امام صادق (علیه السلام) شیعیان را رافضی نامید

  • 1394/02/31 - 18:41
در طول تاریخ فرقه‌های اسلامی برای کوبیدن و از صحنه خارج کردن گروه مخالف خود، همواره از القاب ناشایست و ناپسند استفاده می‌کردند، لذا عدم آگاهی مردم خصوصاً در زمان حکومت اموی و سیاست‌های خاص حاکمان آن دوره باعث گردید که این لقب به شیعه دوازده امامی نسبت داده شود و این لقب حتی در زمان حکومت بنی‌ عباس هم به شیعیان نسبت داده می‌شد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در طول تاریخ فرقه‌های اسلامی برای کوبیدن و از صحنه خارج کردن گروه مخالف خود، همواره از القاب ناشایست و ناپسند استفاده می‌کردند، لذا عدم آگاهی مردم خصوصاً در زمان حکومت اموی و سیاست‌های خاص حاکمان آن دوره باعث گردید که این لقب به شیعه دوازده امامی نسبت داده شود و این لقب حتی در زمان حکومت بنی‌ عباس هم به شیعیان نسبت داده می‌شد، برای روشن شدن این کلمه نکاتی چند قابل ذکر است، تا معلوم شود این کلمه به شیعه اطلاق می‌شود یا خیر...
در لغت رفض به معنای ترک و رها کردن چیزی است، لذا رها کننده‌ی چیزی را رافضی گویند. در اصطلاح برخی می‌گویند، رها کردن وحی و برگشت به افسانه‌ها و خرافات و بت‌پرستی و به عبارت دیگر: بازگشت به آثار و ارزش‌های جاهلیت، لذا این حقیقت را به عبدالله بن سبا و پیروانش نسبت داده‌اند، چرا که او امام علی (علیه السلام) را پیامبر می‌دانست و با این تفکر دین اسلام را رفض و ترک کرد. در کتاب مقالات الاسلامیین آمده است: «إنما سموا الروافق لکونهم رفضوا الدین»[1] یعنی همانا آنان را که رافضی گویند چرا که دین را ترک کردند. برخی دیگر معتقدند که واژه رافضی از سال (122 هجری) در زمان زید بن علی به کار رفته، لذا بغدادی در کتاب خود می‌گوید: «فرقه‌ی زیدیه را رافضی گویند».[2]
فیّومی می‌نویسد: «رافضی گروهی از شیعیان کوفه را گویند که به این اسم نامیده می‌شدند، چرا که زید بن علی را رها کردند، هنگامی که از طعن درباره‌ی صحابه خود را بازداشت و اینکه او از ابوبکر و عمر تبرّی نمی‌جوید او را رها کردند، آن گاه این لقب بر هر کسی اطلاق شد که در این مذهب غلو کرده و اجازه لعن بر صحابه را داد».[3] لذا لقب رافضی در بین رجالیین و صاحبان ملل و نحل، اطلاقات گوناگونی دارد، از جمله:
- مخالفان خلافت شیخین: لذا این لقب به مرور زمان درباره‌ی شیعه به جهت مخالفت با خلافت ابوبکر و عمر به کار برده شد، لذا علمای اهل‌سنت مانند ذهبی در کتاب میزان الاعتدال[4] و ابن حجر عسقلانی در کتاب تهذیب التهذیب[5] لقب رافضی را بر کسانی قلمداد می‌کنند که شیخین را مورد لعن و ناسزا قرار داده‌اند و همچنین ابوالحسن اشعری می‌نویسد:‌ «وانما سمّوا الامامیة رافضة لرفضهم امامة ابی بکر و عمر»[6]
- محبّان اهل‌بیت علیهم السلام: این کلمه به کسانی اطلاق می‌شود که به اهل‌بیت عصمت و طهارت عشق می‌ورزند، چنانکه در مورد ابن ادریس شافعی رئیس مذهب شافعیان طی اشعاری اینطور نسبت می‌دهند که گفت:
                إن کان رفضاً حبّ آل محمد                      فلیشهدوا الثقلان انی رافضی[7]
یعنی اگر محبت آل محمد رفض به حساب میآید پس آدمیان و پریان گواه باشید که من رافضی هستم.
- اهل تفضیل: اطلاق دیگر این کلمه بر کسانی است که حضرت علی (علیه السلام) را بر ابوبکر و عمر مقدم می‌دارند. ابن حجر عسقلانی می‌گوید: «التشیع هو محبّة علیّ و تفضیله علی الصحابه، فمن قدّمه علی ابی‌بکر و عمر فهو رافضی غال فی التشیع، و من لم یقدمه علیهما فهو شیعی»[8] یعنی تشیع عبارت است از محبت علی و برتری دادن او بر سایر صحابه، پس هر کسی که او را بر ابوبکر و عمر برتری دهد رافضی است و غالی در تشیع است و هر کس که او را بر این دو نفر مقدم ندارد او شیعی است.
در آخر بحث روایتی از ابابصیر از امام صادق (علیه السلام) ذیل این کلمه وارد شده که ابابصیر نقل می‌کند که به امام صادق عرض کردم: «مردم ما را رافضه می‌نامند، حضرت فرمود: به خدا سوگند، آنان شما را رافضه ننامیدند، بلکه خداوند شما را به این لقب نامیده است. همانا هفتاد نفر از بهترین‌های بنی اسرائیل به حضرت موسی و برادرش ایمان آوردند،‌و از این جهت آنان را (رافضه) نامیدند ... آن گاه امام(علیه السلام) فرمود: ای ابابصیر، مردم خیر را ترک کرده و شرّ را گرفتند ولی شما شرّ را رها کرده و خیر را برگزیدید.[9]

پی‌نوشت:

[1]. مقالات الاسلامیین، ابوالحسن اشعری، دار النشر، بیروت، ص 89 ، پاورقی.
[2]. فرق بین الفرق، بغدادی، دار الجیل، بیروت، ص 21.
[3]. مصباح المنیر، فیّومی، مؤسسه دار الهجر، ایران (1425 هـ) ماده رفض.
[4]. میزان الاعتدال، ذهبی، دار الفکر، بیروت (1420 هـ 1999 م) تحقیق صدقی جمیل العطار.
[5]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دار الفکر، بیروت، تصحیح و ضبط صدقی جمیل العطار (1415 هـ 1995 م).
[6]. مقالات الاسلامیین، ابوالحسن اشعری، دارالنشر، بیروت، ص 89.
[7]. دیوان الامام الشافعی، ابن ادریس شافعی (150 هـ 204 م) دارالفکر بیروت، تصحیح دکتر امیل بدیع یعقوب، ص55.
[8]. هدی الساری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفه، بیروت (1408 هـ 1989 م) ص 333.
[9]. بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت (1403 هـ 1983 م) ج 47 ص 390.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.