حلول از اعتقادات اهل حق

  • 1394/06/09 - 07:18
ازجمله اعتقادات اهل حق، اعتقاد به حلول یا تجلی ذات حق در جامه و دون بشر است. ابتدا لازم است حلول را تعریف کنیم تا روشن شود مشکل عقیده به حلول چیست. حلول عبارت است از فرود آمدن چیزی در غیر خود و در اصطلاح به معنی حلول ذات خداست در اشیاء. کسانی را که به این عقیده‌اند که خدا در اشیا و در مرشدان حلول کرده...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ ازجمله اعتقادات اهل حق، اعتقاد به حلول یا تجلی ذات حق در جامه و دون بشر است. ابتدا لازم است حلول را تعریف کنیم تا روشن شود مشکل عقیده به حلول چیست.
تعریف حلول  
حلول عبارت است از فرود آمدن چیزی در غیر خود و در اصطلاح به معنی حلول ذات خداست در اشیاء. کسانی را که به این عقیده‌اند که خدا در اشیا و در مرشدان حلول کرده است را حلولیه گویند.[1] بعضی دیگر می‌نویسند: «حلولیه گویند خدای تعالی در ما حلول کرده است و همچنین در ابدان جمیع عارفین.»[2] و در تعریف آن نیز آمده است: «خداوند متعال اجسامی را برگزید که معانی ربوبیت در آن‌ها حلول کرده»[3] و در برخی از کتاب‌های اهل حق آمده است: «يارستان (اهل حق) به "جامه" و "مظهر"، "دون" هم می‌گویند و بنابر عقاید یارسان انسان دارای ذره ای از ذرات خدایی است، این ذرات الهی که در تن آدمی وجود دارد، همیشه در نزد پاکان و برگزیدگان در گردش می‌باشد و به این "حلول" یا "دونادون" می‌گویند.»[4] و بنا به خلاصه "نامه سرانجام"(کتاب مقدس اهل حق) «جامه به معنی پیکره و قالب انسانی است و چنانچه به تکامل برسد نور و فروغ الهی در آن تجلی می‌کند و به پایه مظهریت می‌رسد.»[5]
ریشه تاریخی حلول
اگرچه حلول و تجلی ذات در ادیان مسیحی و یهودی نیز موجود بوده، اما احتمالاً مساله حلول و مظهریت یافتن خداوند در جامه بشر از عقاید زرتشتی‌ها به این مسلک سرایت کرده باشد. زیرا این عقیده از قدیم در میان ایرانیان رایج بوده که در اوستا به آن "خورننگه" و در پهلوی "خوره" و در فارسی "فر و فره الهی" می‌گویند و برخی می‌نویسند: «این در اثر مجاورت یهودیان با ایرانیان در مغرب ایران و مهاجرت اقوامی از مغرب ایران به ارض موعود به آیین یهود نیز راه یافته و عنوان "شخینا"[6] به خود گرفته است. مثلاً در اوستا آمده است که: «هوشنگ شاه و کیکاووس در شمار پارسایان و پاکانی بودند که به فره ایزدی نائل گشته،[7] چیزی همانند محل تجلی ذات حق بودند.
"فر" در دین زرتشت تفسیر خاصی دارد. زرتشتيان جمشید را که از پادشاهان بود، دارای فر معرفی می‌کنند. اما گویند به علت دروغگویی وی، سه بار "فر" از او جدا شد. همين دليل موجب شده تا برخی اعتقادات عامه مردم را در دين زرتشت درباره فر، به‌صورت عقیده به حلول ضبط کرده باشند.
در دفتر مقدس اهل حق خصوصاً دوره "زلال زلال" می‌توانیم مشابهت و یکسانی مفهوم "دون" و "فره" را بیابیم. درباره مظاهر الوهیت که آن‌هم به دون تعبیر شده است، در متون دینی پیش از اسلام نمونه‌های بسیاری می‌توان یافت ازجمله آنها مظاهر دهگانه بهرام است که در دو مظهر "اوتار" به‌صورت انسان ظاهر شده است.[8]
بعضی دیگر معتقدند: «صاحب کتاب بیان الادیان می‌گوید که اصل حلول و اتحاد بعد از جرنانیّه که طایفه‌اند که از صابئیّه و از ترسایان برخاسته‌اند و غلات شیعه، یعنی آنان که بعضی از ائمه اثناعشر را خدا می‌دانند و غلات اهل سنت و جماعت، یعنی صوفیه که مشایخ خود را اللّه می‌دانند، حلول و اتحاد را از ترسایان فرا گرفته‌اند.»[9] بنابراین از قدیم الایام در بین ادیان باستانی چنین عقیده ای وجود داشته است و شاید این عقیده در ادیان هندوئیزم و شرقی نمود بیشتری یافته است.

پی‌نوشت:
[1]. فرهنگ مصطلحات عرفا،ص 53؛ به نقل از خواجه دین، سید محمدعلی، سرسپردگان، 1349، ص 12
[2]. اردبیلی مقدس،‌ حدیقة الشیعة، انصاریان، قم،‌ 1383، چاپ سوم، ج2، ص 751
[3]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، اساطیر، چاپ دوم، 1388، ص 443
[4]. سوری ماشاالله، سرودهای دینی یارسان، تهران، امیرکبیر، 1344، ص 176؛ به نقل از صفی زاده، صدیق، نوشته‌های پراکنده درباره یارسان، تهران، عطایی، 1361، ص 42
[5]. صفی زاده، صدیق، نوشته‌های پراکنده درباره یارسان، تهران، عطایی، 1361، ص 51
[6]. شخینا در تلمود به معنای حضور دائمی خداوند و یا آرامش بیان گردیده است. به اعتقاد ربی‌ها، براساس متن کتاب مقدس («برای من یک میشگان (مسکن مقدس) بسازيد؛ تا در میان ایشان ساکن شوم»[خروج 25/8]) ذات متبارک خداوند به دنبال محلی بود تا در آن سکنی گزیند، اما این امر حاصل نمی‌شد تا آنکه خیمه عهد (خیمهٔ عهد عبارت است از خیمه و چادری که به‌فرمان خداوند در صحرای سینا برافراشته شد تا کتیبه هایی که ده فرمان بر آن حک شده بود در آن قرار گیرد موسی (علیه السلام) ساعاتی از روز در این خیمه به عبادت می‌پرداخت.) توسط موسی در صحرا برافراشته شد. ازآن‌پس شخینای الهی در آن خیمه آرامش گرفت و بعدازآن در کوه سینا و سپس در بیت المقدس منزل گزید.
[7]. صفی زاده، صدیق، نوشته‌های پراکنده درباره یارسان، تهران، عطایی، 1361، ص 45؛ به نقل از یشت‌ها، ج 1، ص 513
[8]. فرخ منش صحبت، مقدمه‌ای بر دین و روان با تاکید بر اهل حق، نهضت، تهران، 1382، ص 136
[9]. اردبيلی مقدس،‌ حدیقة الشیعة، انصاریان، قم،‌ 1383، چاپ سوم، ج2، ص 752

برای مطالعه بیشتر در این زمینه ن ک به شناخت فرقه اهل حق نوشته عبدالله خدابنده و مقدمه‌ای بر دین و روان نوشته صحبت فرخ منش

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام گول صفی زاده را نخورید اهل حق از زرنشت گرفته نشده است /islamyar.blogfa.com/cat-579.aspx = مقالات نقد فرقه اهل حق1 http://islamyar.blogfa.com/cat-580.aspx = مقالات نقد فرقه اهل حق2

با سلام کسی قرار نیست گول صفی زاده را بخورد. صفی زاده کسی است که با وجود اینکه سنی مذهب است سالها در مورد اهل حق کار کرده است. ضمنا اگر گفته شده است که اهل حق با زرتشت شباهت هایی دارد، منظور این نیست که این فرقه از زرتشت گرفته شده است. چرا که این فرقه نیز همانند صوفیه در موارد زیادی نقاط مشترکی با دیگر ادیان دارد.

با سلام خدمت خوانندگان عرض کنم اهل حق به حلول و تناسخ اعتقاد ندارد و در متون دینی از این کلمات و تعاریف استفاده نشده است و لازم به ذکر است که به مباحث سیر تکامل بشر با نام دونادون پر داخته که خود از اسرار الهی میباشد و با تناسخ و حلول تفاوت دارد و خواهشمندم از انتصاب خرافات و غیره به اهل حق خودداری کنید

با سلام ببخشید میشه دونادون رو تعریف کنید تا بدونیم چه فرقی با حلول و تناسخ دارند؟ اهل حق به جای حلول دونادون رو به کار می برند اما در تعریف عملا فرقی میان حلول و دونادون نیست.

حلول يعنى تجلى حق درقالب انسان ويا اشيا ولى دونا دون به عوض کردن جامه وياقالب. آن هم در انسان.تا که ظهور اخر وزمان.وکسى که به اخر زمان اعتقاد ندارد دونا دون را هم نمى پذيرد.صفى زاده خود سنى بوده وبه اخر وزمان اعتقاد ندارد ...فرزند زهرا را قبول ندارد.اون وقت شما به عنوان يک شيعه چطور حرف اونو قبول مى کنيد

«حلول» ظهور ذات خداوند در صورت انسان یکی از اساسی ترین باورهای اهل حق است و به همین جهت آنها را ملحق به فرقه های غالی کرده اند. تفاوت آنها با علی اللهی ها این است که آنها حلول را اختصاص به علی (علیه السلام) می دهند ولی اهل حق همه بزرگان خود مثل بهلول، شاه فضل، باباسرهنگ، شاه خوشین، باباناووس، سلطان اسحاق، شاه ویسقلی (قرمزی)، محمد بیگ (لرستانی) و خان آتش یا آتش بیگ و... را مصداق آن می دانند. [نامه سرانجام، ص۱۲۶ـ۱۹۵؛ برهان الحق، ص۶۴۳ـ۶۴۴] ضمنا اینکه می گویید صفی زاده اینچنین و چنان، ما در مقام دفاع از صفی زاده نیستیم ولی صفی زاده اگر مسلمان باشد معتقد به آخرت هست و دونادون ربطی به آخر الزمان ندارد بلکه موثر در آخرت افراد است.

«حلول» ظهور ذات خداوند در صورت انسان یکی از اساسی ترین باورهای اهل حق است و به همین جهت آنها را ملحق به فرقه های غالی کرده اند. تفاوت آنها با علی اللهی ها این است که آنها حلول را اختصاص به علی (علیه السلام) می دهند ولی اهل حق همه بزرگان خود مثل بهلول، شاه فضل، باباسرهنگ، شاه خوشین، باباناووس، سلطان اسحاق، شاه ویسقلی (قرمزی)، محمد بیگ (لرستانی) و خان آتش یا آتش بیگ و... را مصداق آن می دانند. [نامه سرانجام، ص۱۲۶ـ۱۹۵؛ برهان الحق، ص۶۴۳ـ۶۴۴] ضمنا اینکه می گویید صفی زاده اینچنین و چنان، ما در مقام دفاع از صفی زاده نیستیم ولی صفی زاده اگر مسلمان باشد معتقد به آخرت هست و دونادون ربطی به آخر الزمان ندارد بلکه موثر در آخرت افراد است.

هیچ کدوم حرف درستی راج بع اهل حق نزدید

اساتید برجسته هم چون 1- دکتر محمد مکری2- دکتر صدیق صفی زاده 3- ایوانف4- ماشاالله سوری5-... با تسلط به گویش گورانی زبان کردی اقدام به تفسیر سروده های دینی و کلام خزانه نموده و پیوستگی آیین یارسان با ایران زمین و ادیان باستانی مشهود است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.