مکتب می مام سا

  • 1394/03/07 - 09:00
مکتب می مام سا (Purva Mimamsa) برخلاف مکتب ودانتا که بر جنبه عقلانی فرهنگ ودایی تکیه دارد، بیش‏تر محصول وجه آیین و مناسک‌گرایانه این فرهنگ می‌‏باشد. این مکتب بر آن است از راه فلسفه، آیین و مناسک‌‏گرایی، ودایی را پا برجا نگاه دارد. باورهایی که از درون این مکتب می‏‌تراود با دیگر باورهای آیین‌‏های هندی تفاوت چندانی ندارد اما گونه‌‏گونی آن با دقت آشکار می‏‌شود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مکتب می مام سا (Purva Mimamsa) برخلاف مکتب ودانتا که بر جنبه عقلانی فرهنگ ودایی تکیه دارد، بیش‏تر محصول وجه آیین و مناسک‌گرایانه این فرهنگ می‌‏باشد. این مکتب بر آن است از راه فلسفه، آیین و مناسک‌‏گرایی، ودایی را پا برجا نگاه دارد. باورهایی که از درون این مکتب می‏‌تراود با دیگر باورهای آیین‌‏های هندی تفاوت چندانی ندارد اما گونه‌‏گونی آن با دقت آشکار می‏‌شود: «مکتب «می مام سا» با تکیه بر اعتبار و درستی ادراک حسی، به واقعیت جهان و همه اشیای گوناگون آن باور دارد و بر این مبنا نظریه بودایی تهی بودن و بی‌‏اعتباری و لحظه‌‏ای بودنِ جهان ‏را ردّ می‌‏کند؛ هم‏‌چنان ‏که نظریه مکتب ودانتا مبنی بر غیرواقعی بودن جهان پدیده‌‏ها را هم قبول ندارد.[1]
این مکتب علاوه بر واقعی دانستن محسوسات، چیزهایی چون روح، بهشت، جهنّم و شیاطین را واقعی می‌‏داند. روح‌‏ها ذواتی جاودانه، سرمدی و تغییرناپذیرند؛ هم‏‌چنان‏که عناصر مادی که جهان از ترکیب آن‏‌ها ساخته شده چنین اند. قانون کارما (عمل و پیامدهای آن) خود به تنهایی برای هدایت و تعیین چگونگی شکل‏‌گیری اشیای جهان کافی و وافی است.[2] این سخن دو چیز را به‌‏خوبی روشن می‏‌کند: نخست باور به تناسخ که از وجود کارما و سرمدی بودن روح درک می‌‏شود و دیگری بی‏‌نیازی از تدبیر خداست که از وافی و کافی بودن کارما برای شکل‌‏گیری اشیای جهان برمی‏‌آید.
روح جوهری است فرازمان و بی‌‏نهایت که با بدن جسمانی و جهان واقعی پیوند دارد و پس از مرگ برای برداشت محصول کار خود و دریافت نتیجه و ثمره اعمالی که در جهان انجام داده است، زنده و باقی می‏‌ماند.[3] ناگفته نماند در اندیشه متقدّمان این مکتب، خیر اعلی و سعادت کامل، نیل به بهشت بود. آنان پایان ‏راه اجرای مستمر و بی‏‌وقفه آیین و مناسک را بهشت می‌‏دانستند اما «با گذشت زمان و به مرور، اندیشه‌‏ورزان و نویسندگان «می مام سا» با دیگر مکتب‌‏های هند هم‏‌آواز و هم‏‌رأی شدند و پذیرفتند که خیر اعلی(nihsreyasa)، رهایی و آزادی از وابستگی‏‌های مادّی و دنیایی است. آن‏‌ها می‌‏گفتند انجام عمل نیک یا بد، چنان‏‌چه به خاطر کسب لذّت از اشیای دنیایی باشد، باعث تولّد دوباره می‌‏شود.[4]

پی‌نوشت:

[1]. معرفی مکتب‏های فلسفی هند، چاترجی، ساتیش چاندرا، با همکاری موهان داتا، دریندا، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384، ص 608.
[2]. همان، ص 609.
[3]. همان، ص 613.
[4]. همان، ص619.
بنگرید به: فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 57.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.