مراتب مراقبه، در عرفان اسلامی

  • 1394/03/27 - 11:13
دوری از محرّمات الهی امری حیاتی و ضروری است که هم در روایات و هم در کلمات بزرگان اخلاق و سیر و سلوک تأکید فراوانی بر آن شده است. انسان تا زمانی که به گناه مبتلا باشد هر سعی و کوششی درراه عبادت خداوند چندان تأثیری برایش در پی نخواهد داشت. گناه اعمال نیک انسان و آثار آن را از بین می‌برد و انجام عبادت و اعمال صالح به همراه ارتکاب معاصی، مانند ظرف...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دوری از محرّمات الهی امری حیاتی و ضروری است که هم در روایات و هم در کلمات بزرگان اخلاق و سیر و سلوک تأکید فراوانی بر آن شده است. انسان تا زمانی که به گناه مبتلا باشد هر سعی و کوششی درراه عبادت خداوند چندان تأثیری برایش در پی نخواهد داشت. گناه اعمال نیک انسان و آثار آن را از بین می‌برد و انجام عبادت و اعمال صالح به همراه ارتکاب معاصی، مانند ظرف سوراخی است که هرچه آب در آن بریزند از آن سوراخ بیرون می‌ریزد و درنهایت چیزی باقی نمی‌ماند. گناهان و صفات رذیله گوهر ایمان را زایل و اعمال نیک را محو و نابود می‌کنند. دراین‌باره در روایات اسلامی مطالب و مضامین فراوان و مختلفی واردشده است.
بنابراین مهم‌ترین مسئله‌ای که یک سالک برای رسیدن به قرب الی الله باید انجام دهد این است که بر انجام واجبات و ترک محرّمات مراقبت نماید، تا ملکه تقوا برایش حاصل شود. و در پرتو آن، انجام واجبات و ترک گناهان برایش به‌صورت عادت درآید و این‌گونه نباشد که برای ترک هر گناهی نیاز به تأمل و تصمیم‌گیری داشته باشد.[1]
درباره حسد که یکی از رذایل اخلاقی است می‌خوانیم: «اِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الاْیمانَ کَما تَأْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛[2] همانا حسد ایمان را می‌خوردخورد (و از بین می‌برد) همان‌گونه که آتش هیزم را می‌خورد (و نابود می‌سازد)» و یا در مورد غیبت چنین واردشده است: «مَنِ اغْتابَ امْرَأً مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نَقَضَ وُضُوءُهُ؛[3] هر کس مسلمانی را غیبت کند روزه‌اش باطل خواهد شد و وضویش از بین خواهد رفت.»
«مَنِ اغْتابَ مُسْلِماً اَوْ مُسْلِمَةً لَمْ یُقْبَلْ لَهُ صَلاتُهُ وَلا صِیامُهُ اَرْبَعینَ یَوْماً وَلَیْلَةً؛[4] هر کس مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند نماز و روزه‌اش تا چهل روز قبول نمی‌شود.»
البته در مورد (غیبت) و برخی گناهان دیگر که این قبیل تعبیرات واردشده و عباداتش مقبول واقع نمی‌شود، باید توجه داشت که با آن عمل (به‌حسب ظاهر) اسقاط تکلیف می‌شود و آن عبادت نیاز به قضا ندارد؛ ولی موردقبول واقع نمی‌شود و اثر و فایده مطلوب برای انسان نخواهد داشت. درهرصورت، رعایت تقوا و انجام واجبات و ترک محرّمات، شرط موفقیت در مراحل بعدی سیر و سلوک نیز هست.
بنابراین پس از آن‌که ملکه تقوا در این حد حاصل شد نوبت به مرتبه‌ای بالاتر از مراتب مراقبه می‌رسد. در این مرتبه سعی یک عارف و سالک بر این است که از ارتكاب «مشتبهات» نیز پرهیز کند. «مشتبهات کارهایی هستند که انسان یقین به گناه بودن آن‌ها ندارد، ولی شبهه گناه بودن در مورد آن‌ها وجود دارد»؛ برای مثال، پیش از ارتکاب یک کار دلیلی بر گناه بودن آن در دست نداریم اما این احتمال می‌رود که پس از ارتکاب متوجه شویم کارمان درست نبوده است. سالکی که به دنبال جلب رضایت صددرصد و اطاعت کامل خداوند است تلاش می‌کند که ازاین‌گونه امور نیز اجتناب ورزد.
پس‌ازاین دو مرحله (انجام واجبات و ترک محرّمات، و اجتناب از مشتبهات) مرحله بعد برای سالک این است که مقداری از مستحبات را هم انجام دهد و برخی از مکروهات را نیز ترک کند.
البته باب مستحبات بسیار وسیع است و اگر انسان تمام شبانه‌روز را هم به انجام مستحبات مشغول باشد بازهم از عهده انجام همه آن‌ها برنمی‌آید. بااین‌حال مستحباتی هم هستند که مزاحمتی باکارهای واجب ندارند و می‌توان در عین پرداختن به واجبات آن‌ها را نیز انجام داد. برای مثال، خواندن نماز در اول وقت از بزرگ‌ترین مستحبات و عملی است که بسیار مورد تأکید قرارگرفته است و غالباً مزاحمتی با تکالیف واجب ندارد. خواندن نماز در اول وقت، زمانی بیش از خواندن آن در وسط یا آخر وقت نیاز ندارد. ازاین‌رو انسان می‌تواند سعی کند که نمازهای واجبش را در اول وقت بخواند تا ضمن انجام واجب، به مستحبی بسیار مهم و پرفایده نیز عمل کرده باشد. نماز اول وقت در برخی روایات بالاترین وبرترین اعمال دانسته شده است: «سَأَلَ مُعاوِیَةُ بْنُ وَهَب اَباعَبْدِالله (علیه السلام) عَنْ اَفْضَلِ ما یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبادُ اِلی رَبّهِمْ فَقالَ ما اَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ اَفْضَلَ مِنْ هذِهِ الصَّلوةِ اَلا تَری اَنَّ الْعَبْدَ الصّالِحَ عیسَی بْنَ مَرْیَمَ قالَ «وَ اَوْصانی بِالصَّلوةِ» وَ سُئِلَ النَّبِي (صلی الله علیه و آله) عَنْ اَفْضلِ الاَعْمالِ قالَ الصَّلوةُ لاَوَّلِ وقت‌ها.[5] معاویه بن وهب از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد بالاترین چیزی که بندگان به‌وسیله آن به پروردگارشان نزدیک می‌شوند سؤال کرد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: من پس از معرفت خداوند چیزی را نمی‌شناسم که بالاتر از همین نماز باشد. آیا نمی‌بینی که بنده شایسته خداوند، عیسی بن مريم (علیه‌السلام) گفت: «و پروردگارم مرا به نماز سفارش کرده است»، و از پيامبر (صلی‌الله علیه و آله) در مورد برترین اعمال سؤال شد، آن حضرت فرمود: نماز اول وقت.» در همین باره یکی از بزرگان و اساتید علم اخلاق فرموده است، اگر کسی تعهد کند که نمازهای واجبش را در اول وقت بخواند من ضمانت می‌کنم که به مقامات بسیار عالی در عرفان نائل شود. [6]

«عَنْ اَبی عَبْدِالله (علیه‌السلام) اِذا کانَ الرَّجُلُ عَلی عَمَل فَلْیَدُمْ عَلَیْهِ سَنَةً ثُمَّ یَتَحَوَّلُ عَنْهُ اِنْ‌شاءَ اِلی غَیْرِهِ...؛ از امام صادق (علیه‌السلام) نقل‌شده که فرمودند: هنگامی‌که آدمی به انجام عملی مبادرت می‌ورزد پس باید یک سال بر آن مداومت ورزد و آنگاه اگر خواست آن را رها کند و به سراغ عملی دیگر برود.»[9]
بنابراین آنچه برای یک عارف که در مسیر سیر و سلوکش  بر آن تأکید شده، این است که در ابتدا باید برنامه‌هایی انتخاب کند، که انجام آن‌ها در شروع کار برای او امکان‌پذیر بوده و نسبت به انجام هر عمل نیز همان‌گونه که در روایات هم آمده، دست‌کم یک سال مداومت  بورزد. برخی اعمال (نظیر نماز اول وقت) را نیز باید آن‌قدر ادامه داد تا برای انسان به‌صورت ملکه درآید و تا پایان عمر هیچ‌گاه آن را ترک نکند. نشانه ملکه شدن هم این است که اگر اتفاقاً آن عمل در اثر غفلت و فراموشی از او فوت گردد ناراحتی او را فرابگیرد و درصدد جبران آن برآید.

پی‌نوشت:

[1]. در جستجوی عرفان اسلامی، علامه مصباح یزدی، نشر موسسه امام (ره)، ص 233.
[2]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 73، ص 244، باب 131، روایت 2.
[3]. همان، ج 75، ص 247، باب 66، روایت 10.
[4]. همان، ج 75، ص 258، باب 66، روایت 53.
[5]. بحارالانوار، ج 82، ص 225، باب 1، روایت 50.
[6]. در كتاب «درمحضر بزرگان»(ص 99) این مطلب از استاد مصباح چنین نقل‌شده است: مرحوم علامه طباطبایی و آیت‌الله بهجت ‌«حفظه‌الله» از مرحوم آقای قاضی نقل می‌کردند که ایشان می‌فرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! (و یا فرمودند: به‌صورت من تُف بیندازد!)
[7]. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، باب اِستواء العمل والمداومة علیه، روایت 2.
[8]. همان، روایت 4.
[9]. همان، روایت 1.

برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی.

تولیدی

دیدگاه‌ها

بسیار اموزنده و مفید بود

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.