دروغ حضور حسنین (ع) در فتوحات خلفا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث غدیر به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که حضور امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات خلفا تأیید خلافت آنان از طرف امیرمؤمنان (علیه السّلام) میباشد.
پاسخ: با توجه به عدم شرکت امیرمؤمنان (علیه السّلام) در فتوحات و رخدادهایی که به برخی از آنها اشاره شد، آیا معقول به نظر میرسد فرزندان آن حضرت (امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام)) در این فتوحات شرکت داشته باشند؟ آیا میتوان پذیرفت امام حسن (علیه السّلام) و امام حسین (علیه السّلام) در فتوحاتی شرکت کرده باشند که انسان را به یاد جنگهای چنگیز، تیمور مغول و تاتار، در قرون متمادی میاندازد و نظارهگر اعمال ددمنشانه و غیر انسانی برخی فرماندهان به ظاهر مسلمانی باشند که بسیاری از آنان مایه ننگ اسلام و مسلمانان گردیدند؟! پاسخ به خوبی روشن است و این دو امام بزرگوار نیز برای عدم شرکت خود در فتوحات، همان دلایل پدر بزرگوار خویش را داشتند. و اما در رابطه با گزارش برخی مآخذ و منابع تاریخی اهل سنت درباره حضور آن دو بزرگوار در فتوحات باید گفت:
اولاً: طبیعی است که تاریخنگاران (بخوانید تاریخسازان) برای توجیه غصب خلافت و فتوحات خلفای خود به هر بهانهای از جمله گزارشهایی که هویت و اعتبار بررسی خواهد گردید متوسل گردند.
ثانیاً: گزارشهایی که در راستای اثبات مشروعیت خلافت خلفای سهگانه از شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات ساخته شده دارای ضعفها و نارساییهای فراوانی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: گزارش بلاذری، گذشته از آنکه سلسله سند آن ذکر نشده، از شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات با تعبیر «فیما یقال؛ چنان که گفته میشود»[1] خبر داده که ضعف و عدم اعتماد به چنین روایتی روشن است. در گزارش طبری، [2] اگر چه سلسله راویان آن بیان شده، اما به این صورت: «عمر بن شبّه» از علی بن محمد مدائنی از علی بن مجاهد از «حنش بن مالک» و «عمر بن شبّه» از راویان مشهور و قابل اعتماد اهل سنّت است؛ ولی راوی اول، یعنی «حنش بن مالک» که خبر از او نقل شده، مجهول میباشد؛ چنان که «علی بن مجاهد» نیز با عنوان «جاعل حدیث و کذّاب»[3] و «علی بن محمد مدائنی» با عنوان شخصی که «در نقل حدیث قوی نیست»، [4] یاد شده. گزارش ابونعیم اصفهانی [5] به قرینه حضور «عبد الله بن زبیر» ـ چنان که در گزارش طبری نیز آمده ـ همان گزارش طبری است که به صورت کوتاه نقل شده؛ افزون بر این، ابونعیم در این باره، دو خبر [6] آورده که افزون بر مرسل و ضعیف بودن خبر، راویان آن یا «مجهول» یا «کذّاب» و یا «جاعل حدیث» معرّفی شدهاند. درباره خبر ابن خلدون در خصوص شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتح آفریقا، [7] باید گفت: اولاً: خبر یاد شده بدون سند است؛ ثانیاً: هیچ یک از مورخان و فتوح نویسان مشهور همچون بلاذری، یعقوبی، طبری، ابن اعثم کوفی، ابن کثیر، و یاقوت حموی که متعرض فتح آفریقا شدهاند، یادی از شرکت این دو بزرگوار در فتح یاد شده نکردهاند. علاوه بر دلایل بالا و با توجه به برخی روایات تاریخی که زمان شرکت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) در فتوحات را بیان داشتهاند، حضور آن بزرگواران را در عصر عثمان دانستهاند؛ در حالی که در این زمان کمترین ارتباطات میان امیرمؤمنان (علیه السّلام) و عثمان وجود داشته، خصوصاً که هیچ روایتی راجع به مشاوره دادن آن حضرت به عثمان درباره فتوحات در دست نیست تا چه رسد به این که فرزندان خویش را همراه لشکریان تحت فرمان او به جبهههای نبرد گسیل داشته باشد. امام راحل نیز با کمال صراحت، حضور امام مجتبی (علیه السّلام) را در فتوحات خلفا انکار کرده و میفرماید: «حضور برخی از اصحاب خاصّ امیرمؤمنان (علیه السّلام) در فتوحات، ثابت نیست تا چه رسد به امام حسن (علیه السّلام)؛ و درباره حضور برخی اصحاب خاص آن حضرت، اگر هم ثابت باشد، از سر ناچاری و جلوگیری از جنایات بیشتر در فتوحات بوده نه این که این جنگها مورد تأیید آنان بوده باشد.»[8] نتیجه این که امیرمؤمنان (علیه السّلام) حتی در عصر امامت و خلافت خویش نیز امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) را از شرکت در معرکه صفین باز میداشت و چون در یکی از روزها از آماده شدن امام حسن (علیه السّلام) برای رفتن به کارزار آگاه شد، فرمود: «جلوی این جوان را بگیرید تا با مرگ خویش، پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) به میدان نبرد دریغ دارم و مبادا با مرگ آن دو، نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قطع شود.»
حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور آن دو بزرگوار در نبردهایی که به فرمان پیشوای عادلی، همچون خویشتن صورت میگرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر میشود که در دوران زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد؟ بنابراین، با توجه به وجود چنین اشکالهای سندی و محتوایی و نیز استبعادهایی که بیان شد، حضور آن دو بزرگوار در فتوحات عصر خلفای اهلسنت نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد؛ بلکه به یقین، دست تحریف گران و وارانهنویسان حقایق تاریخی در جعل چنین گزارشهایی دخیل بوده است.
پینوشت:
[1]. فتوح البلدان، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 330.
[2]. تاریخ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 607.
[3]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی شافعی، دار الفکر، بیروت، ج 7، ص 330.
[4]. الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دار الفکر، بیروت، ج 5، ص 213.
[5]. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد أصبهانی، ج 1، ص 112.
[6]. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد أصبهانی، ج 1، ص 112.
[7]. معجم البلدان، یاقوت حموی، دار الفکر، بیروت، ج 4، ص 315.
[8]. کتاب البیع، سید الخمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، تهران، ج 3، ص 105.
افزودن نظر جدید