همانندسازی از جنس کوئلیو !

  • 1394/09/07 - 12:27
یکی از افرادی که به بالاترین قله‌ی شهرت جهانی رسید و زرسالاران و صهیونیست‌ها بارها او را تأیید کردند، پائولو کوئلیو است. کوئلیو در سپتامبر 1999 پس از سفرهای طولانی به دورترین نقاط جهانی از سرزمین اشغالی فلسطین (اسرائیل) دیدن کرد. کتاب‌های او در این کشور فروش بسیار بالایی داشت و مسئولان حکومت از اندیشه‌ها و باورهای او حمایت می‌کردند. ناشران...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از افرادی که به بالاترین قله‌ی شهرت جهانی رسید و زرسالاران و صهیونیست‌ها بارها او را تأیید کردند، پائولو کوئلیو است. کوئلیو در سپتامبر 1999 پس از سفرهای طولانی به دورترین نقاط جهانی از سرزمین اشغالی فلسطین (اسرائیل) دیدن کرد. کتاب‌های او در این کشور فروش بسیار بالایی داشت و مسئولان حکومت از اندیشه‌ها و باورهای او حمایت می‌کردند. ناشران کتاب‌های او در اسرائیل اظهار امیدواری کرده‌اند که روز فرا برسد تا مردم جهان برای خرید کتاب‌های نویسندگان اسرائیلی چون کوئلیو در اسرائیل صف بکشند.
کوئلیو پیش از آن‌که در سال 1379 به ایران بیاید در همایش جهانی‌سازی «داووس» سخنرانی کرده بود. این همایش یک‌بار در سال برگزار می‌شود و تنها شخصیت‌های عالی رتبه‌ی کشورهای قدرتمند سیاسی و اقتصادی در آن حضور می‌یابند و حتی شخصیت‌های رده دوم اجازه‌ی ورود به این همایش را ندارند. کوئلیو در این نشست درباره‌ی آثار خود و نوع عرفانی که ترویج می‌کند مطالبی گفت. در آن جلسه شیمون‌پرز (از مسئولان عالی رتبه‌ی رژیم صهیونیستی) از او قدردانی کرده و گفت: «معنویتی که شما مبلغ آن هستید در خاورمیانه برای ما بسیار مفید است و ما بدین شیوه می‌توانیم صلح و آرامش یهودیان را در کشور خود حکم‌فرما کنیم.»
به راستی این‌چه نوع معنویتی است که روحیه‌ی جهاد و مبارزه را از مسلمانان فلسطینی به سود غاصبان اسرائیلی می‌گیرد؟ او در یکی از سفرهایش به سوئیس نیز از دست رئیس جمهور پیشین اسرائیل شیمون پرز هدیه‌هایی دریافت کرد.[1]
کوئلیو گرایش مردم جهان به عرفان در دنیای فعلی را خوب دریافته است و گرایش‌های شدید معنوی و عرفانی در آثارش موج می‌زند اندیشۀ وی را نمی‌توان در عرفان مسیحی خلاصه کرد بلکه آشکارا است برخی اندیشه‌های اسرار آمیز و آمیخته با سحر و عرفان سرخ‌پوستی تأثیر پذيرفته است حتی برای یافتن کارلوس کاستاندا، از مشاهیر معناگرای سرخ‌پوستی، به چند سفر رفت.
هم‌چنین مکتب‌های معنوی شرق و یوگا، بودیسم، هندوئیسم و تائویسم بر او تأثیر جدی گذاشته‌اند. او جادوی سیاه را نیز با دوستش رائول تجربه کرده است. وی از افرادی چون خورخه لوئیس، هنری ویلر، ژورژه آمادو، خیام، مولوی، یونگ و پولوس (عالم یهودی مسیحی شده که مسیحیت را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد) الگو گرفت و سرانجام سه ازدواج ناموفق وی هم در آن‌چه درباره عشق نگاشته مؤثر بوده است.
ویژگی آثار او این است که محتوای اشراقی آثار خود را هم‌چون نویسندگان اگزیستانسیالیست، در قالب رمان و داستان ارائه کرده است. حدود 17 کتاب او به فارسی ترجمه شده است. از مهم‌ترین کتاب‌های وی کيمیاگر است. او در این کتاب از داستانی در مثنوی مولوی، دفتر ششم، الهام گرفته است. داستان مولوی در شرح حال مردی است که خواب می‌بیند در کشور مصر گنجی نهفته است و برای به دست‌آوردن گنج بی‌درنگ به راه می‌افتد. پس از پیمودن مسافتی زیاد از سخنان نگهبان دروازه‌ی شهر درمی‌یابد که گنج در همان محل زندگی خود او پنهان شده و این مسیر را بیهوده آمده است. در داستان کیمیاگر هم ماجرا همین‌گونه است با این تفاوت که شخصیت اصلی داستان از کشور اسپانیا راهی کشور مصر می‌شود، در حالی که در داستان مثنوی شخصیت داستان از بغداد راهی مصر می‌شود. در کتاب کیمیاگر کوئلیو به عمده کشور اسپانیا را برگزیده تا به‌طور غیر مستقیم مسیحیت را رودرروی مسلمانان قرار دهد و در پایان این‌گونه وانمود کند که گنج اصلی در همان کشور اسپانیا بوده و مسافر بی‌دلیل به گنجی مبهم در کشورهای اسلامی دلبسته است. این اثر با اهداف استعماری هم‌سویی دارد و به همین دلیل ادبیات استعماری به شدت از آن پشتیبانی می‌کند. جالب این است که در هیچ‌یک از نقدهای سفارشی، از الهام‌پذیری کوئلیو از مولوی صحبتی نشده است و همه‌ی این موارد را به خود او نسبت داده‌اند؛ البته خود او هم در این‌باره چیزی نگفته است.
کوئلیو می‌کوشد با طرح مسئله‌ی سحر و جادو به نبرد نیازهای معنوی بشر برود. به گمان او اگر جنبه‌ی سحرآمیز به زندگی ببخشیم، شور و نشاط به زندگی پوچ غم‌زدگان تمدن غرب باز می‌گردد. او متأثر از معنویت سرخ‌پوستی است. عرفان سرخ‌پوستی از نوع عرفان‌های طبیعت‌گراست؛ به این معنا که متعلق شهود در آن وحدت روح طبیعت و فنای نهایی سالک در نیروی طبیعت است. تأثیر استفاده از مواد مخدر و توهم‌زا، شراب و مواد الکلی در آثار کوئیلو نمایان است. تأثیر مارکسیستی که امروزه در جهان شکست خورده‌اند، نیز در نوشته‌هایش هویداست. درباره‌ی نگاه او به خدا و معاد و وحی دقت زیادی لازم و نقدهایی بر آن است. او خدایی را ترسیم می‌کند که چون خدای تورات، گناه می‌کند و از کرده‌ی خود پشیمان می‌شود. در زمینه‌ی وحی و پیامبری، در رمان کوه پنجم با اثر پذیری از کتاب عهد قدیم، ایلیای نبی کافر می‌شود و خشم و نفرت خود را آشکار می‌کند. سپس از آن خلاص می‌شود و قوم خود را از دست ملکه‌ی بت‌پرست نجات می‌دهد.
گرچه او از باورهای برخی عارفان مسلمان اندلسی الهام گرفته است، تفاوت‌های زیادی نیز با عرفان ناب اسلامی دارد. متأسفانه منتقدان ما کمتر به این مسئله در نوشته‌های خود اشاره کرده‌اند و جز تعدادی اندک بقیه‌ی روزنامه‌نگاران و نویسندگان با بی‌هویتی تمام، تسلیم اندیشه‌ها و آثار کوئیلو شده‌اند.
به هر حال راز موفقیت آثار او را می‌توان افزون بر حمایت رسانه‌ها پر مخاطب جهانی و مراکز قدرت در چند مورد خلاصه کرد: او در جای جای آثارش با آمیزش نمادهای ادیان توحیدی با سنت‌های معنوی بودایی و تائوئی و شرقی و سرخ‌پوستی و جادوگرایی، نوعی همانندسازی برای مردم مناطق مختلف جهان ایجاد کرده و توانسته با رفتن به سمت معنویتی مبهم و ساختگی و فرادینی، در میان توده‌های ساده‌اندیش جهان نفوذ کند. افزون بر آن او حوادث داستان‌هایش را از نقاط مختلف جهان آغاز کرده است که سهم بسزایی در جلب نظر خوانندگان در سراسر جهان دارد. وی مدتی مشاور ویژه‌ی یونسکو در برنامه‌ی همگرایی روحی و گفت‌وگوی بین فرهنگ‌ها بوده است و همین مسئله نشان می‌دهد که او به خواسته‌ی سازمان ملل (متفقین که پیروز جنگ جهانی دوم بودند آن، را تشکیل دادند) مشغول ترویج اندیشه‌های التقاتی خود است.[2]

پی‌نوشت:
[1]. آفتاب و سایه‌ها، محمد تقی فعالی، نشر نجم‌الهدی، 1386، ص 270.
[2]. همان، ص 275.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: قبیله حیله، محمد مهدی کافی، نشر علیون، 1390، ص 176.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.