نقد و بررسی الفت و محبت در آئین بهائی

  • 1394/08/10 - 08:25
تعلیم سوم از تعالیم دوازده‌گانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد؛ عبدالبهاء در این باره می‌نویسد: «دین باید سبب الفت و محبت باشد، سبب ارتباط قلوب بشر باشد، سبب حیات انسانی باشد، نورانیت باشد. اگر چنان‌چه دین سبب عداوت شود، سبب خون‌ریزی گردد، بی‌دینی بهتر از دین است؛ زیرا دین علاج است. اگر علاج سبب مرض شود ترک مرض بهتر است». آیا چنین که سران بهائی ادعا...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب‌_ تعلیم سوم از تعالیم دوازده‌گانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد؛ عبدالبهاء در این باره می‌نویسد: «دین باید سبب الفت و محبت باشد، سبب ارتباط قلوب بشر باشد، سبب حیات انسانی باشد، نورانیت باشد. اگر چنان‌چه دین سبب عداوت شود، سبب خون‌ریزی گردد، بی‌دینی بهتر از دین است؛ زیرا دین علاج است. اگر علاج سبب مرض شود ترک مرض بهتر است».[۱] آیا چنین که سران بهائی ادعا می‌کنند و این واژه را جزء اصول دوازده‌گانه خود می‌پندارند، خود بر طبق آن ملزم بوده و بر آن عمل می‌کنند یا واقع چیز دیگری است؟ با نگاهی به تاریخ بهائیت، در میابیم که میرزاحسینعلی نوری در شورش‌های بابی‌ها و حتی نقشه ترور ناصرالدین‌شاه نقش کلیدی داشته [۲] و زمینه تفرقه مردم و برهم زدن امنیت ملی ایران به نفع دولت‌های خارجی را پدید آورده است. بعد از اینکه حسینعلی‌بهاء ادعای خویش (ادعای من یظهره اللهی) را مطرح و برخی افراد را به خود جذب کرد، بین او و برادرش، صبح‌ازل اختلاف به وجود آمد و طرفداران آنها به جان هم افتادند، صبح‌ازل بر حسینعلی غضب کرد و وی را از خود راند. میرزا حسینعلی ناچار از بغداد بیرون رفت و نزدیک دو سال در کوه‌های اطراف سلیمانیه به سر برد و در این مدت، مکان وی نامعلوم بود. بنابراین، خود او اعتراف کرده که کارش باعث ایجاد اختلاف در بین دوستان و هم کیشانش شده است.[۳] با توجه به مطلبی که پیشتر از او نقل شد: «چنان چه دین سبب عداوت شود بی‌دینی بهتر است» آیین بهائی، خود باعث اختلاف شده و نبود این آیین بهتر از بودنش است و باید آن را نابود ساخت. حسینعلی‌بهاء در جای دیگر می‌گوید: «اگرچه در این ایام، رایحه‎ی حسدی ورزیده که قسم به مربی وجود از غیبت و شهود که از اول بنای وجود عالم، با اینکه آن را اولی نه، تا حال چنین غل و حسدی و بغضایی ظاهر نشده و نخواهد شد».[۴] طبق سخنان خود میرزا بهاء با ظهور آیین بهائی، به جای پدید آمدن الفت و محبت، بغض و کینه و حسدی به وجود آمده که پیش از آن سابقه نداشته و در زمان‌های بعد هم پدید نخواهد آمد. بنابراین، اگر دینی سبب دشمنی شود و بی‌دینی از آن بهتر باشد، بی‌دینی بهتر از آیین بهائیت است.
در بررسی دوره پس از حسینعلی (بهاءالله)، می‌بینیم که بین فرزندانش (عباس افندی، محمدعلی) برای به دست آوردن ریاست، درگیری و نزاع رخ داده و آنها به یکدیگر فحاشی و تهمت‌های ناروا نسبت داده‌اند و یکدیگر را به حیوانات تشبیه کرده‌اند؛ آیا این، معنای شعار وحدت و الفت است: «حتی با دشمنان به نهایت روح و ریحان محبت مهربان بود و در مقابل اذیت و جفا به نهایت وفا مجری دارید». یا این سخنان، شعارهای دروغین و فریبنده‌ای هست که متأسفانه گویندگان آنها بدان پایبند نیستند. شوقی‌افندی، نوه‌ی دختری عبدالبهاء نیز که طبق وصیت عبدالبهاء در الواح وصایا ولی‌امر بهائیان شده بود،[۵] با بیشتر افراد خانواده خود با سخت‌ترین مجازات‌ها، یعنی طرد روحانی رفتار کرد. پس از آن، بیت‌العدل نیز همین روش را تکرار و افراد زیادی را با طرد اداری و روحانی مجازات کرد. این مسائل نشان می‌دهد که چگونه رهبران بهائیت برای فریب مردم و جذب آنان، از «شعار دین باید سبب الفت و محبت گردد» استفاده می‌کنند.
اما برای اثبات این مطلب که مودت و محبت از ابتکارات بهائیت نبوده فقط به ذکر دو حدیث در این مختصر می‌پردازیم. پیامبر گرامی اسلام(صلی‌ الله‌ علیه و آله) فرمود: «ای بندگان خدا برادر باشید و با یکدیگر دشمنی و کینه توزی مکنید و در پی درستی استوار باشید و در کارهای میانه‌روی کنید، مژده باد بر شما».[۶]  و ایشان در جای دیگر چنین فرمودند: «دوستی با مردم نیمی از دین است».[۷]  اسلام بعلاوه موعظه در این مسأله راهکارهای عملی برای ایجاد محبت و جلوگیری از پدید آمدن کینه و دشمنی، برنامه دارد. پس این ادعا از سوی بهائیت که دین باید سبب الفت و محبت باشد، صرفا یک شعار تو خالی است که حتی سران بهائی به آن ملزم نبوده و نیستند و صرفا جنبه‌ی عوام فریبی دارد و رفتار آنان در تناقض با این شعار می‌باشد. نکته پایانی در این­ باره این است که هم‌اکنون در پی آموزه‌های به اصطلاح الهی بهاییت، گروه‌هایی از بهاییت جدا شده و به نام‌­های بهاییان سابق (former bahais)، بهاییان واقعی (orthodox)، بهاییان طردشده (bahais-ex)، بهاییان همجنس‌گرا (gay bahais)، بهاییان اصلاح‌طلب (reformer bahais)؛ بدون هیچ­گونه وحدت و تفاهمی، در حوزه‌های خود مشغول فعالیت هستند.

پی‌نوشت:
[۱]. عباس‌افندی، خطابات، ج۱ ص ۱۸و۱۹.
[۲]. کلیک کنید...
[۳]. حسینعلی نوری، ایقان، ص ۱۶۷.
[۴]. حسینعلی‌نوری، ایقان ص ۱۶۶.
[۵]. عباس‌افندی، الواح وصایا، ص ۱۱و۱۲.
[۶]. ابن ابی جمهور احسایی، عوالی الئالی، ج۱، ص۶۹.
[۷]. حسام الدین هندی کنزالعمال، ج۱۵، ص۹۰۷، ح ۴۳۵۶۶

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.