علل و انگیزه‌‏های اعتقاد به تناسخ

  • 1394/03/12 - 09:17
درباره موجبات و انگیزه‌‏های اعتقاد به تناسخ چندین وجه می‌‏توان ذکر کرد: گروهی که به معاد باورمند هستند، برای پاسخ به برخی شبهات درباره شرور و عدل الهی، به دامان تناسخ غلتیده‌‏اند. مهم‏‌ترین دلیل باور به تناسخ، دوری از معادباوری است. این گروه که نمی‏‌توانند زندگی انسان در دنیا را بدون رستاخیز تصور کنند به تناسخ قائل شده‌‏اند. گروهی نیز تناسخ را کیفر...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره موجبات و انگیزه‌‏های اعتقاد به تناسخ چندین وجه می‌‏توان ذکر کرد: گروهی که به معاد باورمند هستند، برای پاسخ به برخی شبهات درباره شرور و عدل الهی، به دامان تناسخ غلتیده‌‏اند. مهم‏‌ترین دلیل باور به تناسخ، دوری از معادباوری است. این گروه که نمی‏‌توانند زندگی انسان در دنیا را بدون رستاخیز تصور کنند به تناسخ قائل شده‌‏اند. گروهی نیز تناسخ را کیفر بدکاران می‏‌دانند و بر این باورند که روح با عذاب دیدن در بدن‏‌های پست، تطهیر می‌‏شود. انگیزه دیگر که می‏‌تواند تعبیر پیچیده‏‌تری از نوع اوّل باشد، مبتنی بر فرض روح مجرّد و عمدتاً نفی مدخلیّت جسم انسان در هویّت اوست. طبق این عقیده که صورت‌‏ها تجلیّات مختلفی دارد، روح یا نفس اگر پس از مرگ به تجرّد کامل و قطع پیوند با جهان مادّی نرسیده باشد، ناگزیر در اجساد می‌‏ماند تا این تجرّد حاصل شود. همین نوع دوم است که نزد فیلسوفانِ معتقد به تناسخ دیده می‌‏شود.[1]
برخی به دلیل نبود علم وراثت و درک نکردنِ علت شباهت نسل‏‌ها، به تناسخ قائل شده‏‌اند. آن‌‏ها  علت شباهت بین فردی با اجدادش را، حلول روح جد در وی دانسته‌‏اند. انگیزه‏‌های روانی نیز در اعتقاد به تناسخ دخالت دارد.
هم‌‏چنین میل به جاودانگی و غلبه بر مرگ نزد کسانی که هویّت را در حضور دنیوی می‌‏دانند، انگیزه دیگری است. ("reincarnation","transmigration"  on Encyclopedia Of religion).
یکی دیگر از زمینه‌‏های روانی اعتقاد به تناسخ، یادآوری‏‌هایی است که انسان گاهی دچار آن می‌‏شود. برخی افراد حالاتی را تجربه می‏‌کنند که گویا اتفاقی که همان لحظه برایشان افتاده، دقیقاً در گذشته نیز پیش آمده و از آن باخبر بوده‌‏اند. در توجیه این یادآوری، بسیاری قائل شدند که همین اتفاق در جسم‌‏های پیشین برای ما افتاده و حال تکرار شده است. از میان قائلین کنونی تناسخ، برخی از این حالت، به عنوان دلیلی بر تناسخ استفاده کرده‏‌اند. آن‌‏ها می‌‏گویند در این حالت برای یک لحظه، پرده غفلت از مقابل روح کنار می‏‌رود و به اتفاقات پیشین برمی‌‏گردد؛ بنابراین آن حالت را به یاد می‌‏آورد و با حالت کنونی تطبیق می‏‌دهد. درباره این انگیزه در ادامه سخن خواهیم گفت.
انگیزه‌‏های اجتماعی و سیاسی را نیز می‏‌توان در باورمند شدن به تناسخ دخیل دانست. برخی افراد برای گریز از مسئولیت‌‏های اجتماعی و مبارزه با بی‌‏عدالتی، دست‏‌به‏‌دامان تناسخ شده‏‌اند و خود را از زیر بار پرسش‏‌های وجدانی در مقابله با بی‌‏عدالتی می‌‏رهانند. از سوی دیگر حکّام و نیز طبقات فرادست با گستراندن این باور، جایگاه خود را تثبیت می‌‏کنند. «ماکس وبر»، اندیشمند و جامعه‌‏شناس، در تحلیلی که از آیین هندو و بودا دارد به این واقعیت اشاره می‌کند که مهم‌‏ترین عامل به وجود آمدن نظام‌‌‌های طبقاتی و کاستی در جوامعِ معتقد به کارما همین قانون است. به نظر وی کارما دنیا را به عالمی تبدیل می‌کند که از نظر عقلی و اخلاقی، نظامی جبری و ضروری است. کارما به انسان‌‏ها می‌گوید بودنِ شما در طبقه محرومان و بی‌چارگان، نتیجه اعمال گذشته شماست و شما را از آن گریزی نیست. اشرافیان نیز حاصل کارماهای خود را درو می‌کنند؛ پس هر کس باید در طبقه خود هم‏‌چنان باقی بماند.[2]

پی‌نوشت:

[1]. التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، ملطی، محمدبن احمد، چاپ محمد زاهد بن حسن کوثری، قاهره، 1369، ص 27؛ الاقوال الذهبیّ‍ة، کرمانی، احمدبن عبداللّه، چاپ مصطفی غالب، بیروت، 1977، ص 84؛ رسائل الشریف المرتضی، علی بن حسین، علم الهدی، چاپ مهدی رجائی، قم، 1405-1410، ج 4، ص 30.
[2]. کتاب نقد، مرادی، حسن، شماره 45، زمستان 1386، ص 249-250.
[3]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 40.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.