شفاعت وارده در حد تواتر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ روایاتی که در مورد شفاعت وارد شده در حدّ تواتر است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: بخاری از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است: «هر کس به هنگام شنیدن گلبانگ اذان این چنین دعا کند... در روز قیامت شفاعت من نصیب او میگردد.»[1] همچنین بخاری روایت کرده است: «کسی که از صمیم قلب بگوید: لا اله الا الله در روز قیامت از با سعادتترین مردم در شفاعت من خواهند بود.»[2] همچنین مسلم در صحیح خود دو باب با عناوین زیر آورده که با صرف نظر از روایات موجود در آن دو باب هر یک بر صحت شفاعت دلالت میکند: «باب من صلّی علیه مائة شفّعوا فیه» و یا «باب من صلّی علیه أربعون شفّعوا فیه» با این وجود به دو روایت در این موضوع اشاره میکنیم: «هرگاه شخصی از دنیا برود و گروهی از مردم که به صد نفر میرسند بر او نماز گذارده و برای او درخواست بخشش از خداوند کنند همانا خداوند او را مورد بخشش و آمرزش خویش قرار میدهد.»[3] «از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم فرمود: هر مسلمانی از دنیا برود و چهل نفر بر او نماز گذارده و به خدا شرک نورزند خداوند شفاعت این گروه را درباره این شخص میپذیرد.»[4] ابن ماجه روایتی از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که شفاعت یک نفر از امّت وی بیش از تعداد تمام قبیله بنیتمیم است: «عبدالله بن ابی الجدعا میگوید: از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: هرآینه با شفاعت یک تن از امّت من بیش از تعداد افراد بنیتمیم وارد بهشت خواهند شد.»[5] ترمذی، از انس روایت کرده است: «انس بن مالک [خادم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)] میگوید: از حضرت درخواست نمودم تا مرا در روز قیامت شفاعت نماید: حضرت فرمود: این چنین خواهم کرد. عرضه داشتم: کجا شما را بیابم؟ فرمود: در مرحله اوّل نزد صراط. عرض کردم: اگر شما را آنجا نیافتم؟ فرمود: نزد میزان. عرضه داشتم: اگر آنجا نیافتم؟ فرمود: نزد حوض کوثر. من از این چند مکان خارج نخواهم بود.»[6]
ساخت بنا به روی قبور؛ ساخت بنا بر فراز قبور انبیا، اولیاء، بندگان صالح و برگزیدگان خداوند از جمله موارد تعظیم شعائر الهی است که بر اساس آیه شریفه «وَمَنْ يُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوي القلوب [حج/32] کسانی که شعایر خدا را بزرگ میشمارند کارشان نشان پرهیزگاری دلهایشان باشد» از سنّتهای حسنه به شمار میرود. علاوه این که چنین کاری به عنوان احترام به صاحب قبر و انگیزه و مشوّقی برای زیارت نمودن دیگران از آن مکان و عبادت خداوند عزّوجلّ و خواندن نماز، قرائت قرآن، ذکر، دعا، مناجات و دیگر اعمال عبادی و همچنین پناهگاهی برای زائران، غریبان، در راه ماندگان، مساکین و ترویج امور دین و مذهب میگردد. چنانکه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: «کسی که پایهگذار کار نیکی در اسلام گردد بدون آن که از ثواب عمل کننده کم شود برای او نیز ثواب نوشته خواهد شد و هر کس پایهگذار کار بدی در اسلام گردد بدون آن که از گناه عمل کننده کم شود برای او نیز گناه نوشته خواهد شد.»[7] همچنین این اقدام قبل از ظهور اسلام و نیز پس از آن نسبت به قبور انبیا صورت میپذیرفته و هرگز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهلبیت (علیهم السّلام)، خلفا و هیچیک از صحابه از این عمل نهی نکردهاند. به عنوان مثال میتوان از ساخت بقعه بر فراز قبر حضرت دانیال نبی (علیه السّلام) در شوشتر[8] نام برد[9] و یا حضرت هود، صالح، یونس، ذیالکفل (علیهم السّلام) و یا دیگر انبیای مدفون در بیت المقدس و اطراف آن همچون کوهی که در آن، حضرت موسی (علیه السّلام) و یا سرزمینی که حضرت ابراهیم خلیل در آن مدفون و به شهر «الخلیل» در سرزمین فلسطین مشهور است و یا حجرههایی که بر فراز قبر حضرت اسماعیل و مادرش (علیها السّلام) ساخته شده، اشاره کرد. همچنین طبق نقل سمهودی در کتاب «وفاء الوفا» اوّلین کسی که بر فراز قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حجره بنا نمود عمر بن خطّاب بود و پس از آن دیگر خلفا یکی پس از دیگری به تکمیل و تعمیر این بنا اقدام مینمودهاند در حالی که قبل از آن با شاخههایی از درخت خرما پوشانده شده بود. چنان که سیره قطعیه مستمره از سوی عموم مسلمانان و عدم ردّ و نهی اهلبیت (علیهم السّلام)، صحابه، تابعین و دیگر بزرگان دین و اجماع علمای آنان بر جواز و انجام چنین عملی ما را از احادیث موجود در این باب بینیاز میسازد. امّا تنها، فرقه وهابیت که متشکّل از گروه اندکی از مسلمانان بوده و قدمت رفتارهای تخریبی آنان به یک قرن تجاوز نمیکند، بر خلاف اجماع مسلمین عمل کرده است. اگر وهّابیت مدّعی وجود احادیث صحیحه در منع چنین عملی باشد در پاسخ میگوییم: بر فرض ثبوت چنین روایاتی باز هم اخبار آحاد نمیتوانند در برابر سیره قطعیه و اجماع قطعی مسلمانان تاب و مقاومت داشته باشند. این در حالی است که اصل ادعا مورد بحث و اختلاف نظر است.
پینوشت:
[1]. الجامع الصحیح المختصر، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 222.
[2]. الجامع الصحیح المختصر، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 49.
[3]. صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 654.
[4]. صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 655.
[5]. سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت، ج 2، ص 1443.
[6]. الجامع الصحیح سنن الترمذی، ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 621.
[7]. صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 705.
[8]. یکی از شهرهای استان خوزستان در ایران که در عربی آن را «تستر» مینامند.
[9]. معجم البلدان، یاقوت حموی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 29.
افزودن نظر جدید