استعمار پیر و شکل‌گیری وهابیت در آل سعود

  • 1394/07/15 - 13:17
در زمان عبدالعزیز، انگلیسی‌ها خاندان سعودی را شناختند و با سعودیان رابطه دوستی برقرار کردند. «اولریخ ژاسپر زیتس»، مستشرق آلمانی در همان ایام با لباس درویشی به مکّه آمد و در موسم حج در عرفات با سعود بن عبد دیدار کرد. سعود دوم که وهابیان او را کبیر لقب داده‏‌اند (1163 ـ 1229 هـ.ق): سعود بن عبد العزیز، امیری شجاع ولی خونریز و بی‌‏رحم بود و از نیروی ابتکار و اراده و...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در زمان عبدالعزیز، انگلیسی‌ها خاندان سعودی را شناختند و با سعودیان رابطه دوستی برقرار کردند. «اولریخ ژاسپر زیتس»، مستشرق آلمانی در همان ایام با لباس درویشی به مکّه آمد و در موسم حج در عرفات با سعود بن عبد دیدار کرد.
سعود بن عبد العزیز
سعود دوم که وهابیان او را کبیر لقب داده‏‌اند (1163 ـ 1229 هـ.ق): سعود بن عبد العزیز، امیری شجاع ولی خونریز و بی‌‏رحم بود و از نیروی ابتکار و اراده و سرعت عمل، بهره کافی داشت. فتوحات سعودی در شبه جزیره عربستان و خلیج فارس به دست او انجام گرفت و در سی سال آخر عمر پدرش، همه امور کشور سعودی در دست او بود. سعود به سال 1203هـ.ق / 1788م به حکم ابن عبدالوهاب از سوی پدر به ولایت عهدی منصوب شد و بعد از مرگ عبد العزیز مدت یازده سال بر عربستان سلطنت می‌‏کرد. حتی مورخان وهابی هم نتوانسته‌‏اند، درنده‌‏خویی و قتل عام‌های هولناک او را پنهان دارند. اشراف حجاز و امرای عرب طی نامه‏‌هایی، باب عالی را متوجه خطر روزافزون «وهابیت» در حجاز ساختند و به آنان فهماندند که این طایفه به عربستان بسنده نمی‌‏کند و هدفش تسلط بر سراسر متصرفات عثمانی و همه مسلمانان است. سرانجام دربار اسلامبول تصمیم به رسیدگی به قضیه وهابیت گرفت و «محمد علی پاشا»، حکمران مصر را مأمور کرد، لشکری مجهز به عربستان اعزام کند و سعودیان و وهابیان را از بیخ و بن براندازد. در همین اوقات بود که سعود در عمر شصت و شش سالگی در درعیه به علت بیماری سرطان روده درگذشت و از عذاب مشاهده ویرانی کشورش به دست مصریان نجات یافت.
ارتش مصر در عربستان
هیبت وهابیان تخت سلاطین عرب را به لرزه درآورده بود. در آن ایام کسی از بیم هلاکت جرأت سفر حج و زیارت نداشت. «شریف غالب»، پادشاه حجاز از هول جان تظاهر به وهابی‌گری می‌‏کرد و بعد از شکستی که از سعود خورد (1221 هـ.ق) دستور داد «قبور ائمه را در بقیع» و سایر اماکن و مزارها متبرکه را در مکه و مدینه با خاک یکسان کنند. شریف غالب استعمال دخانیات را حرام اعلام کرد و مذهب «حنبلی سفلی وهابی» را در حجاز رسمیت داد، اما او و سایر بزرگان حجاز، در نهان با دربار اسلامبول مکاتبه داشتند و برای نجات کشور خود می‌‏کوشیدند. سرانجام «سلطان سلیم بن مصطفی» (متوفی در 1222 هـ.ق) امپراطور عثمانی مصمم به براندازی وهابیان و آل ‏سعود شد و محمد علی پاشا را مأمور این مهم کرد. محمد علی پاشا ارتشی از سربازان ترک و آلبانی و عرب به فرماندهی پسرش «طوسون پاشا» به حجاز اعزام کرد. طوسون در سال 1227 هـ.ق / 1812م از بندر «یَنْبُع» وارد مدینه شد و آن شهر را فتح کرد و به سوی مکه شتافت.
اگرچه مقاومت وهابیان شدید بود، اما در برابر آتش توپ‌خانه مصری‌ها کاری از پیش نبردند و شکست خوردند. طوسون وارد مکه و بعد از چند روز محمد علی پاشا نیز وارد مکه شد. او شریف غالب را به جرم اهمال و سازش‏‌کاری معزول و زندانی کرد و برادرش «سرور بن غالب» را به مقام شریف مکه منصوب کرد.
شکست آل سعود و سقوط درعیه
بعد از سعود بن عبد العزیز، پسرش ابراهیم بن سعود (فوت 1235هـ.ق) به امارت درعیه رسید، ولی از سویی بین او و عمویش «عبد الله بن عبدالعزیز» بر سر جانشینی، اختلاف افتاده بود و در نتیجه جنگ خانگی، سعودیان را ناتوان ‏کرد و از سوی دیگر ارتش مصر به سوی نجد در حال پیشروی بود. محمد علی پاشا که از پیروزی ارتش خود اطمینان حاصل کرده بود، به قاهره بازگشت و طوسون را با عده کافی و توپ‌خانه قوی روانه نجد کرد. طوسون بدون هیچ مانعی تا قلعه رس، در دویست و هفتاد کیلومتری شمال شرقی مدینه پیش رفت، ولی در آنجا با مقاومت شدید وهابیان برخورد کرد و با دادن تلفات بسیار نتوانست به پیشروی خود ادامه دهد. ناچار به پیشنهاد وهابیان تن به تَرک مخاصمه داد و به قاهره بازگشت. محمد علی پاشا از طوسون به سبب ضعفی که نشان داده بود، خشمگین شد، به همین دلیل او را توبیخ و از امارت معزول کرد و پسر دیگرش «ابراهیم پاشا» را مأمور تصرف نجد ساخت. ابراهیم با لشکری تازه ‏نفس به نجد رفت و خود را به درعیه رساند و پایتخت آل سعود را محاصره کرد. او با آتش سنگین توپخانه مقاومت وهابیان را درهم شکست و آنان را ناگزیر به تسلیم بی‌قید و شرط کرد.
عبدالله بن سعود که برادر را برکنار کرده و خود به جای او نشسته بود، بعد از شش ماه مقاومت، قلعه و پادگان درعیه را تحویل مصری‌ها داد (1234 هـ ق / 1818م) و هیئتی را به ریاست عمویش عبدالله بن عبد العزیز که شیخ آل سعود بود، همراه شیخ «علی بن محمد بن عبد الوهاب» نزد ابراهیم پاشا فرستاد. به دستور ابراهیم اموال و املاک خاندان سعودی و ابن عبد الوهاب ضبط شد و عبد الله بن سعود را به اسلامبول بردند که در آنجا محکوم به سربریدن شد. علمای وهابی و امرای سعودی را یا سر بریدند و یا تیرباران کردند و بعضی را به دهانه توپ بستند یا پی سپر سم ستوران ساختند. «احمد بن رشید حنبلی»، قاضی درعیه را در حضور ابراهیم شکنجه‌‏هایی شدید دادند، از جمله دندان‌هایش را یکی یکی کشیدند. سپس پایتخت سعودی را آتش زدند و تمامی خانه‌‏ها و آبادی‌های آن را ویران و شهر را با خاک یکسان کردند. نخلستان‌ها و باغ‌ها و زراعت‌های درعیه را نیز معدوم کردند، زنان و کودکان و پیران را نیز به سایر بلاد نجد کوچ دادند و بعضی امرای سعودی و مشایخ اولاد عبدالوهاب را به قاهره تبعید کردند. وقتی ارتش مصر از درعیه برمی‌‏گشت دیگر در آن شهر هیچ مال و آبادی و هیچ ساکنی باقی نمانده بود.

پی‌نوشت:
[1]. خبرگزاری فارس، 91/04/02، شماره: 13910328000915

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.