره، مصر، ج 1، ص 206.
[8]. المحلّی، ابن حزم، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، لبنان، ج 3، ص 27.
[9]. التهذیب فی فقه الشافعی، بغوی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 232.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.