«ثاني اثنين» در آیه غار فضيليتی را برای ابوبكر ثابت نمی‌کند.

  • 1394/03/10 - 07:32
فخر رازی از علمای اهل سنت با استناد به آیه غار برای این‌که فضیلتی را برای ابوبکر ثابت کند، می‌گوید: «ثانى اثنين؛ یعنی این که خداوند تعالى ابوبكر را دومى از دو تا ناميده است و او را دومى محمد (صل الله علیه و آله) در زمانى كه آن دو در غار بوده‌اند قرار داده است...». در پاسخ باید گفت: برفرض كه مراد از «ثانى اثنين» ابوبكر باشد، باز فضيلتى براى وى محسوب نمى‌شود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فخر رازی از علمای اهل سنت با استناد به آیه غار برای این‌که فضیلتی را برای ابوبکر ثابت کند، می‌گوید: «ثانى اثنين؛ یعنی این که خداوند تعالى ابوبكر را دومى از دو تا ناميده است و او را دومى محمد (صل الله علیه و آله) در زمانى كه آن دو در غار بوده‌اند قرار داده است...»[1] در پاسخ باید گفت:

برفرض كه مراد از «ثانى اثنين» ابوبكر باشد، باز فضيلتى براى وى محسوب نمى‌شود؛ چرا كه اين جمله تنها گزارشى از اجتماع مكانى ابوبكر با پيامبر است و مفاد آن هيچ فضيليتى را براى وى به اثبات نمى‌رساند. برخى از انديشمندان سنى نيز تصريج كرده‌اند كه تعبير «ثانى اثنين» نه اولويت را مى‌رساند و نه اوليت را؛ بلكه فقط صرف اخبار از عدد است و هيچ‌گونه فضيلتى را براى شخص ثابت نمى‌كند.

علامه رشيد رضا از علماى معاصر اهل سنت در اين باره مى‌نويسد: «ثَانِيَ اثْنَيْنِ أَيْ: أَحَدُهُمَا، فَإِنَّ مِثْلَ هَذَا التَّعْبِيرِ لَا يُعْتَبَرُ فِيهِ الْأَوَّلِيَّةُ وَلَا الْأَوْلَوِيَّةُ؛ لِأَنَّ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا ثَانٍ لِلْآخَرِ، وَمِثْلُهُ: ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ، وَرَابِعُ أَرْبَعَةٍ لَا مَعْنَى لَهُ إِلَّا أَنَّهُ وَاحِدٌ مِنْ ثَلَاثَةٍ أَوْ أَرْبَعَةٍ بِهِ تَمَّ هَذَا الْعَدَدُ. عَلَى أَنَّ التَّرْتِيبَ فِيهِ إِنَّمَا يَكُونُ بِالزَّمَانِ أَوِ الْمَكَانِ، وَهُوَ لَا يَدُلُّ عَلَى تَفْضِيلِ الْأَوَّلِ عَلَى الثَّانِي، وَلَا الثَّالِثِ أَوِ الرَّابِعِ عَلَى مَنْ قَبْلَهُ.[2] ثانى اثنين، يعنى يكى از دو تا بود. تعبير اين چنينی، نه اوليت را مى‌رساند و نه اولويت را؛ زيرا هر كدام از آن دو،‌ دومى ديگرى است؛ همانند «يكى از سه تا» و «يكى از چهارتا». اين جملات معناى جز اين ندارند كه يكى از سه تا يا يكى از چهار تا هستند و عدد به آن ختم مى‌شود. بنابراين كه ترتيب بر اساس زمان و يا مكان باشد، چنين چيزى دلالت بر برترى اولى بر دومى و يا سومى و يا چهارمى بر قبلى‌ها نمى‌كند.

شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه اين چنين استدلال مى‌كند: «وأما كونه للنبي صلى الله عليه وآله ثانيا، فليس فيه أكثر من الأخبار بالعدد في الحال، وقد يكون المؤمن في سفره ثاني كافر، أو فاسق، أو جاهل، أو صبي، أو ناقص، كما يكون ثاني مؤمن وصالح وعالم وبالغ وكامل، وهذا ما ليس فيه اشتباه، فمن ظن به فضلا فليس من العقلاء.[3] اما اينکه خداوند ابوبکر را ثانى پيامبر قرار داده، تنها گزارش از عدد است و چه بسا که مؤمن در مسافرت ثانى کافر يا فاسق، جاهل، كودك و يا ناقص قرار گيرد؛ همان طورى كه ممكن است ثانى مؤمن، صالح، عالم، بالغ و يا كامل قرار گيرد، اشتباهى در اين مطلب نيست، پس كسى كه فضيتلتى از آن استنباط كند، از عقلا شمرده نمى‌شود.

پی‌نوشت:

[1].فخر رازی، مفاتيح الغيب‏ ج‏16، ص: 50، ناشر: دار احياء التراث العربي‏، مكان چاپ: بيروت‏، سال چاپ: 1420 ق‏، چاپ سوم‏
[2].محمد رشيد بن علي رضا بن محمد ، تفسير المنار، ج 10، ص 369، ناشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب، 1990م.
[3].الشيخ المفيد، الإفصاح في إمامة أمير المؤمنين عليه السلام، ص 187، تحقيق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر، قم، الطبعة الأولى، 1412هـ.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.