انسان کامل در عرفان اسلامی

  • 1394/04/27 - 12:04
از ديدگاه عرفای مسلمان، اگر انسان، با بُراق عشق، حرکت کرده، منازل را زير نظر انسان کامل طی کند، به کمال نهايی خود می‌رسد، به‌طوری‌که پرده ميان او و خدا برداشته‌شده و به مرکز جهان هستی می‌رسد. او بايد اين راه را با تکاپوی مداوم بپيمايد، چنان‌که خداوند متعال در قرآن کريم می‌فرمايد: «يا اَيُّهَا اَلاِنسانُ اِنَّک کادِحٌ الي رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقِيهِ [انشقاق/6] ای انسان...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ از ديدگاه عرفای مسلمان، اگر انسان، با بُراق عشق، حرکت کرده، منازل را زير نظر انسان کامل طی کند، به کمال نهايی خود می‌رسد، به‌طوری‌که پرده ميان او و خدا برداشته‌شده و به مرکز جهان هستی می‌رسد. او بايد اين راه را با تکاپوی مداوم بپيمايد، چنان‌که خداوند متعال در قرآن کريم می‌فرمايد: «يا اَيُّهَا اَلاِنسانُ اِنَّک کادِحٌ الي رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقِيهِ [انشقاق/6] ای انسان! تو با تلاش و رنج، به‌سوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!.»
هرگاه انسان، به خدا رسيد، انسان کامل و مظهر کامل اسماء و صفات الهی شده، آيينه‌ای می‌شود که ذات حق، در او تجلی مي‌کند. اين حقايق، در صورتی براي انسان، حاصل می‌شود که همه حجاب‌های ظلمانی را پاره کرده باشد، چنانچه در مناجات شعبانيه می‌خوانيم:[1] «الهی هَب لِی کَمالَ اَلاِنقِطاعِ اِلَيک وَ أنِرأبصارَ قلوبِنا بِضياءِ نَظَرِهَا اِلَيک حَتَّي تَخرِق اَبصارَ القُلوبِ حُجُب النُّورِ فَتَصِلَ اِلَي مَعدِن العَظَمَهِ وَ تَصِيرَ أرواحُنَا مُعَلَّقةً بِعِزِّ قُدسِک؛ خدايا، کامل‌ترين انقطاع به‌سوی خودت را نصيبم گردان؛ و چشمان قلب‌های ما را به‌روشنی نگاه به خودت روشن کن، تا جايی که چشمان قلب‌ها حجاب‌های نور را پاره کند و به معدن عظمت واصل شود و جان‌های ما در عزت بارگاه قدسی‌ات آويخته گردد.»[2]
«به نظر عرفا، انسان کامل، کسی است که به عالی‌ترين مقام معنوی رسيده، جامع جميع عوالم الهيه و کونيه گرديده است و مُجَلای تمام نمای همه صفات و کمالات الهيه و بالاخره خليفه خداوند، بر روی زمين و حجت اوست». از امام صادق (عليه‌ السلام) مروی است: «اِنَّ الصورَةَ الاِنسانِيَّهَ أکبَرُ حَجَّة اللهِ علی خَلقِه.[3] غايت قصوای ايجاد عالم، خلقت انسان است و غايت خلقت انسان هم اتصال به مبدأ اَعلی و فنای در حق و بقای به اوست.» چنان‌که در آيه شريفه هم آمده است: «و ما خَلَقتُ الجِنَّ وَالاِنسَ اِلاَّ لِيَعبُدون،[الذاريات/56] من، جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينکه بندگی کنند.»
پس وجود او بايد در جميع اعصار باشد؛ چه قوام موجودات و دوام عالميان، به اوست...، بندگان به وجود او هدايت يابند و اگر او در عصری وجود نداشته باشد؛ وجود عالم، عبث خواهد بود. علی (عليه‌السلام) می‌فرمايد: «لا تَخلو الاَرضَ مِن قائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّة اِمّا ظاهِرَاً مَشهوراً وَ اِمّا خائِفاً مَغمُوراً؛ [4] آری زمين از کسی که به حجت خدا برای خدا قيام نمايند تهی نمی‌ماند، قائمی آشکار و مشهور، يا ترسان و پنهان.» خلاصه آنکه مقصود از خلقت انسان، منحصر است در وجود خليفة الله.
با توجه به مجموعه آراء و افکاری که در آثار اهل عرفان درباره اين معنا مطرح‌شده، می‌توان گفت که انسان کامل، انسانی است دارای اخلاق الهی، علت غايی خلقت، سبب ايجاد و بقای عالم، صاحب اسم جامع الله، واسطه ميان حق و خلق و خليفه بی‌رقيب خدا که علم او به شريعت، طريقت و حقيقت، قطعيت يافته؛ به تعبيری، اقوال نيک، افعال نيک، و اخلاق نيک، در او به کمال، رسيده است. او به‌ظاهر و باطن، راهنمای خلايق و آداميان است و به امراض و آفات نفسانی و روحی آنان، آشنا، و هم شفادهنده آن‌هاست؛ مخلوق خداست اما خدا گونه است. آنچه از صفات و اخلاق الهی در او فراهم آمده، به نيابت ذات ربوبی است که چون با هويت متعالی الهی وحدت ذاتی پيداکرده و در ذات فانی شده است به چنين مرتبه‌ای دست‌يافته است.

پی‌نوشت:

[1]. صادقی ارزگاني، محمدامين، انسان کامل از ديدگاه امام خمينی (ره) عارفان مسلمان، قم، موسسه بوستان کتاب، ص 28.
[2]. سيد بن طاووس، رضی الدين بن علي بن موسي، اقبال الاعمال، ج3، قم، نشر اعلام اسلامی، ص299.
[3]. فيض کاشانی، ملا محسن، تفسير صافی، ج1، تهران، مکتبة الصدر، ص92.
[4]. نهج‌البلاغه، حکمت 146.

برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.