معاد، باوری فطری

  • 1394/03/02 - 15:50
معاد در لغت به معنى «بازگشت» است و در اصطلاح متكلّمان، بازگشت انسان پس از مرگ و حيات یافتن دوباره او است كه انسان بار دیگر زنده خواهد شد و در روز حساب به حساب و اعمال او رسيدگى خواهند كرد و نيكوكاران به ثواب و نِعم جاودانى و بدكاران به كيفر و عذاب خود مى‏‌رسند. معاد گاهى به معنى «زمان عود» استعمال مى‌‏شود؛ يعنى زمانى كه ارواح...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ معاد در لغت به معنى «بازگشت» است و در اصطلاح متكلّمان، بازگشت انسان پس از مرگ و حيات یافتن دوباره او است كه انسان بار دیگر زنده خواهد شد و در روز حساب به حساب و اعمال او رسيدگى خواهند كرد و نيكوكاران به ثواب و نِعم جاودانى و بدكاران به كيفر و عذاب خود مى‏‌رسند. معاد گاهى به معنى «زمان عود» استعمال مى‌‏شود؛ يعنى زمانى كه ارواح به اجسام خود بازگشت می‌‏کنند و گاهى به معنى «مكان عود» به کار می‌‏رود؛ و گاهى به معنی «نفس بازگشت» است. در اين مقام به معنی سوم است و آن وجود و هستى، مرتبه دوم است براى اجسام، و بازگشت ايشان است بعد از مردن و متفرق گرديدن بدن‌‏هاى ايشان.[1]
معاد، باوری است که ادیان توحیدی بر اساس وحی بدان معتقدند. بر این‏ اساس، روز واپسین یا معاد، روزی است که از انسان‌‏ها درباره نیک و زشت اعمال خود پرسش می‌‏کنند و پاداش و جزا می‌‏دهند.
فرهنگ ادیان جهان در توضیح واژه معاد‏شناسی و آخرت‌‏شناسی می‏‌نویسد: «آموزه واپسین چیزها (به یونانی تا اسخاتا ta eschata) خواه شخصی و خواه کیهانی. معتقدات معادشناختی توصیف‏ کننده چیزی هستند که سرانجام یا به صورت بازگشتن به حالت مطلوبِ اولیه روی خواهد داد یا بر حسب عمل خلّاق تازه‏‌ای از جانب خدا. در هر یک از این دو صورت، خدا از آرمان درست‏کاری حمایت خواهد کرد و یا سلطنت و ملکوت خود را برقرار خواهد ساخت».[2]
تعریفی که در این کتاب بدان اشاره شده، مبتنی بر سنّت مسیحی-یهودی است. البته در اسلام نیز تقریباً همین‏‌گونه با معاد روبه‏‌رو هستیم. این بحث در کلام اسلام، ذیل مباحث فرجام‏‌شناسی طرح می‌‏شود. در فرجام‏‌شناسی ابتدا دربارۀ فرجام فردیِ افراد بحث شده، به معاد‏شناسی می‌‏پردازند. سپس فرجام اجتماعی را مطالعه می‌‏کنند و به موعودشناسی می‌‏رسند. به‏‌هر روی باور به معاد، همان باور به روز واپسین یا رستاخیز است که تمام روح‏‌ها به سوی پروردگارشان بازمی‌‏گردند و از آنان حساب‏رسی می‏‌شود.
نیروانا
نیروانا به آن دلیل که در بسیاری از دین‏واره‏‌ها غایت تلقی می‌‏شود، اهمیت دارد. در باور آنان، رسیدن به نیروانا خلاصی از تناسخ و پایان رنج هر انسانی است. نیروانا پیش‏تر از بودیسم به یادگار مانده است. در بودیسم پس از گذر از مراحل هشت‌‏گانه شریف، انسان به نیروانا یا نیروانه دست می‏‌یابد: «طی کردن این هشت گام، جهل و آرزو را از میان می‏‌برد، ذهن را روشن می‏‌سازد و آرامش و تعادل و قرار می‌‏آورد و در نتیجه آن، رنج و پریشانی به پایان می‌‏رسد و گردونه زمان برای تولّد دوباره از چرخش باز می‌‏ایستد. نیل به این مرتبت و رسیدن به این کمال را «نیروانا »(nirvana) می‌‏گویند».[3]
در بیان دیگری «نیروانا؛ توصیف حالت آن انسانی است که آتش همۀ شهوات را در خود خاموش کرده و در نتیجه از رنج و پریشانی خلاصی یافته است».[4] فرهنگ جامع ادیان نیروانه را این گونه تعریف کرده است: «نیروانه در آیین بودا و سایر دین‏‌هایی که خاستگاه هندی دارند، بالاترین خوش‏دلی ممکن است». در فرهنگ انگلیسی آکسفورد آمده است که «در الهیات بودایی، خاموشی وجود فردی و جذب‏‌شدن در روح متعال است». که این تعریف، هم گمراه‌‏کننده است و هم غلط. آیین بودا «روح متعال» نمی‏‌‏شناسد... در اصل به معنی ندمیدن و خاموش شدن بود، مثل فرو نشاندن یا خاموش شدن سه آتش آز، کینه و فریب. نیروانه از نظر روانی حالتی از آزادی درونی بزرگ و خودانگیختگی است که دل در آن به آرامش برتر و صفا و پایندگی می‌‏رسد. این یافتِ قدّیسان بودایی و مقصد پیروان آن‏‌ها است. کتاب‏‌های کهن بودایی دانسته و سنجیده از حل مسائل مربوط به پایگاه هستی‏‌شناختیِ نیروانه یا وضعِ پس از مرگِ قدّیسان، خودداری می‏‌کنند.[5]
به ‏‌هر روی نیروانه یا نیروانا حالتی است که دین‏واره‌‏هایی مثل بودا و شبه بودا آن‏‌را به عنوان غایت تعریف کرده‌‏اند و با آن، سعی در پر کردن خلأ معادباوری دارند.[6]

پی‌نوشت:

[1]. فرهنگ علم كلام، خاتمى، احمد، تهران، نشر صبا، 1370، ج 1، ص 204.
[2]. فرهنگ ادیان جهان، هینلز، جان راسل، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1386، ص 595.
[3]. معرفی مکتب‏های فلسفی هند،چاترجی، ساتیش چاندرا، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384، ص 130.
[4]. معرفی مکتب‏های فلسفی هند،چاترجی، ساتیش چاندرا، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384، 277.
[5]. فرهنگ ادیان جهان، هینلز، جان راسل، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1386، ص 651.
[6]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 25.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.