پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مقابل شیخیه رکنیه کرمان، شیخیه احقاقیه کویت می‌گویند که آنان (شیخیه کرمان) شیخی نیستند، بلکه ما پیروان حقیقی شیخ احمد احسائی  و سید امجد رشتی هستیم و مائیم که مذهب شیخیه داریم. البته اگر کسی به آنها شیخی بگوید، ناراحت می‌شوند و می‌گویند ما شیخی نیستیم، بلکه ما شیعه امامی اصولی هستیم چنانچه میرزاعلی اسکوی احقاقی در کتاب خود «الانتقاد علی ترجمه العاملی» بعد از نقل عبارت از کتاب اعیان الشیعه تألیف محسن الامین العاملی می‌نویسد: «قال فی صفحه 391 لابدلنا قبل الخوض فی احواله‌ای فی احوال الشیخ احمد قدس‌سرّه من الاشاره الی طریقه الکشفیه المعروفین...؛[1] فاضل علامه محسن امین عاملی در کتاب اعیان الشیعه ص 391 نوشته، پیش از اینکه در حالات زندگی شیخ احمد احسائی توجه کنیم، ضروری است که به مذهب کشفیه، که آنها به مذهب شیخیه نیز معروف شده‌اند اشاره کنیم چرا که شیخ احمد یکی از ارکان این مذهب است. بلکه ایشان بنیان‌گذار این مذهب بوده و پیروان این مذهب نیز به ایشان منسوب‌اند و آنها شیخیه نام دارند -یعنی پیروان شیخ احمد احسایی- و همینطور به آنها کشفیه نیز گفته می‌شود، به خاطر ادعای کشف و الهامی که ایشان داشته و پیروان او نیز آن ادعا را دارند، و این مذهبی است جدید و نو که در این زمان ظهور کرده است».
پیشوای مذهب شیخیه احقاقیه کویت میرزاعلی اسکوی احقاقی بر این عبارت علامه امین عاملی به عنوان تنقیذ می‌نویسد: «فحینئذ هل یناسب ان یذکر فی ترجمة الشیخ انه من ارکان طریقه الشیخیه بل موسسها کما جری من الفاضل العاملی و عنوان الشیخیه انما انطبق علی اتباع الشیخ لدفاعهم عنه...؛[2] آیا سزاوار است که در حالات زندگی شیخ احمد بنویسیم که ایشان یکی از ارکان شیخیه، بلکه مؤسس این مذهب بوده چنانچه فاضل عاملی نوشته و اینکه به پیروان شیخ احمد احسائی شیخیه گفته می‌شود، به این جهت است که آنها از عقائد فاسده را که به او نسبت داده شده دفاع می‌کنند و به مطالب جدید و نو و توحید خاصی که شیخ احمد احسائی بیان فرموده، به آن علاقه دارند و جرم آنها فقط همین است که آنان در برابر تبلیغات و شائع پراکنی و توهین کنندگان از شیخ دفاع کرده و او را از اینگونه تهمت‌های ناروا مقدس می‌شمارند و کلمات مجمل شیخ را به بیان تفصیلی تفسیر می‌کنند، و این را اثبات می‌کنند که شیخ احمد احسائی نیز یکی از علماء حق می‌باشد و این جرم اتباع و پیروان شیخ است وگرنه آنان نیز امامی و اصولی هستند و نزد عالمان زمان خود در عراق و ایران، شاگرد آنان بوده‌اند و مردم عوام آنها نیز مقلّدین مجتهدین زنده می‌باشند». حالا باید دید که آنها چگونه دفاع می‌کنند و عقائدی را که آنان اثبات می‌کنند آیا آن عقاید شیخیه، همان عقائد شیعه اصولیه امامیه‌اند.

درباره شیخیه رکنیه کرمان نیاز به بیان نیست، چرا که آنها خود را رکنیه می‌دانند و قائل به رکن رابع هستند؛ اما شیخیه احقاقیه کویت مدعی هستند که آنان شیعه اصولی و دوازده امامی می‌باشند. البته این مدعی با گفته‌های آنان در تضاد است، زیرا وقتی نوشته‌های آنان را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که ایشان قائل به تفویض (واگذاری امور خلقت از طرف خداوند به اهل‌بیت (سلام‌ الله‌ علیهم) می‌باشند. از جمله عبارت میرزاعلی اسکوی احقاقی -بر عبارت علامه امین عاملی به عنوان تنقیذ- در احقاق الحق می‌نویسد: «لیت شعری ما بال اقوام اذا قیل لهم: ان میکائیل یقسم الارزاق و عزرائیل یمیت و جرائیل یخلق و... ؛[3] ای کاش! نمی‌دانم فکر این قوم چگونه است؟! وقتی به آنها گفته شود که میکائیل رزق و روزی را تقسیم می‌کند و عزرائیل می‌میراند و جبرائیل خلق می‌کند و اسرافیل زنده می‌کند به اذن خدا، آنها هیچگونه ترسی و اشکالی ندارند و این را خیلی راحت می‌پذیرند، حال آنکه این کروبیان و ملائکه نوکر خدا و خدمت‌گزاران امامان معصوم(علیهم‌ السلام) می‌باشند، اما وقتی گفته می‌شود حضرت علی‌(علیه‌اسلام) به اذن خدا خلق می‌کند و رزق می‌دهد و زندگی و مرگ به دست اوست، زمین و آسمان را بهم می‌ریزند که گویا عقل را از دست داده‌اند...». خواننده گرامی، آیا این غیر از این است که خداوند تعالی، کاری را که به میکائیل سپرده به جبرئیل نسپرده و کاری که به جبرئیل واگذار کرده به میکائیل نسپرده، همینطور خداوند تعالی کارهایی را که به چهارده معصوم (علیهم‌السلام) واگذار کرده، -که آنان هدایت کننده و پیشوای مردمند- را به ملائک واگذار نکرده و کارهای ملائک را به دست اینان نداده است. از گفتار و نوشتار پیشوایان شیخیه احقاقیه کویت روشن است که آن‌ها قائل به تفویض‌اند و طبق فرمودات امامان معصومین (علیهم‌السلام) لازمه این اعتقاد شرک است.

پی‌نوشت:
[1]. الانقاد علی ترجمه العاملی، ص98.
[2]. الانقاد علی ترجمه العاملی، ص105،140.
[3]. احقاق الحق، ص396، سطر 13 تا 23.