خداباوری اکنکار!

  • 1394/05/12 - 13:49
خداباوری اکنکار به طور عجیبی متناقض‌نماست. این آیین، هم به خدای واحد اعتقاد دارد و هم به چندخدایی. هنگامی که اکنکار به تبیین خداوند متعال می‌پردازد او را با نام سوگماد معرفی می‌کند و معتقد است او تنها خداوند اعلی علّیین است؛ اما همین سوگماد، آن هنگام که با نام خدای خدایان معرفی می‌شود و از افراد دیگری به‌عنوان تجلّی‌های خداوند نام می‌برد...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ خداباوری اکنکار به طور عجیبی متناقض‌نماست. این آیین، هم به خدای واحد اعتقاد دارد و هم به چندخدایی. هنگامی که اکنکار به تبیین خداوند متعال می‌پردازد او را با نام سوگماد معرفی می‌کند و معتقد است او تنها خداوند اعلی علّیین است؛ اما همین سوگماد، آن هنگام که با نام خدای خدایان معرفی می‌شود و از افراد دیگری به‌عنوان تجلّی‌های خداوند نام می‌برد، دچار دوازده خدایی و یا حتی بیش‌تر می‌شود. اوصافی که برای هر یک از خدایان طبقات وجود دارد آن قدر زیاد است که ناخودآگاه دایرهٔ خداوندیِ خدای اعلی علّیین سوگماد را تنگ می‌کند. این تجلّی‌ها حتی به «انسان‌خدایی» نیز می¬انجامد. پال توئیچل در این زمینه از زبان سوگماد چنین می‌نویسد: «لایتناهی درون آن‌چه درظاهر فناپذیر است تعبیه شده و جاودانه در قالب آن‌چه در بیرون ناپایدار می¬نماید به‌سر می‌برد. مطلق برتر، خود من، در غلاف گوشت و خون پنهان شده‌ام. من، وجود متعال، با کالبد انسانی حجاب بر رخ کشیده‌ام! هر آن‌کس که مرا جز در کالبد انسان و کالبدهای دیگران جست‌وجو می‌کند، ابلهی بیش نیست![1]
اکنکار، حاصل مطالعات پراکنده و گستردهٔ پال توئیچل است. تمام تناقضاتی که در این آیین وجود دارد، برخاسته از سیر مطالعاتی است که وی داشته است. او در مطالعات خود، گاه متأثر از خدای واحدی است که در برخی از ادیان، مانند اسلام وجود دارد و گاه نیز به تثلیث معتقد می‌شود. بار دیگر تحت تأثیر آموزه‌های دیگری مانند دین اومانیسم آگوست‌کنت به خدا نگریسته و انسان و به‌خصوص استاد را تجلّی خدا می‌داند. دندان ببر کتابی است که تمام آن اعتقادات را در خود گرد آورده است.
در نظر اکنکار، خدای والامرتبه، سوگماد نام دارد که خدای تمام خدایان طبقات است؛ توضیح آن‌که: برای هر یک از خدایانِ طبقاتِ مختلف، نام‌های متفاوتی وجود دارد: خدایی را که در طبقهٔ فیزیکی حاکم بوده و فرمانروای این طبقه محسوب می‌شود، «اِلام» نام نهاده‌اند. طبقهٔ دوم که طبقه اثیری است دارای خدا و فرمانروایی است به نام «جات نیرانجان». خدای طبقهٔ سوم که آن را طبقه «علی» می‌دانند «رامکار» است. طبقهٔ ذهنی طبقه‌ای است که حاکم آن «اُمکار» نام دارد. «سوهنگ» نام خدای طبقه پنجم، یعنی طبقهٔ اتری است. طبقه ششم که آن‌را طبقه «آتما لوک» نامیده‌اند، خدایی دارد به نام «سات نام». خداوند طبقهٔ هفتم که از آن با نام «الخ لوک» یاد شده «الخ پوروشا» نامیده شده است. در طبقهٔ هشتم که «آلایا لوک» نام دارد «آلایا پوروشا» حکم‌فرمایی می‌کند. طبقهٔ «حوکی کات» لوک تحت حکم‌رانی «حوکی کات پوروشا» است و «آگام پوروشا» نیز بر طبقهٔ دهم یعنی «آگام لوک» حکم می‌راند. «آنامی پوروشا» که حاکم طبقه «آنامی لوک» است آخرین تجلّی «سوگماد» است. به هرحال در قاموس اکنکار نام‌های متفاوتی برای خداوند اعلی علّیین برشمرده شده است.
هرچندگاه از این نام‌ها با عناوینی غیرخدایی یاد شده است، بسیاری از مواقع نیز نام‌هایی برای خداوند تلقی شده‌اند. نام‌هایی مانند «بنی»، «هیو»، «کلمه»، «شبدا» از این دست نام‌ها می‌باشند. [2] در تعریف «بنی» گفته شده است که بدون آن هیچ تولدی در بین نخواهد بود. واژه‌نامهٔ اکنکار نیز آن را «نوای سوگماد» نامیده است. «هیو» نیز نام سرّی خداوند بزرگ‌ترین ذکر برای اوست. «کلمه» نیز صدای ابدی سوگماد و مِلودی الهی است که در گوش جهان خوانده شده است. از «شبدا» به‌عنوان «صدای سوگماد» یاد می‌شود. در واقع «شبدا» همان «او» است.
هنگامی که سوگماد در کتاب دندان ببر به سخن می‌آید نام‌های خود را این‌گونه برمی‌شمارد: «در میان همهٔ اقوام، نام‌های بی‌شماری دارم. ذات کیهان، رادها سوامی، وجود تبارک، زارانا آکرانا، وجود لایتناهی، اهورامزدا یا هرمز، ارباب خرد، پادشاه نور، الله، بودا، سوگماد و بسیاری از نام‌های دیگر. [3]
در شریعت کی سوگماد، کتاب مقدس ادعایی اکنکار نیز این نام‌ها به همراه برخی دیگر از نام‌ها ذکر شده‌اند. این کتاب می‌نویسد: «ولی هیچ‌یک واقعیت حقیقی سوگماد نیست... نامی برای واقعیت حقیقی [آن] موجود نیست چون همهٔ نام‌ها محدودیت می‌نهند... همه نام‌هایی که در بالا آمدند، به جز سوگماد، از پدیده‌های طبقهٔ چهارم یا طبقه ذهنی‌اند. چنان‌چه بتوان لقب و نامی بر آن نهاد به این معناست که هنوز در محدوده عالم ذهن، طبقه چهارم، قرار دارد که ناحیهٔ نهایی تحت نفوذ (کَل نیرانجان) است.» [4] در این‌جا بار دیگر اکنکار دچار تناقض‌گویی شده است: از یک سو، از زبان خود سوگماد، نام‌های زیادی را برای مقام متعال برمی‌شمارد و او خود را با نام‌هایی چون ذات کیهان، رادها سوامی، وجود تبارک، زارانا آکرانا، وجود لایتناهی، اهورامزدا یا هرمز، اربابِ خرد، پادشاه نور، الله، بودا، سوگماد معرفی می‌کند و بدون هیچ ابایی این نام‌ها را متعلق به خود می‌داند، از سوی دیگر پال توئیچل در نوشتهٔ خود که آن را کتاب مقدس این شبه‌آیین معرفی می‌کند، تمام آن نام‌ها را متعلق به «کَل نیرانجان» می‌داند.
جالب‌تر این‌که سوگماد (که خدای اعلی علّیینِ اکنکار است) خود اعتراف کرده که «الله» نام خود او در بین مسلمانان است؛ اما پال توئیچل که از هر حربه‌ای برای کوبیدن ادیان دیگر سود می‌جوید، ادعا می‌کند این نام خدای یکی از طبقات است که مسلمانان از آن به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به سوگماد استفاده می‌کنند. [5] کتاب مقدس ادعایی درباره نام و کلمه سوگماد چنین می‌نویسد: «حقیقت این است که کلمهٔ حقیقی که نام حقیقی سوگماد است، «دهوناتمیک» است. این نام برخلاف انتظار اغلب مردمان، فقط درون چلا پژواک می‌کند و نه بیرون از او. دو صورت از نام وجود دارد: یکی «دهوناتمیک» که کلمهٔ بی‌صداست و دیگری، «وارناتمیک» که صدای کلمه در تمامی اشکال حیات است.»[6]
اما خود واژهٔ سوگماد که اکنکار بی‌شک این نام را برای مقام متعال برگزیده است، دارای ویژگی‌هایی است که بدان می‌پردازیم. واژه‌نامهٔ اکنکار، سوگماد را بی‌شکل، همه‌جا حاضر و ناظر، غیر بشر، نامعین و نامحدود، اقیانوس عشق و رحمت و کسی که تمام زندگی از او جریان می‌یابد، معرفی می‌کند. او تمام راستی‌ها، حقایق، اندیشه‌ها، عشق و قدرت است. تمام خدایان نواحی عالم، مظهر او هستند. او به هر شکلی که در مراحل مختلف خلقت ایجاب کند درمی‌آید ولی هیچ‌یک از این اشکال، تمامیّت او را نشان نمی‌دهند؛ زیرا او هم‌چنان بی‌شکل می‌ماند. او غیرمشخص، گسترده در همهٔ عالم جوهر هستی، حیات کل، خدای متعال، آن‌چه که اوست و کلّیتی که در اوست؛ لذا هیچ نامی نمی‌توان بر او نهاد مگر نام شاعرانه و عرفانیِ خدا. شکل بی‌شکل که متضادی بر او وجود ندارد. هرچه مخالف در عرف باشد در خود اوست. او درونی دارد به نام «نیرگونا» و تجلّی بیرونی دارد به نام «ساگونا». [7]
لازم است دربارهٔ این تعریف، نکته‌هایی ذکر شود:
اول: این‌که خداوندِ اکنکار در این تعریف، خدایی است که خدایان دیگری را هدایت می‌کند. در تعاریف و بیان‌های دیگر مشاهده می‌شود اکنکار خدا را ناچار از آفریدن خدایان دیگر می‌پندارد.
دوم: این‌که خدای اعلی علّیین در این فرقه به راحتی شکل می‌پذیرد و هرآن‌چه شکل بپذیرد و یا در قالب مادی درآید باید خود از مادّه باشد. در این‌جا اکنکار ناخودآگاه خدایش را از جنس مادّه تلقی کرده است.
سوم: این‌که کتاب مقدس ادعایی، سوگماد را نه قدیم می‌داند و نه جدید، نه عظیم می¬بیند و نه حقیر، او نه دارای شکل است و نه بی‌شکل، بدون متضادی است که در بالاترین تضادها شریک است. [8]
این‌گونه تناقض‌گویی‌های ناموجّه فقط بدین دلیل است که اکنکار دربارهٔ ذات مقدس خداوند درمانده است و سعی دارد با تمام تلاش خود، خدایی خیالی را به جای او بر مسند الوهیت بنشاند. [9]

پی‌نوشت:

[1]. دندان ببر، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ پنجم، تهران، نگارستان کتاب و زرین، 1381، ص 185-186.
[2]. همان، ص 126.
[3]. همان، ص 178.
[4]. شریعت کی سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه  هوشنگ اهرپور، بی‌جا، بی‌تا، ج 1، ص 265.
[5]. نامه‌هایی به گیل، توئیچل، ترجمه مینو ارژنگ، ج دوم، تهران، محسن، 1380، ص 12.
[6]. شریعت کی سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه  هوشنگ اهرپور، بی‌جا، بی‌تا، ج 1، ص 305-304.
[7]. واژه‌نامه اکنکار، توئیچل، ترجمه یحیی فقیه، تهران، سی‌گل، 1380، ص 232-233.
[8]. شریعت کی سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه  هوشنگ اهرپور، بی‌جا، بی‌تا، ج 1، ص 37.
[9]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 193

تولیدی

دیدگاه‌ها

شما یکسری حرف های ناکامل که از سر اطلاعات کم هست میزنید و نتیجه گیری و تصمیم میگیرید .امیدوارم تعصب در نظر شما جایی نداشته باشد

سلام... . خوبه نقدها با ذکر منبع هست و شما...

نام شما : نام من خدای شما : خدای من ذهن شما : ذهن من ّباور های شما : باور های من درک شما ≠ درک من دریافت و احساس و تجربه شما ≠ دریافت و احساس و تجربه من قطره های اقیانوس خداوند که مدعی برتری و جدایی و حقیقی بودن خود رو دارن آخر این دین من و خدای من و باور برتر من به اینکه من از همه برترم ختم میشه ، کبر و محرومیت از خدا خدا کافی ست

نه نام من نام شماست و همچنین نه ذهن و باور من باور و ذهن شماست و... خود خود هم گفته در قرآنش (اگر مسلمانید) «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ. (آل عمران/19) همانا دین (پسندیده) نزد خدا آیین اسلام است، و اهل کتاب راه اختلاف نپیمودند مگر پس از آگاهی به حقّانیت آن، و این خلاف را از راه حسد در میان آوردند. و هر کس به آیات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود.» یعنی می خواد بگه ادیان دیگر که گمراه شدند و راه کفر را پیشه خود کردند دیدن که راه حق چیه!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.